یه عاشق با کلی قضاوت
یه عاشق با کلی قضاوت
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

تابویی به نام تنگی دهانه واژن ، هایمنکتومی (بخش دوم)

همونطور که تو بخش اول در مورد جراحی تنگی دهانه واژن صحبت کردم ( میتوند از اینجا بخش اول رو بخونید) امروز میخوام به طور مختصر در مورد ادامه بگم ، پرستار ها به خانمم گفتن که همون شب باند پیچی رو باز کنه اما خانمم علی رغم این که خیلی هم بخاطر باند پیچی اذیت میشد اما نتونست باند پیچی رو باز و از بدنش خارج کنه ، نهایت شب رو به سختی گذروند و فردا صبحش باند پیچی رو خودش باز کرد که از شدت درد ، فشارش افتید و تقریبا بیهوش شد و فقط تونست یه کلمه منو صدا بزنه که رفتم بالا سرش و بهش آب قند و ابمیوه شیرین دادم ، از اون سمت هم مادر خانم من خونه ما بود ولی سعی کردیم همه چیز کاملا بی سر و صدا باشه تا بنده خدا از خواب نپره و نترسه ، خلاصه تا 3 روز اول خیلی سخت گذشت تا این که لحظه به لحظه حال خانمم بدتر میشد و رو به بهبودی نبود و خونریزی داشت ، حدود ساعت 2 نصفه شب اسنپ گرفتم و بردمش همون بیمارستان که بهش چند تا آمپول دادن و ماما هم اومد ویزیت کرد و تازه متوجه شدیم دکتر جراح برای خانمم هیچ دارویی ننوشته ، همون ساعت 2 شب زنگ دکترش زدن و بیدارش کرد و بابت نسخه و دارو پرسیدن و گفت فراموش کرده دارو بنویسه ( به همین راحتی و بدون هیچ گونه عذرخواهی )

بخاطر عوامل مختلف از جمله خونریزی ها زیاد بعد از عمل، خانم من به شدت کم خون شده بود و تقریبا با افزایش و شدت درد ، ضعف میکرد و تا مرز بیهوشی میرفت. اون شب بالاخره به زور چند تا آمپول و قرص حالش بهتر شد و مرخصش کردن ولی یه چیز این وسط هنوز درست نبود ، درد زیاد ، بی حالی ، ضعف شدید ، بیهوش شدن ها و از همه مهمتر خونریزی ها مکرر و طولانی

خلاصه بگم 2 هفته تمام کل کار و زندگی ما شده بود مراجعه به دکتر های مختلف تا این که یکی از دکتر ها در مورد بیماری ناشی از کم خونی حاد تشخیص درست داد و 5 تا آمپول نوشت که به هر زوری بود اونارو تهیه کردم و با گذشت 2 روز بعد از اولین ترزیق نشونه بهبودی رو میشد توی خانمم دید .

هنوز مشکلات دیگه ناشی از این جراحی به قوت خودش باقی مونده و چون هدف من صرفا یه اشنایی اولیه در مورد این بیماری بود به همین مقدار بنده میکنم اما باز هم تاکید میکنم این جراحی در نوع خودش سنگین بوده و 2 هفته کامل استراحت مطلق داره و افتادن بخیه ها هم زمان بره و تقریبا یکماه زمان تا بهبودی لازم داره

من نه دنبال جلب توجه ام نه چیز دیگه ، اما حالا که این قضایا تموم شده ، خودم باید برم دکتر یه قسمتی از بدنم به صورت غیر عادی باد کرده و دکتر ها میگن چربی هست ، چون تو خانواده ما سرطان خیلی شایع هست میترسم ، خیلی میترسم

دکتر ها بابت این ورم بهم میگن بیا عمل کن و چربی هست و خارج میکنیم منتها من نمیدونم خودمو دست تیغ جراحی بدم یا نه و تا چه حد تشخیص اینا درست بوده ، این مدت بابت خانمم کلی هزینه مالی از طریق قرض رو دوشم افتیده ، پول که بالاخره میشه جابجا کرد و مهم سلامتیه . همش میترسم عمر شیرینی ازدواجم و خوشی هام زودی تموم بشه

حمایت مالی : https://hamibash.com/yeashegh

بیماریواژنتنگی دهانه واژنتنگی واژنهایمنکتومی
سلام ،اول از همه بگم تا عاشق نشدی ، نمیتونی عشق رو درک کنی ،فقط قضاوت میکنی ! من یه پسر ایرانی هستم که عاشق یه دختر افغانی شدم و این داستان 100% واقعی هست ،فقط اسم ها و مکانها رو تغییر دادم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید