ویرگول
ورودثبت نام
یه عاشق با کلی قضاوت
یه عاشق با کلی قضاوت
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

کارمند اداره اتباع

برخی قوانین سیستم مهاجرت ایران با بقیه دنیا فرق داره ،علی رغم این که در بطن قانون مواردی چون اعطای اقامت در صورت ۵ سال اقامت و... دیده میشه اما این موضوع برای اتباع افغانی و عراقی فرق می‌کنه.
در سیستم اداره کل مهاجرت اتباع و مهاجرین خارجی که در اصطلاح عموم به اون اَتْباع گفته میشه به افراد افغانی کارت آوارگی و به اتباع عراقی کارت ... داده میشه ( اصطلاح اونو فراموش کردم تو مایه های جنگ زده بود فکر کنم ).

به این صورت که افرادی که از افغانستان به ایران اومدن و کارت اقامت دارند به اصطلاح آواره هستن، این افراد تقریبا ۹۰ درصد کارهای اداری شون با اداره اتباع هست.

از تولد ، تحصیل،ازدواج ،بیماری تا فوت، سر و کارشون با اداره اتباع هست.خب قاعدتاً کسانی که اقامت قانونی دارن کارشون با اداره اتباع و دفتر کفالت و ...هست،و معمولا غیر قانونی ها رفت و آمدی با اداره اتباع ندارن.

حتی نسل های بعد از مهاجرین که تو ایران دنیا میان نیز تبعه خارجی محسوب میشن البته این قانون در مورد نسل متولد شده در کشور خارجی در هر کشوری متفاوت هست مثلا ایران و آلمان اقامت و شهروندی از طریق خون هست یعنی اگه کسی پدرش ایرانی باشه ( مادر چه ایرانی چه غیر ایرانی ، فرزند اون ازدواج تابعیت ایران را داره ، البته در این مورد قانون و تبصره دیگه هم هست)

ولی در ایالات متحده این قانون متفاوت هست و در صورتی که فردی در خاک آمریکا دنیا بیاد فارغ از وضعیت و تابعیت پدر و مادر ، اون بچه تابعیت آمریکا رو میگیره.

اما در ایران اگه پدر غیر ایرانی باشه بچه ها تابعیت پدر رو دارن مثلا پدر افغانی باشه فارغ از تابعیت مادر که ایرانی هست یانه،بچه ها تابعیت افغانستان رو دارن هجده سالگی! ( البته قبلاً به قانونی بود که به بچه های مادر ایرانی تابعیت میدادن)

یکی از موارد کارت اقامت،تمدید سالیانه درصورت دارا بودن شرایط و با پرداخت هزینه هست.یعنی ممکنه اگه شما شرایط لازم رو نداشته باشید کارت اقامت شما تمدید نشه،البته همین کارت اقامت هم تو نوع خودش قدرت و کارآیی بالای داره و ارزشمنده.

از موارد دیگه مرتبط با اتباع، اجازه کار برای اتباع خارجی هست که باید اجازه کار داشته باشن و حتی شهر محل زندگی نیز باید طبق قانون باشه و معین باشه و برای رفتن به شهر دیگه برای مسافرت باید اون شهر جز شهر ممنوعه نباشه و همچنین برای تردد بین شهر ها باید برگ تردد مدت دار بگیرن ، مثلا برای 10 روز اقامت در مشهد (البته این موارد برای کارهای قانونی هست مثلا برای مسافرت با اتوبوس و....وگرنه خیلی ها دزدکی میرن ولی اگه به هر دلیلی گیر بیفتن اول مکافات هست)

اما قانون مهم دیگه اجازه ازدواج فرد ایرانی با تبعه خارجی هست که این موارد با طی مراحل قانونی لازم و پیش نیاز اولیه صورت میگیره و در نهایت این ازدواج باید با اجازه دولت ایران صورت بگیره یعنی اگه بخواین ازدواج شما از لحاظ دولت ایران رسمی و پذیرفته باشه باید مراحل تشکیل پرونده ازدواج شما در اداره اتباع یا گذرنامه طی بشه و موافقت دولت ایران رو به همراه داشته باشه.البته این اجازه ازدواج شامل افراد خارجی دارای پاسپورت هم صدق میکنه.
اما در حالت کلی سخت گیری برای ازدواج دختر ایرانی با مرد خارجی مسلمان سخت گیرانه تر هست تا ازدواج مرد ایرانی یا زن خارجی

ساده بگم در ازدواج دو نفر فرد ایرانی شما شب برو خواستگاری،فردا برو محضر نامه آزمایشگاه بگیر و شبش ازدواج کن و رسمی و قانونی و بدون هیچ مشکل خاصی انجام میشه.اما در مورد ازدواج با فرد خارجی داستان متفاوت هست ولی اگه روال اداری و قانونی رو انجام بدین و شرایط لازم رو داشته باشید ظرف دو سه ماه میتونید جواز ازدواج رو بگیرید

کلی براتون روضه خوندم که با اداره اتباع اشنا بشید. بریم سر داستان خودمون
یه روز تو همون شبای عید خانم محمدی اومد و یه مشتری رو از راه دور نشون داد و گفت اون مشتری و خانمش که داره سرویس آرکوپال رو نگاه میکنه کارمند اداره اتباع هست اگه میشه بیشتر بهش تخفیف بدین و اگه هم اون بنده خدا خیلی تخفیف گرفت شما باهاش راه بیاین من خودم اون مابتفاوت تخفیف رو از جیب خودم میدم که گفتم باشه ولی کامل در مورد اداره اتباع و... نمیدونستم چی هست و کجا هست.

موقعی که خ محمدی اینو بهم می‌گفت مثل موردی قبلی کارمند اداره کار از این بنده خدا نمیترسید بلکه میخواست یجورایی تعارف بیشتری به اون کارمنده کرده باشه.اخه خانم محمدی سال قبل کارتش با خانواده اش باطل شده بود ولی می‌گفت این بنده خدا تو اداره اتباع کارمنده و اون زمان که میرفتن اداره اتباع واسه کار اداری، خوش برخورد بوده و با متانت و سنگینی کارها رو انجام میداده و سنگ الکی تو کارشون نمینداخته و میخواد جبران زحمت کنه.

دلیل این که کارت اقامت خ محمدی و خانواده اش باطل شده بود این بود که باباش که سرپرست خانواده محسوب میشد از افغانستان بهش میگن اگه برگرده افغانستان و شغل معلمی شو ادامه بده چند سال دیگه میتونه بازنشست بشه که اونم برگشته بوده به افغانستان تا چند سال باقیمونده معلمی خودشو ادامه بده و بازنشسته بشه که این زمان 10 سال طول کشید ،اخه بابای خانم محمدی فرهنگی بود ومعلم زبان فارسی و مدیر مدرسه (دبیرستان دخترانه) هم بود.

چون طبق قانون ایران اگه سرپرست به کشور خودش برگرده کل خانواده کارتشون باطل میشه و باید برگردن کشور خودشون و تو این مدت که بابای خ محمدی میرفته و میومده اداره اتباع متوجه نشده بوده که یهو بعد 8 سال از رفت و آمد بابای خ محمدی به ایران، اینبار با پاسپورت میاد که همه چی خرابه میشه.

عکس های باباشو که نشون میداد یه مرد میانسال قد بلند و چهارشونه با کت و شلوار و کروات بود ، این عکس مربوط به افغانستان ولایت نیمروز بود که باباش اونجا مشغول بود.البته داستان بابای خانم محمدی هم در نوع خودش خیلی جالبه و باباش خان زاده بوده که بعدا سرفرصت کامل میگم.

خلاصه اون کارمند اداره اتباع چیزی پسندش نشد و رفت ولی همین باعث شد من بیشتر در مورد کارت اقامت ، جواز کار ،اداره اتباع ، شغل باباش و... کنجکاو بشم و بخوام در مورد خانوادش بدونم ، اخه مواردی مثل معلم بودن یه افغانی و خان زاده بودن و اداره اتباع چیزایی بود که برام عجیب و جالب بود ولی نمیشد اینا رو راحت پرسید.


اتباعاوارهازدواجاقامتتابعیت
سلام ،اول از همه بگم تا عاشق نشدی ، نمیتونی عشق رو درک کنی ،فقط قضاوت میکنی ! من یه پسر ایرانی هستم که عاشق یه دختر افغانی شدم و این داستان 100% واقعی هست ،فقط اسم ها و مکانها رو تغییر دادم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید