Sooshi
Sooshi
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

یه روز با دازای | پارت 1

سلاممممم ♡♡

اولین پستم عه برای همین استرس دارم و امیدوارم خوشتون بیاد ☆

هر جا ~~ چان اومد اسم خودتون رو بگید ◇

پارت پارتش کردم چون نمی تونستم کلش رو یجا بنویسم 😅

_________________□__________________________

شما دارید همینجوری راه میرید ( تو ژاپن ) که یهو یه پت شاپی رو می بینید ( شما یه گربه سفید مو بلند دارید ) یادتون می افته غذای گربتون تموم شده و میرید توش و غذای گربتو می خری و راه می افتی به سمت خونت کلید خونت می افته زمین خم میشی که برش داری ولی دازای اونو بر می داره و میگه : سلام ! من این کلید و برداشتم مال شماست ... ؟ شما با عجله میگید : ~~ چان هستم ! دازای : خب ~~ چان این کلید ماله توعه درسته ؟ شما : بله ممنون ! بعد دازای غذای گربه رو تو دستت می بینه و میگه : اوه تو گربه داری ؟ شما : بله یه گربه سفید دارم مو هاش هم بلنده دازای : میشه ببینمش؟ شما : ب بب بله . ( چون خونت نامرتب بود ) رفتید تو خونه دازای گربتو دید بعد کلی باهات حرف زد ( دیگه حرف هایی که زد رو با توجه به خودت تو زهنت بگو ) بعد دازای دستت رو میگیره ...

ادامه دارد ...

^ پارت بعدی ^


______________________◇_____________________




دازایگربه
□■ سلام ■□ من درباره انیمه میذارم هرچیزی که درباره انیمه فکر کنی رو میذارم😉
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید