کربلا برای همه شیعیان حزن انگیز و دردناک است و مصیبت آل پیامبر را می توان دردناک ترین حادثه تاریخ نامید.
افرادی که از سوی خداوند به عنوان انسان های کامل برای هدایت و رشد انسان ها منصوب شدند و اولی بانفسهم مومنین هستند، قطعا مصیبتشان قلب های شیعیان و دوستدارانشان را پر از غم و اندوه می کند.
محرم برای همه انسان ها به ویژه شیعیان و دوستداران اهل بیت همراه با اشک و نوحه و عزا سپری می شود و هر سال هم این شور و احساس بیشتر می گردد.
بعد عاطفی
اما چرا بعد عاطفی محرم بسیار بیشتر از ابعاد دیگر آن خود را نشان می دهد و از سوی دیگر معرفت نسبت به این حادثه چگونه بیان می شود؟
باید گفت نخستین گروهی که تحت تاثیر واقعه کربلا قرار گرفتند و بدون هیچ بینش سیاسی و نظامی برای توبه و رهاشدن از عذاب وجدان خود را در معرض شهادت قرار دادند، توابین بودند.
آنان اولین نفراتی بودند که بر سر مزار شهیدان رفتند و به گریه و شیون و عزاداری پرداختند.
در دوره های بعد از عاشورا، تأکید ائمه در برپایی عزای امام و زیارت مرقد ایشان به سرعت در جامعه شیعه جای خود را باز کرد.
پرداختن به جنبه های عاطفی این واقعه می تواند آن را زنده نگه دارد و کم و بیش بار سیاسی آن را انتقال دهد ولی نمی تواند برداشت مستقیم سیاسی از آن انتظار داشت.
مشی شیعه بعد از کربلا
در تشیع امامی اعمال همه امامان به یک انداره حجیت شرعی دارد.
صلح امام حسن و قیام کربلا دو واقعه مهم تاریخ شیعه هستند که هر دو به یک اندازه دارای اهمیت است.
اما سوال مهم این است بعد از قیام کربلا ائمه کدام راه را برگزیدند؟
بعد از رحلت امام سجاد حرکت شیعه دو قسمت شد: بخشی شیوه امام سجاد را پیمودند و بخش دیگر اعتقاد به مشی انقلابی داشتند که توسط زید بن علی فرزند کوچکتر امام رهبری شد و بخش دیگر توسط امام محمد باقر و بعد از آن نیز امام صادق ادامه یافت.
زید برای حرکت انقلابی خود نیاز به یاران و همراهی افرادی داشتف در نتیجه از گروه های مختلف برای همکاری استفاده نمود.
همراهی غیر شیعیان سبب شد که این بخش، از خط اصلی اسلام و چهارچوب فقهی و اعتقادی شیعه خارج شود چرا که شیعه خود در آن دوران توان برپایی جنبشی فراگیر را نداشت و از سوی دیگر در صورت تشکیل حکومت باید در یک جامعه سنی مذهب حکومت می کرد که بسیار سخت بود.
پس ائمه روشی به ظاهر آرام ومسالمت جویانه در پیش گرفتند که البته به معنای پذیرش مشروعیت حکومت وقت نبود بلکه اقدام نظامی و انقلابی خاصی نداشتند.
در نتیجه ی این روش، بار برداشت سیاسی از حادثه کربلا کم و بر برداشت صوفیانه افزوده شد.
رنگ عرفانی
بعدها در شیعه امامیه این اثر باقی ماند که برای سیاست موجود چندان اعتباری قائل نبود و کم کم شیعه رنگ عرفانی به خود گرفت و یا حداقل فقهش از سیاست تهی شد.
در چنین وضعیتی شهادت امام تحلیلی صوفیانه پیدا کرد.
البته باید گفت این نگرش غالب جامعه بوده، در حالی که در همه دوره های تاریخ شیعه، بوده اند کسانی که بر نگرش سیاسی تأکید کرده اند.