ویرگول
ورودثبت نام
مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

قدرت بهرام بودن...

پیام کوتاهی که بهرام بیضایی نوشت در بابِ سیه‌پوش‌بودن‌اش از روز درگذشت اکبر رادی، زلزله‌ی بم و حال هم‌زمانی غمِ برآمده از آبان با روزِ تولدش من را سرشار کرد از فهمِ مردی که به‌گزافه سخن نمی‌گوید.

در این روزها که بیش‌تر زنده‌باد، مرده‌باد نوشتیم و خواندیم، بیش‌تر غم‌ و سوگ مصادره شد بر اساسِ ویژه‌گی‌های فکری و از سویی ابن‌الوقت‌ها برای پوشاندنِ بی‌عملی و رطوبت‌زده‌گی ذهن‌شان فقط دهان‌شان باز بود و چشم‌هاشان بسته، کلماتِ کوتاه بهرام بیضایی همان چیزی بود که دقیق، به‌اندام و مملو از مهر و هم‌دلی شد. در حالی‌که عمده‌ی روشن‌فکران سال‌خوردتر ما در این روزها که می‌گذرد سکوت کردند و البته برخی نیز به‌اندازه‌ی کلِ عمرشان تحلیل‌های شاخ‌دار داشتند،

نگاه بیضایی همان چیزی بود که ورای چپ و راست ذهن را التیام می‌دهد. این‌که او سال‌هاست داغ‌دار عزاست در روز تولدش و برای همین فیلم‌ساز که امشب هشتاد و یک ساله می‌شود جشنی را برنمی‌تابد. بیضایی نشان داد که اگر در فضای احساسات‌خواهی قرار باشد از جان و حس گفت، می‌توان چون او از خود خرج کرد نه تاریخ. نه از دیگران و نه از فضاهای انتزاعی.

بیضایی در گذشته نیز این وجه خود را بارها نشان داده بود، چه زمانی که اولین جلسه‌ی رسمی کانون نویسنده‌گان ایران را در اواخر دهه‌ی چهل در خانه‌اش میزبانی کرد و پای تمام فشارهای‌اش ایستاد، چه در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، چه اعتراض به سانسور. صریح حرف می‌زند، از جای‌گاه خود می‌گوید نسبت به یک رخ‌داد و پشت ایسم‌ها و گروه‌ها و انبوهه پنهان نمی‌شود. برای همین رفتار او در تمام این سال‌ها علاوه بر این‌که عمیقن تاریخ‌نگر بوده و وضعیت‌های انسان معاصرش را در بافت و اندام تاریخ جست‌و‌جو کرده، در مقامِ یک انسانِ ایرانی خیره به روزگار از واکنش‌های هم‌دلانه‌ی مهرساز دریغ نکرده.

بهرام بیضایی در عین این‌که ذهنی بسیار پیچیده دارد و به واقعیت‌ها شک می‌کند از روحِ زمانه عبور نمی‌کند. بیضایی نه مانندِ کسانی که از بام تا شام پی تکثیرِ فریاد و شور هستند می‌نماید، نه سکوت محض است و هراس از قضاوت‌های بعدی دارد. مدلی از یک رفتارِ روشن‌فکرانه که خود را سوگ‌‌وار می‌داند اما تسلیمِ غم نمی‌شود. نگاهِ خیره‌ی او به زمان و مکان فراتر از بسیاری از هم‌نسلانِ خودش است که گاه نمی‌توانند از خودشان خرج کنند.

بیضایی نه از مردم گفت، نه تاریخ، نه اسطوره. او از خودش روایت کرد و این برای من درس بزرگی‌ست. این‌که خود را کنار رخ‌داد قرار دهی تا این‌که مدام توصیف‌اش کنی و برای دیگران خط‌مشی بدهی که چنان و چنین کنند. قدرت بهرام‌بودن...

بهرام بیضاییاکبر رادیزلزله بمقتل‌های زنجیره‌ای
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید