شاید در طول فعالیت کاری در حوزه مالی و یا به صورت عمومی در اجتماع کلمه ساختار سرمایه بارها به گوش ما خورده باشد ولی هیچوقت هیچگونه درکی از آن نداشته ایم. می توان گفت ساختار سرمایه یکی از مهمترین ارکان تشکل دهنده سیستم مالی یک شرکت می باشد و شکل و وضعیت آن تاثیر بسزایی در فعالیت های آتی واحد تجاری خواهد داشت. در دانش مالی ساختار سرمایه به ترکیب بدهی ها و سرمایه که واحد تجاری برای تامین مالی و رشد و پیشرفت عملیات شرکت به آن نیاز دارد اطلاق می شود. به زبان ساده تر ساختار سرمایه به ما این اطلاعات را می دهد که چگونه یک واحد تجاری برای فعالیت و رشد خود در آینده وجوه لازم را تامین می کند.
بدهی در واقع برخاسته از صدور اوراق قرضه و یا اخذ وام های مختلف می باشد و این در حالی است که سرمایه ممکن است از محل سهام عادی و یا سهام عادی ممتاز و یا سود انباشته واحد تجاری باشد. همچنین بدهی های کوتاه مدت نیز به عنوان بخشی از ساختار سرمایه در نظر گرفته می شوند. بدهی معمولا شامل مبلغی است که قرض گرفته شده است و باید به همراه پرداخت مبلغی به عنوان بهره به قرض دهنده پس داده شود اما سرمایه حقوق مالکانه صاحبان شرکت می باشد و نیازی به برگرداندن آن نیست. برای بررسی دقیق تر وضعیت ساختار سرمایه و آگاهی بیشتر آن همواره از نسبت هایی استفاده می شود که اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت ساختار سرمایه و میزان ریسک موجود به ما خواهد داد و تصمیم گیری برای مدیران واحد تجاری با سهولت بیشتری انجام می شود که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد.
هردو بدهی و حقوق صاحبان سهام در صورت وضعیت مالی(ترازنامه)قابل شناسایی هستند. دارایی هایی که در صورت وضعیت هر شرکتی مشاهده می شوود در واقع به کمک این بدهی و حقوق صاحبان سهام تحصیل می شود. ساختار سرمایه می تواند ترکیبی از بدهی بلند مدت، بدهی کوتاه مدت، سهام عادی و سهام ممتاز یک شرکت باشد. هنگام تحلیل ساختار سرمایه، نسبت بدهی کوتاه مدت یک شرکت در مقابل بدهی بلند مدت در نظر گرفته می شود. یکی از نسبت های مهمی که معمولا تحلیلگران به آن توجه می کنند نسبت بدهی شرکت به سرمایه (D / E) میباشد، که درک خوبی در مورد ریسک شیوه های استقراض فراهم می کند.
معمولاً شرکتی که به شدت از طریق بدهی تأمین می شود، ساختار سرمایه تهاجمی تری دارد و بنابراین خطر بیشتری برای سرمایه گذاری در آن وجود دارد و این در صورتی است که سرمایه گذاری افراد منبع اولیه و مهمترین عامل رشد شرکت می باشد و در صورتی که سرمایه گذاران احساس خطر کنند و از سرمایه گذاری در واحد تجاری امتنا ورزند آینده آن تجارت با خطر جدی مواجه خواهد بود. بدهی یکی از دو روش اصلی است که یک شرکت می تواند در بازارهای سرمایه تامین وجه کند. شرکت ها به دلیل مزایای مالیاتی آن از بدهی بهره مند می شوند چراکه پرداخت سود در نتیجه وام ممکن است از مالیات معاف شود.
بدهی بر خلاف جذب سرمایه جدید به شرکت یا تجارت اجازه می دهد تا مالکیت خود را حفظ کند و اختیار و کنترل واحد تجاری را در دست داشته باشند که در این صورت هیچگونه سهامدار جدیدی اضافه نخواهد شد. همچنین شایان ذکر است در زمان هایی که بازار در وضعیتی قرارداد که نرخ بهره برای استقراض پایین است تامین مالی از طریق بدهی و دسترسی به وجوه بسیار آسان تر خواهد بود. حقوق صاحبان سهام به سرمایه گذاران خارجی این اجازه را می دهد تا بخشی از مالکیت شرکت را در اختیار داشته باشند. تامین مالی از طریق جذب سرمایه گرانتر از بدهی است، به ویژه هنگامی که نرخ بهره پایین است. با این حال، برخلاف بدهی، حقوق صاحبان سهام نیازی به بازپرداخت ندارند و این در صورت کاهش سود به نفع شرکت است.
از طرف دیگر، اوراق صاحبان سهام نشان دهنده ادعای مالکیت آنها در مورد درآمد آینده شرکت می باشد. شرکت هایی که برای تأمین مالی دارایی های خود و سرمایه گذاری در فعالیت های عملیاتی خود از بدهی بیشتر از حقوق صاحبان سهام یا سرمایه استفاده می کنند، دارای نسبت اهرم بالا و ساختار سرمایه ای تهاجمی هستند در مقابل شرکت هایی که برای تحصیل دارایی های از حقوق صاحبان سهام بیشتر نسبت به بدهی استفاده می کند، دارای نسبت اهرم پایین تر و ساختار سرمایه محافظه کارانه است. همانطور که گفته شد، نسبت اهرم بالا و یک ساختار سرمایه تهاجمی می تواند به نرخ رشد بالاتری منجر شود و این در حالی که ساختار سرمایه محافظه کار می تواند منجر به کاهش نرخ رشد شود. بهترین روش برای مدیریت این دو, پیدا کردن ترکیبی از آن ها است که بتوان با آن به نقطه بهینه ساختار سرمایه برای تامین مالی واحد تجاری رسید.
یکی از مهمترین نسبت های مالی که تحلیلگران برای مقایسه ساختار سرمایه از آن استفاده میکنند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D / E) می باشد که با تقسیم کل بدهی ها به کل حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود. شرکت های باهوش آموخته اند که بدهی و حقوق صاحبان سهام را در استراتژی های شرکت خود بگنجانند. با این حال، در بعضی مواقع، ممکن است شرکتها بیش از حد به بودجه خارجی و به ویژه بدهی اعتماد کنند. سرمایه گذاران می توانند با ردیابی نسبت D / E و مقایسه آن با همتایان صنعت شرکت، ساختار سرمایه شرکت را کنترل کنند.
در پایان باید گفت که وضعیت ساختار سرمایه از اهمیت بسیاری در هر کسب و کاری بر خوردار است و شاید ریشه مشکلات عدیده در شرکت های ایرانی و عدم موفقیت آن ها را بتوان در بی توجهی به این موضوع و تحلیل نکردن درست تجارت خود یافت. ما در این مقاله سعی کردیم تا به صورت کلی شما را با مفهموم ساختار سرمایه آشنا کنیم و امیدوارم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد. لطفا در صورت سوال و یا نیاز به هر گونه مشاوره در زمینه مالی و حسابداری به سایت و یا اینستاگرام ما به آدرس hesabgoo مراجعه فرمایید.
در صورت نیاز به هرگونه خدمات مشاوره مالیاتی , مشاوره بیمه تامین اجتماعی و انجام خدمات از قبیل تهیه صورت های مالی و پیاده سازی سیستم و کنترل و راهبری و اجرای آن با همکاران ما در تیم حسابداری حسابگو تماس بگیرید و اطمینان داشته باشید که بهترین خدمات در انتظار شماست.