ویرگول
ورودثبت نام
yoones khodaei
yoones khodaei
yoones khodaei
yoones khodaei
خواندن ۷ دقیقه·۲ ماه پیش

من و پژوهش ؟! بله حتی شما!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت پژوهش برای همه -ریشه یابی بسیاری از دردها و رنج‌ها ما

من و چه به پژوهش!!! - ضرورت پژوهش برای من چیست؟

من و چه به پژوهش؟! من نه وقت پژوهش دارم و نه حالش رو و نه قدرتش رو!

پژوهش مخصوص دانشگاهی‌ها و افراد تحصیل کرده و محقق و اهل مطالعه است.

چرا می‌گید که من با این سوادی که دارم هم باید پژوهش کنم!؟ و باید پژوهش را یاد بگیرم؟!

 

شاید خیلی از شما با دیدن عنوان «پژوهش برای همه» چنین چیزی به ذهنتان برسد. با خودتان جملاتی شبیه جملات بالا را مرور کنید.

خیلی از مشکلات زندگی ما دقیقا از اینجا آغاز می‌شود!

اما باید گفت که بسیاری از مشکلات زندگی ما دقیقا از همین تفکرات آغاز می‌شود! یعنی ناخودآگاه ما چنین شکل گرفته است که:

پژوهش برای دانشگاهی‌هاست. حتی اگر دانشگاهی باشم، پژوهش را منحصر به زمینه تحصیلی خودم می‌دانم.

من و چه به پژوهش؟

سر من خیلی شلوغ است و فرصت پژوهش ندارم. حال و حوصله آن را هم ندارم. روحیه‌اش را ندارم و راه رسمش را بلد نیستم.

درد ناخودآگاهی! ضرورت پژوهش در خود برای همه

بسیاری از مشکلات دقیقا از همین نقطه شروع می‌شود! بدتر اینکه حتی خودمان نمی‌دانیم که منشأ بسیاری از مشکلات ما در زندگی این افکار است!

این افکار ما را عقب می‌اندازد. به ما ضربه‌های بسیار سنگین وارد می‌کند ولی حتی ما نمی‌دانیم که از این افکار داریم ضربه می‌خوریم و مشکلات را به زمین و زمان نسبت می‌دهیم در حالی که در واقع مشکل از درون ما می‌جوشد!

 

چه طور؟!

من در کسب و کار خودم، سؤالات بسیاری دارم.

من در مورد تحصیل خودم سؤالات بسیاری دارم.

من درباره ارتباط با همسرم، نیازمند اطلاعات زیادی هستم.

من در چگونگی تربیت فرزندم، ابهامات زیادی دارم.

من در مورد هر محوری از محورهای زندگی‌ام، نکات بسیار زیادی را باید بدانم و دقیق عمل کنم تا بتوانم، آن محور را درست پیش ببرم.

بلکه اگر مثلا در مورد خانواده‌ام درست عمل نکنم چه بسا کسب و کار و بقیه ابعاد زندگی من، تحت تأثیر قرار بگیرد، یعنی باید مجموعه محورها را درست کرد.

 

در اینجا خیلی از آدم‌ها چون «خود کم بین» هستند یا چون «تنبل» هستند یا چون «بی‌حوصله» هستند، در مقابل سؤالات بسیاری که در مورد محورهای مختلف زندگی خود از کسب و کار گرفته تا بهداشت و تغذیه و تربیت فرزند و غیر آن، به جای اینکه جواب ««««««حساب شده‌»»»»»» برای سؤالات خود پیدا کنند، بر اساس «گمان» پیش می‌روند!

ویروس خطرناک گمان که اگر در وجودمان راه بدهیم... ویروس کش پژوهش برای همه

آری! گمان! همان سم وحشتناکی که دردهای زندگی ما از آن ناشی می‌شود، بدون اینکه حتی بدانیم!

بر اساس آنچه به ذهنمان می‌رسد(همان گمان) یک کاری می‌کنیم! بعد این یک کار، چه بسا یک اقیانوس اثر در زندگی ما داشته باشد که اتفاقا به خاطر همین تحقیق نکردن‌ها، از آثار هم بی اطلاع هستیم و چوبش را می‌خوریم.

افسوس....

 

یاد شش ماهگی دخترم افتادم که وقتی واکسن زده بود، پایش را تکان می‌داد و بر اثر تکان دادن، دردش می‌گرفت و گریه می‌کرد ولی باز بر اثر درد جدید به جای اینکه پایش را ثابت نگه دارد، پایش را بیشتر تکان می‌داد و در نتیجه دردش شدیدتر می‌شد و گریه‌اش شدیدتر!

آری! دردش می‌آمد ولی حواسش نبود که این درد نتیجه کار خودش است! چون در مورد کارهای خود از جمله تکان دادن پایش و آثار سیستمی آن فکر نمی‌کرد!

البته از شش ماهه انتظاری نیست ولی اینکه من 30 ساله مثل شش ماهه‌ها برخورد کنم، زشت است واقعا!

اما این کار را می‌کنیم!

 

یک سبک غذایی را بر اساس گمان و عادت و رسم جامعه پیش می‌بریم و بعد از ده سال آثار سبک غذایی در ما آشکار می‌شود و انواع دردها و بیماری‌ها و مشکلات مثل عقیم شدن و غیر آن گریبانگیر ما می‌شود در حالی که حتی به این فکر نمی‌کنیم که شاید از سبک تغذیه خود، گرفتار این بلاها شده‌ایم! گاهی به خدا اعتراض می‌کنیم! ای خدا؟! چرا من؟!

خب خدا عقل داد و قوه تفکر داد ولی تو به جای پژوهش و بررسی و تحقیق، تنبلی کردی و راحت طلبی کوتاه مدت عمل به گمان را انتخاب کردی در حالی که این راحتی کوتاه مدت، ناراحتی‌های بلند مدتی را در پیش دارد!

نکته داخل پرانتزی جالبش اینجاست که نمی‌دانم چرا وقتی وفقیت به دست می‌آوریم، نمی‌گوییم «فقط خدا بود!» و کلی چیزهای دیگر مثل «تلاشم» و «علم و دانشم» و «عرضه و پشتکارم» و گاهی حتی «خوش شانسی من» را مؤثر می‌دانیم و چه قدر به خودمان مغرور می‌شویم ولی نمی‌دانم چرا وقتی نوبت به شکست‌ها و رنج‌ها و بلاها می‌رسد، خدا را وسط معرکه می‌گذاریم گویا که همه کاره این مشکلات اوست و من هیچ تقصیری در به وجود آمدن این مشکلات ندارم! موجوداتی عجیبی هستیم انصافا!

البته الآن که بیشتر فکر می‌کنم، علتش را می‌دانم. چون ما مغرور هستیم. متکبر هستیم. نمی‌خواهیم قبول کنیم عیبی داریم. خودمان را خیلی خوب می‌دانیم! اصلا خودمان را مرکز عالم می‌دانیم! کسی که از ما جلوتر افتاده باشد اهل افراط و زیاده روی است و کسی که از ما عقبتر باشد، اهل تفریط و کم روی است و ما معیار حق و عدل و تعادل و خوبی هستیم! بگذریم...

ایضا کسب و کار! چه شکست‌ها که می‌خوریم به خاطر ندانیم کاری‌ها! به خاطر گمان کاری‌ها! به خاطر بی مطالعه کار کردن‌ها ... به خاطر مشورت نکردن‌ها...

ایضا انتخاب همسر و ازدواج!

ایضا تربیت فرزند! نسبت به فرزندمان کوتاهی می‌کنیم. مدت‌ها رویه اشتباهی را نسبت به او پیش می‌بریم. وقتی 20 سالش شد، تبدیل به هیولای زندگی ما شده است. با خودمان می‌گوییم، چه فرزند ناخلفی!؟ در حالی که این محصول کارهای خود ماست که امروز آثارش به ما بر می‌گردد!

پژوهش و مهارت‌های مرتبط به آن، ضرورت زندگی همه - ضرورت پژوهش برای همه

انسان عاقل در مسیر پاسخ به پرسش‌های زندگی، پژوهش را انتخاب می‌کند. پژوهش ممکن است در موردی پرسش از اهلش باشد و در موردی مطالعه یک کتاب سودمند و در موردی جمع بندی نسبت به مجموعه‌از امور مثل تفکر و پرسش و مشورت و مطالعه.

من می‌خواهم مشورت بگیرم. چه طور اهلش را پیدا کنم؟! چه طور از آن فردی که پاسخ سؤال من را بلد است، سؤال کنم که به جوابم برسم. چه بسیار سؤال کردن‌هایی که به نتیجه نمی‌رسد! چرا؟ نه به خاطر بی اطلاعی کسی که از او سؤال می‌پرسیم بلکه به خاطر بلد نبودن اینکه چه طور بپرسیم!

می‌خواهم تفکر کنم! چه طور تفکر کنم؟!

می‌خواهم مطالعه کنم؟ چه کتابی را مطالعه کنم؟ چه طور مطالعه کنم؟

چه طور منابعی که بخشی از پاسخ‌های پرسش من در نزد آن‌هاست پیدا کنم؟

پژوهشگر کسی است که پاسخ این سؤالات را بلد است و می‌تواند در مسائل کاربردی زندگی خود از این مهارت‌ها استفاده کند.

در جایی که نیاز به تفکر خلاق دارد، خلاقیت به خرج دهد و در جایی که نیازمند مطالعه کتاب است در اسرع وقت کتابی که باید را پیدا کند و مطلبی خود را در آن پیدا کند.

پژوهشگر یعنی...

پژوهشگر کسی است که این مهارت‌ها را دارد.

آری! پژوهشگر یعنی کسی که می‌داند چه طور مسائل خود را حل کند و مهارت کافی برای رسیدن به پاسخ مسائل زندگی خود را دارد.

و از آنجایی که همه در زندگی خود مسائلی داریم، طبیعتا پژوهش نیاز همه ماست. ضروت پژوهش برای همه است.

درد دیگر اینکه ...

درد بزرگ اینکه حتی بسیاری از پژوهشگران این نگاه کاربردی به پژوهش را ندارند و صرفا از پژوهش در زندگی کاری آکادمیک خود، آن هم در بخش رشته تخصصی خود استفاده می‌کنند!

حتی دردناکتر اینکه پژوهش‌های خود در رشته تخصصی را به زندگی خود و جامعه خود گره نمی‌زنند و حال اینکه رشته آن‌ها ظرفیت بسیاری برای حل بسیاری از مشکلات خود ایشان یا جامعه ایشان را دارد.

و این طور می‌شود که با مقالات متنوع استادها و پژوهشگرانی درست می‌شوند که شاید اگر نبودند، دنیا قشنگ‌تر بود! حداقل با مغزهای باد کرده‌ای که حتی چندان به درد خودشان نخورده‌اند مواجه نمی‌شدیم! بیت المال کمتری هم بابت حقوق ماهیانه ایشان صرف می‌شد و چه قدر درختان کمتری بابت این نوشته‌های کم‌خاصیت، مصرف می‌شد!

با نگاه کاربردی به پژوهش، شما حل کننده مسائل زندگی خودت هستی ولی با علم نه شبه علم و گمان و ظن که در نهایت چه بسا مشکلات را بیشتر کند!

این چنین ضرورت پژوهش برای همه روشن می‌شود

ما در مجموعه دوره‌هایی که برگزار می‌کنیم، سعیمان بر طرف کردن همین چالش و مطرح کردن این معنای کاربردی از پژوهش در متن زندگی است. هر چند که مجموعه نکاتی که مطرح می‌شود برای پژوهشگران در حوزه تخصصی نیز بسیار قابل استفاده است. البته اینکه در چه رشته‌ای تحصیل می‌کنند ممکن است دوره‌ای برای ایشان فایده کمتر یا بیشتری داشته باشد.

پژوهشکسب کارمشکلات زندگی
۱
۰
yoones khodaei
yoones khodaei
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید