مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

پسری روی سکوها

حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر

گزاف نیست اگر بنویسم وقتی حمیدرضا صدر این کتاب را داد تا برای اول‌بار بخوانم شگفت‌زده شدم. نه چون عاشق فوتبال‌ام، که چون بیش از آن شیفته‌ی تاریخ و سیاست‌ام و آن‌چه بر ما رفته. «پسری روی سکوها» یکی از درخشان‌ترین جستارنویسی‌های یک دهه‌ی گذشته‌ی ادبیات ایران است و شاید بیش‌تر. کتاب به نظرم تا امروز شخصی‌ترین اثر این جستارنویس درجه اول ماست.

قصه‌ی نوجوانی که سال‌ها روی سکوهای امجدیه و بعد آزادی با ولع فوتبال تماشا می‌کرد و بیش از آن آدم‌ها را. برای همین گاه کسانی ستودندش که اصلن علاقه‌ای به فوتبال هم ندارند! صدر کودکی، نوجوانی و تکه‌هایی از جوانی‌اش را که به «تماشا» گذشته بر دوش می‌کشد و از خلال آن تحول، تغییر و بخشی از خلقیات جامعه‌ای را روایت می‌کند که یا مانند او به تماشا آمده‌اند یا قهرمان میدان هستند. صدر نتایج را می‌نویسد اما برای او جزییاتی مهم‌اند که انگار هیچ‌کس نمی‌بیند. مثل اشک‌هایی پنهان یا درد گونه‌ی داور از سیلی یک بازیکن مقابل هزاران نفر. به قول پازولینی انگار استادیوم‌ها معابد دوران جدیدند و مملو از آدم‌های متناقض و متفاوت.

و صدر پسری‌ست تنها روی سکوهای سیمانی که طرف‌دار تیم خاصی نیست، بلکه عاشق و شیفته‌ی تماشاست و همین میل است که باعث می‌شود او از خاطره‌نگاری صِرف عبور کند و به قصه‌ی زمان‌هایی بپردازد که بخشی از بروزشان روی همین سکوها بوده. انگار تحولات اجتماعی، سیاسی، طبقاتی و الخ به سرعت تصویری از خود می‌ساخته‌اند در آن معابدِ تازه. این روایت‌ها مدام هم‌دیگر را تکمیل می‌کنند و مخاطب ردِ بسیاری وقایع را می‌بیند روی سکوها، لای همهمه‌ای مشکوک، دود سیگارها، اخبار و شایعات در باب فلان تیم و آدم و سیاست‌مدار و ناگهان یک انقلاب... و صدر تماشا می‌کند. تماشایی که پر است از قصه‌های آدم‌هایی که روزی بودند و آدم‌هایی که اصلن دیده نشده‌اند، انگار کنید فراموش‌شده‌گان. زبان پر آهنگ، جملات کوتاه، بریده و گاه خبری‌اش چونان گزارشی می‌ماند به نسلِ بی سنِ فردا.

این‌که چه‌گونه تاریخ یک کشور روی سکوها روایت شده و آدم‌ها چه‌گونه اسیر این تقدیرند. و البته مردانی که شادند در رقص میانه‌ی زمین‌شان و آن‌ها که هو می‌شوند یا طرد. «پسری روی سکوها» کتابی از فوتبال است درباره‌ی تاریخ. فوتبال تونلی‌ست برای گذر از لابیرنت‌های گوشه و کنار تاریخی که او تماشا و درک‌اش کرده. بارها این کتاب را خوانده‌ام و سعی کرده‌ام از ذهن خود تماشا کنم آن لحظه‌ها را. درک آن آدم‌ها را و ببینم تاریخ را. و این حمیدرضا صدر است که با سبک منحصربه‌فردش چنین تاریخ را تماشا می‌کند و به تماشا می‌گذارد...

https://taaghche.com/book/34313



حمیدرضا صدرتو هم بخوانپیشنهاد کتابمهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید