یگانه مشکوری
یگانه مشکوری
خواندن ۱۳ دقیقه·۴ سال پیش

وکیل مدافع جنایی یا پلی برای بازیابی عدالت

ترجمه شده از مقاله دانشگاه کمبریج:

THE CRIMINAL DEFENSE ATTORNEY: ROADBLOCK OR BRIDGE

TO RESTORATIVE JUSTICE

در اواسط دهه 1970 در یکی از همایش‌های اولیه شرکت کردم. آن همایش در مورد حل اختلاف جایگزین یا همان ADR بود. این همایش در استانتون (ویرجینیا) برگزار شد. در آن زمان تعداد کمی از افراد در این همایش شرکت کردند چرا که عده کمی در مورد ADR مطالبی شنیده بودند، اما بدن استثنا همه افراد این موضوع را تصدیق می‌کردند که سیستم دادرسی کل کشور با مشکلات متعددی روبرو شده بود.

یکی از کنجکاوی‌های افراد حاضر در این جلسه این بود که تصور می‌کردند، شاید جدا از سنت‌ها بتوانند اختلافات و مشکلات دادرسی را حل کنند. مراحل دادرسی و مذاکره را بهینه کنند. در این کنفرانس در واقع عده ای از است که اختلافات ممکن است خارج از سنت حل شود.

در این کنفرانس، برخی از سخنرانان اصلی اعضای حل اختلاف منونیت بودند. از آن زمان، البته، همه چیز تغییر کرده‌است. ADR دارد کشور را فرا می‌گیرد. این ممکن است یک قصور برای یک وکیل باشد. برای حل اختلافات مدنی روشهای جایگزین در نظر نگیرید. امروز، سیستم عدالت کیفری با مشکلاتی روبرو است و این موضوع احتمالاً دلهره آورتر از مشکلات دعاوی مدنی است. البته نظرات عمومی کمی متفاوت است و به نظر می‌رسد که هیچ کس با این روش راضی نیست.

درمان جرم و جنایت با مشکل روبرو شده‌است و قربانیان احساس می‌کنند از سیستم جدا هستند. در بعضی مواقع آنها محاکمه یک پرونده را بدتر از جرم اصلی می‌دانند و به نظر می‌رسد که سیستم متهمان جنایی را به جای بهتر کردن، بدتر می‌کند. در واقع وقتی مجرمان از زندان آزاد می‌شوند، عصبانی هستند و احتمالا در جرم مهارت بیشتری هم پیدا کرده‌اند. بالا بودن میزان تکرار جرم در زندانیان معمولاً بیشتر از سایر افراد است، بجای آن که کمتر باشد.


هوارد زهر، استاد دانشگاه شرقی منونیت، "پدربزرگ" عدالت ترمیمی خوانده می‌شود. کتاب وی یعنی "تغییر لنزها: تمرکز جدیدی برای جنایت و عدالت" اقدام به بررسی این جریان در آمریکا می‌کند. زهر می‌گوید:

جرم نقض افراد و روابط است و در این زمینه تعهداتی برای ایجاد می‌شود که شاید همه چیز را قربانی عدالت کند. مجرم و جامعه در جستجوی راه حلی هستند که باعث ترمیم، سازش و اطمینان می‌شود. سیستم عدالت کیفری دولت قصد این را دارد که مجرمین را اصلاح کند. عدالت قربانی و جامعه را به تصویر بکشند تا به بهترین شکل ممکن این روند بهبود پیدا کند روش جلوگیری از جرم برای آینده ترسیم شود. در بعضی موارد، قربانی و بزهکار با هم ملاقات می‌کنند و مجرم در این روند قرار می‌گیرد. داستان علت و چگونگی جنایت را می‌شنود.

عدالت ترمیمی ممکن است منجر به اعتراف از مجرم شود و یک سازش برای این دو موضوع ایجاد کند. عدالت ترمیمی را می‌توان در تقابل با قصاص و روش‌های درمانی مقابله با جرم قرار داد. در مقابل قصاص، عدالت ترمیمی صرفاً به دنبال مجازات نیست.

در این روش ما به دنبال این هستیم که در مقابل روشهای درمانی از عدالت ترمیمی استفاده کنیم. همه ما می‌دانیم که بیماری نیاز به درمان دارد. عدالت ترمیمی هم در واقع همین کار را برای مجرم انجام می‌دهد. مجرم در این روش به طور جدی و خواستار توبه و استرداد است. قربانی و مجرم هر دو به دنبال شناسایی روشهای رفع بی عدالتی هستند. همانطور که ون نس گفته‌است، عدالت ترمیمی "مجرمان را ملزم می‌کند که مسئولیت اقدامات خود و امور مربوط به آنها را بپذیرند و از آسیبی که ایجاد کرده‌اند، پشیمان شوند"

تا این مرحله بیشتر بحث‌ها بر روی نقش‌ها متمرکز شده‌است. در واقع نقش قربانیان، مجرمان، دادستان‌ها، قضات و جامعه ممکن است در نظر گرفته شده‌است، اما بدون توجه به نقشی که وکیل مدافع جنایی در این حوزه دارد. بسیاری از طرفداران عدالت ترمیمی اعتقادی دارند که متهمان جنایی را می‌توان اصلاح، بازخرید و از نو تربیت کرد.

مسئله این نیست که وکلای دفاع جنایی مخالفت کنند. عدالت احیا کننده. امروزه فرآیندهای عدالت ترمیمی معمولاً انجام می‌شود، اما وکیل مدافع خارج از تصویر و بحث است. مشکل این است که دفاع جنایی وكیل اغلب در صدمه زدن به چشم اندازهای ترمیمی صورت می‌گیرد. عدالت قبل از تلاش برای عدالت ترمیمی حتی مطرح می‌شود که در بسیاری از موارد، وکیل دارای قابلیت‌های زیر است:

(1) به مشتری خود بیان کند که اعلام دارد، بی گناه است.

(2) مشتری را معذور و قربانی را مقصر بداند.

(3) در محاکمه به قربانی حمله کند و او را در سر جای خود بنشاند.

(4) آگاهانه یا ندانسته در شهادت دروغ به مشتری کمک کرد.

این موارد می‌توانند باعث شوند که تشخیص جرم سخت تر شده و فرآیند پیچیده تری وجود داشته باشد. مجرم از پذیرش مسئولیت کارهای خود دلسرد می‌شود، اما همانطور که قبلاً اشاره کردم، امروز بیشتر از گذشته به عدالت ترمیمی توجه می‌شود.

بعد از محاکمه اگر عدالت ترمیمی همچنان به محبوبیت خود ادامه دهد، این امر موجب می‌شود که مراحل کیفری زودتر آغاز شود. درست همانطور که دادگاه‌ها شروع به تشویق استفاده از ADR کرده‌اند، روش‌ها در اوایل روند دادرسی مدنی احتمالا وجود خواهند داشت.

25 سال پیش، ما کمی فکر می‌کردیم که در صورت وجود این نوع عدالت، وکلا چه نقشی را بازی می‌کنند. به صورت کلی ما نیاز داریم که نقش وکلای کیفری را در این زمینه در نظر بگیریم. شما باید نقشی را که وکیل ممکن است در بحث ترمیم بازی کند را در نظر بگیرید. سوال من این است که آیا وکیل این کار را انجام می‌دهد؟ به مشتریان خود کمک کند که مسئولیت کارهای خود را بپذیرند؟ همانطور که قبلاً اشاره کردم، دانیل ون نس گفته‌است که با پذیرش نقش وکلا و دادن بها به آن‌ها می‌توان این روند را بهبود بخشید.

عدالت مجرمان را ملزم می‌کند که مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند و به خاطر صدمه ای که ایجاد کرده‌اند منتظر نتایج اعمال خود باشند.

فون لستر تیلور برای معرفی این سوال که آیا وکیل است بیان کرده که باید به مشتریان کمک کند "مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند". در دسامبر سال 1990، فون لستر تیلور مسئولیت پرونده را قبول کرد که در آن پرونده یک پدر مادر بچه‌های خود و مادربزرگ را به ضرب گلوله کشته و مجروح کرده بود.


پدر، دو دختر را ربود و خانه را به آتش کشیده بود. تیلور دستگیر و به جرم قتل عام متهم شد. او گناهکار شناخته شد، اما وكیل وی سعی كرد از مجازات اعدام اجتناب كند. در رابطه با مجازات اعدام، وکیل تیلور، الیوت لوین، گفت:

من وظیفه داشتم از مشتری خوم دفاع کنم و بهترین حکم را برای او بگیرم.

بحث لوین شکست خورد؛ هیئت منصفه تیلور را به اعدام محکوم کرد. چنین رویکردی ممکن است برای پیشرفت بیشتر باشد، اما من می‌گویم که چنین نیست. چنین رویکردی احتمالاً ترمیم را از بین می‌برد

عدالت باید به نحوی باشد که مجرم آزادانه به گناه خود اعتراف کند و آمرزش و سازش را طلب کند. در فرجام خواهی یکی دیگر از پرونده‌های مجازات اعدام لوین، دادرسان استوارت و دورهام از دادگاه عالی یوتا انتقاد کردند و بیان کردند که فلسفه قانون گذاری نباشد به این شکل باشد.

به جبرانی که قضات مطرح می‌کنند توجه کنید: وکیل دادگستری باید گزینه‌های مشتری خود را تعیین یا مشتری را به اعتراف ترغیب کند. آنها دلالت دارند كه وكیل نمی‌تواند هر دو را انجام دهد. در عمل، این حس من است که وکلای دفاع کیفری هیچ یک از این کارها را انجام نمی‌دهند.

باید دلایل کفایتی وجود داشته باشد که چرا ممکن است یک متهم بخواهد به گناه خود اعتراف کند. به احتمال زیاد وکلا بسیاری از متهمان را در مسیر انکار طولانی تشویق می‌کنند و به آن‌ها اعلام می‌کنند که در غیر این صورت نمی‌توانند از آن‌ها دفاع کنند.

وکلا آرامش اخلاقی مشتریان خود را تسکین می‌دهند. به این موضوع در مطالعه کلاسیک داگلاس روزنتال در مورد رابطه وکیل و مشتری اشاره شده‌است. او با چندین وکیل و مشتری مصاحبه کرد. یک مشتری گفت:

وكیل حضور اطمینان بخشی است که می‌تواند به من کمک کند که بی گناه شناخته شوم. احساسات او می‌گوید، "هی، این روش بازی است." شما هرچه می‌توانید بگیرید این همان چیزی است که آنها انتظار دارند. این راه است

اصطلاحا به این دسته از وکلا، وکلای پدرخوانده ادعا گفته می‌شود که تماما سعی می‌کنند به نفع مشتری عمل کنند، اما نوشته‌های داستایفسکی من را متقاعد کرده‌است که وکلایی هم وجود دارند که سعی می‌کنند کاری کنند که مشتری مسئولیت اقدامات خود را بپذیرد. داستانهای داستایفسکی اهمیت، آزادی را تشخیص می‌دهد، اما پیشنهاد هم می‌کنند که هدف عدالت باید آشتی و وجدان باشد.


این موضوعات را من با کمک داستان برادران کارامازوف کشف کردم که یک نمونه کامل از اخلاق گرایی است. زوسیمای راهب در بستر مرگ، داستان زندگی خود را تعریف می‌کند. زمانی که او یک جوان بود به عنوان یک افسر نظامی مغرور و بی رحم شناخته می‌شد او عاشق یک زن شد، اما معشوقه او با یک پیرمرد نامزد کرد و این موضوع باعث عصبانیت وی و توهین به پیرمرد شد.

او پیرمرد نابینا را به دوئل دعوت کرد، اما متوجه شد که اشتباه کرده‌است و باعث توهین از پیرمرد عذرخواهی کرد و اجازه داد که اولین شلیک را انجام دهد. تیر پیرمرد به خطا رفت و زوسیما از دایره رقابت کنار کشید. او از زندگی جدیدی را شروع کرد و تبدیل به یک راهب شد. مقامات محلی راجع به این موضوع حیرت زده شدند. میهیل، یک مقام محلی خواست با او صحبت کند. این موضوع یک فرآیند دوستی را شروع کرد که در عرض چند ماه شکل گرفت.

به نظر می‌رسید که میهیل یک فرد درونگرا است و هرگز از خودش حرف نمی‌زند. بالاخره میهائیل داستان زندگی خود را برای زوسیما تعریف کرد. پانزده سال قبل، میهائل عاشق ثروتمندی شده بود. میهائیل جوان او از او خواست که با او ازدواج کند، اما زن جوان پیشنهاد او را رد کرد. او عصبانی شد و شبانه زن را با یک چاقو به قتل رساند.

او تصمیم گرفت که این جنایت را به گردن خدمتکاران خانه بیندازد. برای این کار او از خانه سرقت کرد. نتیجه این شد که یکی از خدمتکاران به جرم قتل و دزدی دستگیر شد و در دادگاه متهم شناخته شد، اما قبل از محاکمه نهایی در زندان به علت بیماری درگذشت.

هیچ کس به میهائیل مشوک نشد. او تا مدت‌ها به این موضوع فکر نکرد، اما بعد از مدتی دچار عذاب وجدان شدیدی شد. در ابتدا وی نگران دستگیری بود، اما او تصمیم گرفت که در نهایت سکوت کند. میهائیل پولی را که دزدیده بود برداشت و به خیریه داد.

مدتها در آرامش بود. داستایوسکی به ما می‌گوید، "اما مجازات آغاز شد." میهائیل با یک فعالیت بزرگ شروع به کار کرد و سعی کرد که برای جبران کارهای خود در امور خیریه فعالیت زیادی داشته باشد. سپس او با یک دختر باهوش و ازدواج کرد و امید داشت که زندگی جدیدی را شروع کند.

بعد از مدتی دوباره دچار عذاب وجدان شد و مدام به این موضوع فکر می‌کرد که "همسرم من را دوست دارد - اما اگر بداند که چه شده‌است، چه می‌شود؟" او با خود فکر می‌کرد که چطور جرات کردم که خانواده ام را دوست داشته باشم، به فرزندانم یاد بدهم و آموزش دهم چطور می‌توانم با آن‌ها از فضیلت صحبت کنم؟ من خون ریخته‌ام. من نمی‌توانم به چهره‌های بی گناه و معصوم آن‌ها نگاه کنم. من یک انسان بی لیاقتم.

با تشویق زوسیما میهائیل به شهر اعتراف كرد، اما مسئولان او را باور نکردند. آنها از پیگرد قانونی خودداری کردند. اندکی پس از اعتراف، میهائیل بیمار شد. در بستر مرگ او از زوسیما برای مشاوره ای که داده بود، تشکر کرد.

داستان‌های مشابه این موضوع می‌توانند به ما نشان دهند که عواقب عدم اعتراف به گناه می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

1. فریب دیگران و از بین بردن شرف فردی تا حدی که فرد به سرزنش خود دست می‌زند.

2. خودفریبی

3- فعالیت بیش از حد برای جبران خطا و کارهای گذشته

4. احساس گناهی که می‌توانید زندگی شخصی فرد را تحت الشعاع قرار دهد

5. ایجاد نفاق تا آنجایی که فرد بیان می‌کند که چگونه می‌توانم به فرزندان و همسر خود با این وجود عشق بورزم؟

6. افسردگی و بیماری

7. انزوا و گوشه‌گیری چرا که فرد خود را شایسته این دست از روابط نمی‌داند

حال اگر فرد به گناه خود اعتراف کند، می‌تواند از پیامد‌های زیر را به همراه داشته باشد:

1. شادی در بستر مرگ و احساس آرامش

2. بخشش و آشتی با خود برای حل مشکل

3. مرگ در آرامش

4- آسیب رساندن به شهرت

5. استرس برای اعتراف به گناه و خطا

6. مجازات کیفری

7. خسارت به دیگران (به عنوان مثال خانواده فرد با آسیب‌های جدی در این زمینه روبرو می‌شوند.

داستان‌های داستایفسکی باعث می‌شود متهمان پرونده مسئولیت خود را بپذیرند و به خطای خود اعتراف کنند.

بحث‌های وکیل / مشتری در مورد عدالت ترمیمی نشان می‌دهد که وکیل سعی می‌کند برای حل مسائل اخلاقی با مشتری خود راجع به چیزهای متفاوتی صحبت کند و بپرسد که چه چیزی را بدست می‌آورید، چه چیزی را از دست می‌دهد و چه قانون‌هایی وجود دارد؟ آیا باید مشتری خود را وادار به اعتراف کنم؟

وکیل باید مشتری خود را تشویق کند، اما نمی‌تواند که او را به زور برای انجام کاری سفارش کند. یک جامعه خوب باید به یکدیگر کمک کنند تا افراد بهتری باشند: یکی باید صبر کند، دیگری باید استانداردهای جدیدی را وضع کند و فرد دیگری باید ببخشد.

یک وکیل نمی‌تواند دوست مشتریان خود باشد، اما می‌تواند در مقام مشاوره به آن‌ها کمک کند که مسائل اخلاقی را در نظر بگیرند. وكیل باید مشتری خود را از انجام پیامدهای احتمالی آگاه کند و به او کمک کند که بهترین تصمیم‌گیری را داشته باشد.

البته ممکن است که این چشم انداز عدالت ترمیمی را تحت تأثیر قرار دهد. علاوه بر این، وکیل مدافع کیفری می‌تواند با پرسیدن سوالات درست مثل این که چطور چنین اتفاقی افتاد؟ چه کسانی زخمی شدند و … مشتری را به سمت اعتراف سوق دهد. این سوالات به درک شرایط و به دردآوردن عذاب وجدان می‌توانند مفید باشند.

اگر هدف وکیل این است که مشتری بتواند آگاهانه تصمیم بگیرد، او باید به مشتری کمک کند تا تمام اطلاعات موجود را در نظر بگیرد. انسانیت قربانی بخشی از این اطلاعات است. اما به هر حال استفاده از این روش‌ها بهتر از هیچی است!

محكوميت كيفري ممكن است مشتري را در معرض مجازات قرار دهد و یا برعکس این موضوع صورت بگیرد و اعترافات مشتری بتواند قاضی را تحت تاثیر قرار دهد که مجازات سبک تری را اعمال کند، اما قضات به طور فزاینده ای محدود هستند و نمی‌توانند مجرم را ببخشند.

برخی از مشتریان یک وکیل کیفری با توجه به اعمال خود شاید به زندان یا حتی اعدام محکوم شوند و این موضوع نه تنها برای مشتری وکیل بد است، بلکه می‌تواند به شهرت یک وکیل هم آسیب وارد کند. مشتری است که بیشترین عواقب انتخاب را متحمل خواهد شد.

برخی ممکن است استدلال کنند که در نظر گرفتن عدالت ترمیمی با وظیفه وکیل در وکالت مغایرت ندارد. مشتری و وکیل برای در نظر گرفتن منافع قربانیان و همچنین مشتری باید سعی کنند که بهترین تصمیم گیر یرا در این زمینه انجام دهند تا یک وضعیت برد برد به وجود آید.

روند عدالت ترمیمی می‌تواند منجر به رستگاری شود و بخشش و آشتی را به ارمغان بیاورد، ارزش‌هایی که بیشتر از هرچیز دیگری در این دنیا اهمیت دارند.


سرانجام، اجازه دهید من تغییری در شیوه‌های حقوقی ارائه دهم. سیستمی که ممکن است عدالت ترمیمی را بیشتر محتمل کند. حکم بندی به طور کلی اندکی پس از طرح کیفرخواست توسط دادستان رخ می‌دهد. در این زمینه لازم است که مدارک شواهد، دفاعیه و … کامل شود تا زمانی که جرم مشتری وکیل ثابت شود و فرآیند پیگیری درخواست توسط افراد ارائه شود.

برای اینکه دولت فراتر از یک تردید منطقی وظیفه خود را نشان دهد و ثابت کند که در این زمینه به خوبی عمل کرده‌است از نمایش‌های عمومی استفاده می‌کند و با کمک فاضی اقدام به بهبود وضعیت جامعه می‌کند. در باور عموم مردم، هنگامی که متهم "بی گناهی" را قبول می‌کند به معنای من این کار را کردم است، شناخته می‌شود.

اگر سیستم به صورتی تعریف شده باشد که فرد بتواند با ابراز پشیمانی خود، بهترین نتیجه را در نظر بگیرد، مشتری و قربانی به عدالت ترمیمی دست پیدا می‌کنند. با پیگیری این وضعیت در آینده. رذیلت، مانند فضیلت یک عادت شناخته می‌شود و شاهد جامعه بهتری خواهیم بود.

البته باید در نظر گرفت که در رابطه مشتری و وکیل متهم باید آزاد باشد که سکوت کند و ببیند آیا دولت می‌تواند مورد خود را ثابت کند! فرض باید این باشد که دولت اراده خواهد کرد و در رابطه با وظایف خود کوتاهی نمی‌کند. باید پرونده خود را اثبات کند و اگر اینطور نبود، نوبت به اعتراف، پیگرد قانونی، دفاعیه و … می‌شود.

در حال حاضر، سیستم عدالت کیفری به ضرر متهمان، قربانیان و مردم است. عدالت ترمیمی وعده آمرزش و سازش برای متهمان و آرامش خاطر و آسایش قربانیان را به همراه دارد. این امید من است که مجرم با همکاری وكلاي دفاع مي توانند بعنوان پل به جاي موانع استفاده كنند

امیداوریم در آینده نه چندان دور شاهد یک آینده جدید در این زمینه باشیم!

https://dad-plus.com/

وکیلوکیل پایه یک دادگستریوکیل پایه یکوکیل دادگستری
علاقه مند به یادگیری چیز های جدید (:
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید