نگاهمان به امام چگونه است؟ سالهاست که نام شیعه را بر ما گذاشته اند که تفاوت مهمش با سایر مذاهب در مسئله امامت است.
نگاهم به امام چیست؟ امام را چه کسی می دانم ؟ از او چه انتظاری دارم؟ امامت چیست؟ چه وظیفه ای دارد؟
امام کسی است که حاجتمان را برآورده می کند. نذر می کنیم تا حاجت بگیریم تا امور زندگی ما را سر وسامان دهد البته با شیوه خود ما، نه با شیوه خودش.
اگر حاجت داد چه امام خوبی! و اگر حاجت نداد ممکن است قهر کنیم و بگوییم هر چقدر نذر کردم و دعا خواندم و زیارت کردم هیچ که هیچ...
حتی در مراسم سوگواری و عزای امام هم آخرش به اینجا میرسیم که حاجتهایتان مدنظر و یا دست خالی از اینجا نری.
قسم میدهیم امام را به مصیبت هایش تا کار و زندگی ما را آنجور که دوست داریم به سرانجام برساند.
یک نیروی محیر العقول
همه اینها از آنجا سرچشمه می گیرد که امام یک نیروی فوق بشری است که می تواند دست به کارهای محیرالعقولی بزند و فقط کافی است من حاجتم را بیان کنم تا به طرفه العینی اجابت شود.
اینها همه بخشی از نوع نگاه ما به امام است و شاید کمتر به امامت او فکر کنیم.
از سوی دیگر نگاه عرفانی به امام وجود دارد، امامی که قلب عالم است، واسطه فیض است، همه ما جیره خوار سفره کرم و فیض او هستیم.
آیینه تجلی اسماء الهی است و ما باید در این زندگی باید تلاش کنیم تا شبیه به او شویم.
باز هم امامت گم می شود.
در دوران غیبت کار سخت تر است، همه می خوامی خواهیم فرج امام را ، برای چه؟
برای آنکه زمینه ای فراهم کند تا زودتر به حاجت هایمان برسیم.
امام قرار است برای ما انسانها چه کند که این همه می خوانیمش؟
تداوم نبوت
خداوند به پیامبرش می فرماید:ابلاغ کن آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده که اگر انجام ندهی رسالتت را ابلاغ نکرده ای!
اگر پیامبر ولایت و امامت را به مردم اعلام نکند، رسالتش را به پایان نرسانده است یعنی رسالتش نیمه تمام باقی می ماند و تداوم پیدا نمی کند و در نتیجه همه زحمات خود و یارانش بی ثمر می ماند و اسلام که قرار بود دین کامل و آخر باشد، از بین خواهد رفت.
مطالعه و تأمل در سیره ائمه به ما نشان میدهد که امام کیست و امامت چگونه است؟
نگاه به سیره امام علی ععلیه السلام به عنوان اولین امام شیعیان به ما یاد می دهد که وظیفه امام، رهبری و زمامداری تمام امور جامعه، تهذیب و تزکیه اخلاقی و روحی و آموختن معارف دینی و اسلامی به جامعه است تا بر بستر اینها انسان سعادتمند تربیت شود و جامعه اسلامی در مسیر درست خود به جریان یابد.
هدف امام و رسالت پیامبر که هر دو مکمل یکدیگر هستند تربیت انسان در جامعه اسلامی است.
تشکیل حکومت
یعنی همانطور که پیامبر در فرصت پیش آمده در مدینه حکومت تشکیل داد، امام نیز به محض اولین فرصت درصدد تشکیل حکومت بر می آید چرا که از این طریق راحت تر می تواند به هدف خود برسد.
در جامعه ای که همه ابعادش برپایه اسلام و وحی است هم امام و هم انسان به سهولت به هدف می رسد.
امام قرار نبوده و نیست که با استفاده از نیروی فوق بشری خود تنها به رفع حوائج بپردازد که اگر اینگونه بود امام علی از همه محق تر بود برای این استفاده، او می توانست حق مسلم خود را بگیرد و امام بر حق جامعه شود.
حتی امام حسین علیه السلام نیز می توانست از این نیرو بهره بگیرد و جان خود و خاندانش را نجات دهد تا مصیبت کربلا از او دفع گردد.
امام آمده است تا راه و رسم زندگی و بندگی را بر اساس منابعی که خداوند در اختیارش قرار داده به انسان ها آموزش دهد و مهم ترین هدفش برای رسیدن به این امر تشکیل حکومت اسلامی است .
مبارزه برای تشکیل حکومت
همه ائمه برای این امر تلاش کردند و این تلاش ها از امام علی علیه السلام شروع شد با اینکه امام ۲۵ سال از حق خود محروم بود. حکومت امام که کمتراز پنج سال طول کشید نشان داد که حکومت اسلامی متعالی چگونه است و از سوی دیگر مردمان تربیت نیافته تاب تحمل این حکومت را ندارند.
امام حسین نیز در این زمینه تلاش کردند که دوره کوتاه مدتی را شامل شد. از دوران امام سجاد به بعد به دلیل شرایط، ائمه به امر پرورش نیرو و تربیت و رفع کج فهمی ها و برداشت های نادرست پرداختند هر چند از مبارزه سیاسی برای رسیدن به حکومت غفلت نکردند که کاری دراز مدت را رقم زد تا در نهایت به دوران غیبت می رسیم، دورانی که ما در آن به سر می بریم.
کاش در پایان روضه ها و یا شادی های ائمه تنها به گفتن حاجت گرفتن اکتفا نشود، انگار گریه کردیم یا شادی کردیم تا در نهایت حاجتی بگیریم در غیر این صورت امام هیچ فایده ای ندارد.
کاش کمی از هدف ائمه، سیره ایشان هم در مداحی ها بیان شود و در دعای پایانی ذهن ها را به این سمت و سو سوق دهیم. ان شاء لله