yeDoor
yeDoor
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

قهر

قهر کردن و دعوا کردن و ناراحتی کردن از من خیلی انرژی می‌گیره. چون که وقتی با کسی قهر می‌کنم می‌خوام بهش نشون بدم که از دستش ناراحم. یعنی خب فلانی، بفهم که من از دستت ناراحتم. حالا بیا یه تلاشی بکن که ببینی چرا ناراحتم. حل کردنش هم ینی ساعت‌ها صحبتِ ناخوشایند...

برای همین، من فقط با آدم‌هایی قهر یا دعوا می‌کنم که برام اهمیت دارن. کسایی که رابطه‌ام باهاشون مهمه و دوست دارم رابطه‌ام رو سالم نگه دارم.

خلاصه وقتی از دست کسی ناراحت می‌شم، باید بشینم فکر کنم که این آدم برای من ارزش بروز ناراحتی‌ام رو داره یا نه و پیش میاد که توی این ارزش‌گذاری اشتباه هم بکنم.

فکر می‌کردم که هم‌خونه‌ام ارزش دعوا کردن نداره. خیلی وقتا از دستش حرص می‌خوردم اما چیزی نمی‌گفتم. تا اینکه دیگه دیروز بدون اینکه من بخوام وارد دعوا شدیم. اون گفت، من گفتم... آخرش مسائل‌مون حل شد. به این نتیجه رسیدیم که بیش‌تر باید با هم صحبت کنیم. بیش‌تر باید ناراحتی‌هامون رو بگیم و آشتی کردیم.

الان همه‌‌چی خوبه. این دعوایی که من ازش دوری می‌کردم، از شروع تا پایانِ خوشِش فقط سه چهار ساعت طول کشید. اما خیلی خسته‌ام کرده...

قهرخستگی
مدتی هست دور شدم. این‌جا از احساسات مختلفی که باهاشون روبه‌رو می‌شم می‌نویسم. از اینکه خونده بشن، خوش‌حال می‌شم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید