یک عدد من
یک عدد من
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چالش‌نامه-02-معنای زندگی، بی‌نیاز از پول

*******************************بسم الله الرحمن الرحیم و هو نعم الرفیق*****************************

موقعیتی را تصور کن که هیچ محدودیت مالی نداری و داشتن پول دیگر برایت مسئله و دغدغه نیست. حالا بدون هچ مانعی که پول در آن دخیل باشد، خودت را طراحی کن. یعنی آدمی که می‌خواهی به آن تبدیل شوی. مثلا فکر می‌کنی زندگی آینده‌ات چه شکلی خواهد شد؟
چه اهدافی برای زندگی‌ات خواهی داشت؟ چه چیزهایی در این زندگی برایت ارزش محسوب می‌شوند؟ چه چیزی در این زندگی به تو انگیزه می‌دهد؟
https://www.aparat.com/v/tjO1w

حدودا یک سال پیش با این پرسش رو به رو شدم که هدف از زندگانی چیست؟ زیرا باور داشتم و دارم که اگر چرایی زندگی را بدانیم، با هر چگونگی‌ای می‌توانیم بسازیم.
کتاب خواندم، با افراد مختلف صحبت کردم اما هیچکدام به اندازه‌ی یک ویدیوی کوتاه از آقای دکتر شکوری مرا به وجد نیاورد.

چگونه می‌توانیم چرایی زندگیمان را بفهمیم؟ کافیست رنج‌هایمان را بشناسیم و از اینکه این رنج برای دیگران رخ بدهد تا حد امکان جلوگیری کنیم. ما مسیری که زندگیمان طی می‌کنیم را از سنگ و خار خالی می‌کنیم تا نفرات بعدی راحت‌تر آن مسیر را طی کنند.

پس من هم فکر کردم و در درونم گشتم و گشتم تا به بزرگترین دغدغه‌ام برخوردم. آموزش و پرورش. مسئله‌ای که بسیار مرا آزار داد و همچنان می‌دهد اما درعوض تبدیل به معنای زندگیم، هدفم و بزرگترین رویایم شد. بعد از آن به هر چه که علاقه‌مند شدم، هر مهارتی که یاد گرفتم و هر کاری که کردم، سعی داشتم سرنخی از آن هدف را در بینشان پیدا کنم و یا خودم بسازم. رویاها و اهدافم بر مبنای آن شکل گرفت و عادت‌هایم را برای رسیدن به آن تنظیم می‌کنم. خلاصه طوری زندگی می‌کنم که به ماموریت زندگیم با موفقیت خاتمه دهم. هر چند که مطمعنا پایانی ندارد.
پول و ثروت را به هیچ‌وجه هدف نمی‌دانم. آن را ابزاری بسیار موثر و مفید و شاید هم الزامی می‌دانم که کمک می‌کند این مسیر را طی کنم. حالا که طبق فرض این تمرین این ابزار را به طور کامل و بدون محدودیت در اختیار دارم:
بدون نیاز به تمرکز بر درآمدزایی و روش های مختلف جذب سرمایه، تمام انرژی خود را صرف مطالعه، تحقیق و پژوهش، ایده پردازی و طراحی و درنهایت ساخت سیستم آموزشی کاملا جدید و متحول کننده ابتدا در ایران و سپس در سراسر جهان می‌کردم. مدارسی مبتنی بر نیازها و علایق دانش آموزان که محل یادگیری آنها هستند به جای محل تدریس معلمان. جایی که دانش آموزان به وسیله کوچ‌ها راهنمایی می‌شوند و طبق خودشناسی و جامعه شناسی تصمیم می‌گیرند چه چیزهایی را یاد بگیرند. جایی که از ابتدا بتوانند به معنای واقعی و طبق تعریف سازمان یونسکو باسواد باشند و از یافته‌هایشان در زندگیشان استفاده کنند. شهرک‌های آموزشی‌ای که فارغ از دسته‌بندی‌های محدود کننده مثل رشته بندی‌های ریاضی و تجربی و... به طور خیلی جزئی‌تر دانش‌آموزان بتوانند زندگی کنند. یاد گرفتن را بیاموزند و سپس آن را به کار بگیرند.
بدون شک مشکلات و مسائل حل نشده‌ی بسیار زیادی در دنیا وجود دارد اما ترجیح من این است که خودم را وفق دغدغه و ماموریت اصلیم در این دنیا کنم. آن هم کمک به انسان‌ها از طریق ساخت سیستم آموزشی جدید و مناسب است. تصور دیدن لبخند رضایت در صورت آنها بیشترین انگیزه را در من ایجاد می‌کند چراکه اشک‌های بسیاری در این سیستم آموزشی ریخته‌ام و شاهد ریخته شدنشان بوده‌ام.
برای زندگی شخصی خودم هم صرفا می‌دانم به زندگی در کاخ دویست هکتاری و داشتن هزاران ماشین نیاز ندارم. بدون شک خانه و زندگی خوبی را برای خودم و خانواده‌ام فراهم می‌کنم اما در حدی که فکر می‌کنم به آن نیاز خواهیم داشت. مثلا یک کتابخانه و محل مطالعه شخصی در خانه‌ام مطمعنا باید وجود داشته باشد! به هر حال، پس از آن سعی می‌کنم مسیر رسیدن به آرزوها را برای دیگران از طریق سرمایه گذاری مالی و معنوی هموارتر کنم.
انشالله که همه معنی و هدف زندگیمان را پیدا کنیم و با وجود تمام محدودیت‌ها برایشان بجنگیم و به نتیجه برسیم.

https://www.bishtarazyek.com/%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-1/
https://www.bishtarazyek.com/%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-1/



زندگیدانش آموزانچالشخودمونینوجوان
یه نوجوون دغدغه‌مند و سمپادی که دوست داره هر لحظه به خودش و دیگران کمک کنه?!sepanta.sh1386@gmail.com?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید