اسلاوی ژیژک فیلسوف و نظریه پرداز انتقادی در حوزه سینما، ادبیات و علوم اجتماعی است که با نگاه تفسیری به آثار لکان، دست به شرح و پردازش پدیدههای روز میزند. وی یکی از متفکران معاصر و بسیار فعال با گرایشهای مارکسیستی است آثار متعددی در زمینههای مختلف فلسفی، اجتماعی و روانشناسی لکانی دارد.
در کتاب "خشونت، پنج نگاه زیرچشمی" خشونت را در جوامع مدرن از منظری کاملا متفاوت و نسبتا نامحسوس بررسی میکند. ژیژک در این کتاب از دو نوع خشونت عمده در جوامع مدرن و پست مردن صحبت میکند:
خشونت کنش گرانه و خشونت کنش پذیرانه.
وی معتقد است در تاریخ معاصر و زیست امروزی بشر، خشونت دیگر فقط به معنی هجوم، خون ریزی، حمله و ستیزهای جنایت آمیز نیست. حالا با کمی هوشمندی باید متوجه شویم که مفهوم خشونت و خشم را فقط در لباس آشکار و کلیشهای خود نباید پیدا و مطالعه کرد. بلکه باید یک قدم به عقبتر برویم و پس زمینهای را که مقوم ایجاد و ترویج این نوع از خشونتهای آشکار است را بشناسیم. ژیژک نمادهای کلیشهای خشم، خشونت و هیجانات منفی را پردهای پوشاننده بر روی عوامل اصلی، ریشهای و روانیای میداند که این نوع از خشونتها را در اشکال مختلف بازتولید میکنند.
ما همگی خشونت کنشگرانه را نوعی بهم خوردن وضعیت مسالمت آمیز و بهنجار میدانیم، اما برعکس آن، خشونت کنش پذیرانه ناپیدا است.
شاید مثالی ابتدایی کتاب که در شروع مقدمه نوشته است به روشنتر و واضحتر شدن فحوای کلام و دغدغه ژیژک در این اثر موشکافانه کمک کند:
"داستان قدیمی درباره کارگری وجود دار که گمان دزدی درباره او میرفت: هر روز عصر وقتی کارخانه را ترک میکرد چرخ دستیای را که با خودش میبرد به دقت میگشتند. نگهبانان نتوانستند چیزی پیدا کنند. چرخ دستی همیشه خالی بود. سرانجام کاشف به عمل آمد که کارگر یاد شده خود چرخ دستیها را میدزدیده است."
ژیژک با مثالهای کاملا مستند و دقیق از رویدادها، جریانات و اخبار روز درصدد و تلاش برای تفهیم و آگاه سازی مخاطب به این نوع از خشونت کشن پذیرانه در امور روزمره است. در جایی از کتاب وی از بمباران اطلاعاتی و خبری هر ساعته اخبار وحشتناک، جنگ، خون ریزی، دزدی و قتل مینویسد. درباره شرج جزئیات جنایات که به صورت روزمره و پیوسته به اخبار معمول و روتین زندگی انسان های مدرن تبدیل شده است. او معتقد است تحلیل روزمره و خونسردانه خشونت به نحوی بیزاری از خشونت را بازتولید و در آن مشارکت میکند.
کتاب حاضر در 5 فصل تشکیل شده است. در فصل آخر با مثال موردی و تحلیل سینمایی از خلال فضای سینمای آلفرد هیچکاک خشونت معاصر را بررسی کرده است.
نگاه انتقادی، دقیق، تاریخی و مستند و همهجانبه این مرد پرسر و صدا که در زمانه ما زندگی میکند و تجربه زیست مشترکی را با ما به دوش میکشد میتواند به ایجاد تفکری جدید و بینشی تازه به عنصر خشونت در جامعه فعلیمان منجر شود. تفکر و بینشی که شاید بتواند کمی از سرعت این روند انباشتی تولید و بازتولید خشونت بکاهد.
او در جایی از کتاب خود مینویسد:
"خشونت سیستمی اساسی سرمایهداری به مراتب غریبتر از هرگونه خشونت اجتماعی_ایدئولوژیک مستقیم پیشا سرمایهداری است. دیگر نمیتوان این خشونت را به افراد ملموس و نیات شرورانه آنها نسبت داد. بلکه این خشونتی کاملا کنش پذیرانه، سیستمی و بینام و نشان است."
او ادامه میدهد:
" سام هریس در کتاب پایان ایمان خود از توسل به شکنجه در موارد استثنایی دفاع میکند. (البته به یقین، تمامی مدافعان شکنجه از ان به عنوان اقدامی استثنایی دفاع میکنند_ طبیعتا هیچکس به شکل جدی طرفدار شکنجه کردن کودک گرسنه کوچکی نیست که یک تکه شکلات دزیده باشد.) شالوده دفاع او را تمایز گذاشتن بین انزجار غریزی ما از مشاهده شکنجه شدن یا رنج کشیدن یک نفر با چشمان خودمان و اطلاع انتزاعی ما از رنج و درد تودهها تشکیل میدهد: برای ما شکنجه کردن یک نفر به مراتب دشوارتر از صدور اجازه پرتاب بمبی است که منجر به مرگ دردناک هزاران تن خواهد شد."
کتاب "خشونت،پنج نگاه زیر چشمی" با ترجمه علیرضا پاکنهاد و توسط نشر نی چاپ شده است.
پ.ن: این مطلب پیش از این در ضمیمه ماهانه روزنامه اصفهان زیبا چاپ شده است.