حنانه.محمدی.
حنانه.محمدی.
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شعارِ گفت و گو!



سلام و ادب.

خوبه قبل از هرچیزی

از پیامی که دیشب برای دوستم ارسال کردم بگم:

-فعالیت و گفت و گوم که زیاد میشه،تنگیِ نفَسِ نفْسمم شروع میشه...

شاید یه بخشی از اون به خاطر درونگرایی باشه،اما قطعا همه ی دلیلش این نیست.

شاید برای خیلی از دوستان ملموس نباشه..

اما نفسِ لطیفِ انسانیِ ما اگر در مدار خودش،قرار نداشته باشه،کمترین نتیجه اش همینه!

چیزی که این مدت شاهدش بودم،شاید مثلِ! یه گفت و گوی منطقی بود..شاید جنگ استدلالها بود که هرکدوم برای صاحبش،منطقی بنظر میرسید..شاید شمّه ای از سواد رسانه ای رو نشون میداد.

اینکه بگیم و نقد کنن!بگن و نقد کنیم!

اما گفت و گوی منطقی نبود!گفت و گوی منطقی،فقط مودب و کتابی و بدون داد حرف زدن نیست!

اینها مقدمات گفت و گویِ یک انسانِ صاحب نطق هست،نه لزوما تمامِ یک نطق منطقی!

مخصوصا که گاهی هم احساس منیت به حق گرایی ما خواه ناخواه غلبه کرده و میکند..فرقی هم ندارد که کدام طرف باشی...حالا اینکه در یک طرف بحث نمود بیشتری داشته باشد،دلیل بر نفی آن در سمتِ مقابل نیست.

«و این یعنی خروج از مدارِ انسانی!اصلا همان خروج از حق گرایی!»

انتظار و توقعی هم نیست..همه ی ما بلااستثنا،متاثر این شرایط ملتهبِ مجازی! هستیم.

اما...خداحافظیِ موقت!

حضور من در اینجا،گاهی برای تخلیه ی احساسات و گاهی برای ارضای غریزه ی قلم زدن،محدود میشد.
الحمدلله که این شرایط بابِ صحبت کردن،راجع به این مسائل(تقابل جهان بینی ها و تمدن ها،منطق،صحیح و غلط و..) رو برای بنده باز کرد.

ایده های زیادی هست!هم برای نوشتن،هم برای صحبت کردن و چگونگیِ اونها.

بماند برای کمرنگ شدن این تب و تاب های مجازی(:

اتمام حجت!(:

_ آقا اگه میشه نصیحتی بفرمایید.
علاّمه طباطبائی: فرشِ هر مجلس نشوید.  هرکه هر صحبتی کرد ، گوشه‌اش را نگیرید ادامه بدهید.
..+چشم آقایِ علامه..چشم.
(:
(:


اعتبار سنجی
وقت آن شدکه به گل،حکم شکفتن بدهی! ای سرانگشت توآغاز گل افشانی ها -INTP-
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید