هابیل و قابیل دو برادر بودند که قرار بود هر دو هدیه ای را به عنوان قربانی به پیشگاه خداوند تقدیم کنند. هابیل که دامدار بود بهترین گوسفند خودش را به خداوند عرضه کرد و قابیل که کشاورز بود محصولات نامرغوبش را به خداوند تقدیم کرد. خداوند از بین این دو قربانی، هدیه هابیل را پذیرفت و قابیل به خاطر حسادتی که به هابیل داشت، تصمیم به قتل او گرفت.
این یکی از قدیمی ترین داستان های تاریخ بشریت است. داستان ها حاوی معانی روانشناختی عمیقی هستند. و داستانی که این همه سال زنده مانده و نقل شده، دارای معنای بسیار عمیق تری است. این داستان در مورد حسادت و البته قربانی کردن و از خودگذشتگی است. هابیل بهترین محصول خودش را به خداوند عرضه کرد، در حالیکه قابیل محصول نامرغوب خودش را به عنوان قربانی به خداوند داد. این نشان دهنده معنای روانشناختی قربانی کردن است. قربانی کردن یعنی گذشتن از چیزهای با ارزش در لحظه حال برای رسیدن به چیزهای ارزشمند دیگر در زمان آینده. هابیل تصمیم گرفت چیز با ارزشی را برای رسیدن به چیز با ارزش دیگری فدا کند؛ تصمیمی که قابیل قارد به گرفتن آن نبود. بعد از اینکه هدیه هابیل پذیرفته شد، قابیل به او حسادت کرد. قابیل چیزهایی را می خواست که هابیل داشت، در حالیکه حاضر نشده بود هزینه ای را بدهد که هابیل داده بود. بنابراین تصمیم به قتل گرفت؛ تصمیمی که شرایطش را بهتر نمی کرد.
حسادت یعنی ناراحت بودن به این خاطر که دیگران چیزهای خوبی را دارن که ما نداریم. در حالیکه قبل از حسادت باید از خودمان سوال بپرسیم که «آیا من چیزهای با ارزشی را قربانی کردم تا چیزهای با ارزش دیگری را به دست بیاورم؟ آیا من بهترین تلاش خودم را کردم؟ » اگر مثل قابیل بهترین تلاش خود را نکردیم و اگر با ارزش ترین چیزهایمان را ارائه ندادیم، برای نداشتن چیزهای خوبی که دیگران دارند، نباید ناراحت باشیم. چون این ناراحتی و حسادت چیزی را درست نمی کند. در عوض باید بهترین تلاش خود را انجام دهیم، با ارزش ترین چیزهایمان را ارائه دهیم، از خودگذشتگی کنیم و حاضر به فداکاری شویم تا نهایتاٌ لطف خدا شامل حال ما بشود و چیزهای خوبی را که می خواهیم به دست بیاوریم. شاید بگوییم که دیگران برای داشتن چیزهای خوب خود تلاشی نکرده اند و صرفاٌ شانس، زندگی و طبیعت به آنها رو کرده. حتی اگر این فرض هم درست باشد، باید اول به زندگی خود نگاه کنیم و تمام این شانس هایی که هر روز در خانه ما را می زند، ببینیم. اگر سلامتی داریم، اگر مبتلا به کم توانی ذهنی نیستیم، اگر هر شب زیر یک سقف می خوابیم، و اگر کسانی را در زندگی داریم که می توانیم روی حمایت، دوستی و مراقبت آنها حساب کنیم ما احتمالاً خوش شانس هستیم. چون باور کنید که هیچ کدام از نعمت هایی که امروز در زندگی داریم، بدیهی نیست. زندگی هیچ کدام از آنها را به ما بدهکار نبوده و وجود آنها را به عنوان یک نعمت در نظر بگیریم.