مردانی وجود دارند در تاریخِ ادبیات که فارغ از نویسندگی مفاهیمِ بنیادینی را ساختهاند.
آندره مالرو... یکی از صداهای بلندِ قرن بیستم که هرچه از روزگارش دورتر میشویم انگار زندهتر میشود. مثل کامو، سلین یا رمون آرون. این عکسِ صورتاش را بسیار دوست دارم. برعکس نظر سلین که معتقد بود عکسها نمیتوانند واقعیتِ او را بازنمایی کنند، این عکس و دو عکس بعدی جانمایهی ذهن مالرو هستند.
پیچیدهگیای که با غور در مفهوم فرهنگ شکل گرفت.
مردی با چهرههای گوناگون.
از آن دست مردانی که انگار فقط در قرن بیستم ظهور کردند، چریک، نویسنده، سفیر، وزیر، روشنفکر و... ماجراجویی که جنگ، چپ و راست، شرق و غرب و البته تراژدیهای خانوادهگیاش او را به چهرهای متمایز تبدیل کرد. نویسندهی «ضدِ خاطرات» و «سرنوشت بشر» که عمیقن به انسان امید داشت. او معتقد بود «فرهنگ» انسان را نجات میدهد. متاسفانه کمتر مقالاتِ متعدد و درخشاناش به فارسی درآمده اما همین که کتابِ «ضدِ خاطرات» در بازار وجود دارد یعنی میتوان مالرو را درک کرد.
جاهطلب و گاهی مرموز.
مردی که عاشق تمدنهای کهن بود و موزهها. شیفتهی کارتپستالها. نقوش کهن. موریاک در جایی نوشته سرگرمیاش این بود که چادری برای خودش علم کند در خانهاش و با کارتپستالهایاش که بیشمار بودند خلوت کند و تماشایشان. البته موریاک این را به کنایه نوشت و رومن گاری در جواباش گفت زیر همان چادر و میان کارتها یک ذهن بزرگ وجود دارد که دست نیافتنیست. مالرو سوژهی عکاسان بود. چهرهاش برای عکاسی پرتره جذاب و بیانگرِ روحاش بود و البته این امری بود که بعد جنگ دوم بسیار متواتر شد بین عکاسان، عکاسی از نویسندهگان...
جهان مالرو جهانیست مملو از روایتهای شگفت. نویسندهی خوانندههای کمحوصله نیست. در هم آمیختهگی تاریخ و تمدن و سیاست و البته خاطراتاش نوشتههای او را میسازد. حتا این را میتوان در آخرین گپ دوستانهاش با شارل دوگلِ فقید دید. بعد پایان دوران ریاست جمهوری او و وزارت مالرو. آنها جهان را مرور میکنند، چه دوگل هم در مدرسهی نظام تاریخِ نظامیگری خوانده بود. این روزها مالرویی که انواع فجایع عمومی و شخصی را از سر گذراند بسیار مقابلِ ذهنام است، قدرت دوامآوردناش در مواجهه با این همه فراز و نشیب. برای همین خواندن «ضدِ خاطرات» چیزی فراتر از مرور خاطرات و روایتهای خاصاش که شیوهایست برای تماشای انسانی که آوار فاجعه و زمانمیخواهد از پا دربیاوردش و او مقاومت میکند. و صدای بلند او که پیچیده در گوش زمان: فرهنگ و رستگاری انسانی که از مرگ خواهد گذشت.