حدود 10 ماهی میگذره که پست نگذاشتم ، خلاصه اتفاقات از 10 ماه گذشته تا به امروز اینه که من یکسری قرص و دارو خوردم ولی در نهایت من خوب نشدم.
سری اول داروهای تقویتی که فقط من ( مرد) میخوردم انواع ویتامین ها بود ، سری دوم که دکتر رو عوض کردم قرص اسپریژن بهم داد که اونو حدود 4 ماه خوردم ، نتایج آزمایش هام بهتر شد اما هنوز به وضعیت نرمال نرسیده بودم .
تا این که شنیدم توی بیمارستان مادر یزد، پروفسور افلاطونیان و تیمشون به صورت تخصصی روی موضوع ناباروی زوجین کار میکنن.
بالاخره تلفنی وقت گرفتم و ساعت 7 صبح من و خانمم رفتیم به کلینیکی که کنار بیمارستان مادر یزد بود.
روز اول بعد از این که توی سالن انتظار صدامون زدن فقط خانمم را داخل سالن دوم راه دادن به همراه پرونده و جواب آزمایش ها و من مثل مرد های دیگه تو سالن انتظار بودیم.
خانمم که ابتدا رفته داخل رفت پیش چند تا خانم دکتر که جواب آزمایش و پرونده ها رو نگاه میکردن و یه سری سوالاتی میپرسیدن که چقدر وقته ازدواج کردین و...
در هرصورت تایید کردن که ما نیاز به درمان تخصصی برای ناباروری داریم و یه نوبت جدید ویزیت دیگه برای هفته دیگه بهمون دادن که مستقیم پیش پروفسور افلاطونیان توی همون کلینیک میرفتیم.
کل پروسه ای که خانمم را صدا زدن تا اومد بیرون چیزی حدود نیم ساعت تا چهل دقیقه شد.
طبق قرار بعدی که بهمون وقت دادن مجدد هم من هم خانمم دوباره همون کلینیک رفتیم ولی بازهم ، خانمم تنها وارد سالن دوم شد. البته تو سالن دوم هم خانم های دیگه بودن که بعضا حامله بودن و منتظر ویزیت بودن.
خانمم وقتی نوبت میشه بره داخل اتاق ، میبینه که پروفسور افلاطونیان ( مرد) و چند خانم دکتر دیگه هم داخل اتاق هستن و همگی با لحنی بسیار خوش برخورد و مودبانه برخورد کردن و خانمم رو به سمت پروفسور میفرستن و پروفسور سوالاتی رو از خانمم میپرسه و بعد از اون به همکار خانمش که اتفاقا ایشون هم فامیلش افلاطونیان بوده میگه که خانمم رو سونوگرافی کنن.
انجام سونوگرافی توسط دکتر زن تو اتاقی دیگه انجام میشه و پروفسور افلاطونیان هم پشت میز خودش نشسته بوده و خودش مستقیما معاینه انجام نمیداده و این مورد برای خانمم که اصلا دوست نداشته مرد معاینه اش کنه خوشایند بوده و حس امنیت بهش میداده.
در هر صورت بعد از انجام سونوگرافی ، پروفسور به خانمم میگه طبق آزمایشات و... حتما باید IVF صورت بگیره تا صاحب بچه بشیم .
چون ما تو بهمن ماه سال 99 رفتیم ، به خانمم گفتن چون دوره پریود بعدی و زمان مصرف دارو ها برای اواخر اسفند میشه و ممکنه بخاطر تعطیلات و پیک احتمالی کرونا برنامه ریزی ها طبق روال جلو نره خانمم اواخر فروردین زمانی که روز دوم پریود شد طبق نسخه یه سری دارو و امپول را مصرف کنه و یه نامه پذیرش بیمارستان هم بهش دادن.
آمپولی که خانمم از روز دوم پریود باید روی شکم تو ناحیه اطراف ناف تزریق میکرد، آمپول سینالف بود .
میزان مصرف آمپول سینالف هر 24 ساعت به مقدار 48 درجه بود که معمولا تا 9 روز طول میکشید. به این پروسه میگن توی سیکل قرار دادن خانم
یه آمپول دیگه هم بود که بعد از اتمام این آمپول های سینالف باید تزریق میکرد که شش تا آمپول توی یه روز بود که آمپول های توی سه ناحیه بازو ، ناف و باسن تزریق میشد ، چون آمپول سینالف باعث میشد تو ایام تخمک سازی به جای 1 تخمک (در حالت عادی) حدود 15 تا تخمک ساخته بشه و این 6 تا آمپول های روز نهم باعث میشد که این تخمک ها دفع نشه و رشد کنن که معمولا 3 تا 5 تخمک به قطر مناسب میرسید .
خب فعلا تا همین بخش رو نوشتم تا انشالله تو پست بعدی در مورد نحوه پذیرش ، هزینه ها و... براتون بنویسم.
حمایت مالی : https://hamibash.com/yeashegh