موضوع این متن درباره ی زبان بدن یا همون body language است و در مورد اهمیت اون تقریبا همون شنیدیم اما چرا افراد اهل مذاکره ، سیاستمدارا و یا روانشناسا عنوان میکنن که تا این حد میتونه این موضوع مهم ، مفید و راه گشا باشه؟
اصلا چرا به عنوان یه فرد باید یادش بگیریم؟ یا تو زندگی عادی و روزمره کاربردیم داره؟
میریم که در ادامه مثال های عامیانه بزنیم و اهمیتش رو ببینیم.
مثلا تا حالا شده قرار باشه یه نفر به جمع دوستانتون اضافه بشه یا تو یه مهمونی با یه فرد جدید آشنا بشین و درست از همون لحظات اولیه حس فوق العاده ای بهش داشته باشین؟
یا بر عکس تو برخورد با یه همکار یا هم کلاسی جدید ، یا یه عضو جدید توی خانواده از همون لحظه ی دیدار و سلام ، احساس کنین دیگه دلتون نمیخواد ببینینش؟چیزی شبیه به معذب بودن و یا عدم تمایل به ارتباط و شناخت بیشتر؟!
شاید به نظر برسه دارین قضاوت میکنین ، حتی خیلی زود قضاوت میکنین چون شاید هنوز 5 دقیقه هم نگذشته اما چرا این حس رو دارین؟جواب اینه زبان بدن
زبان بدن همیشه و همه جا اهمیت داره اما در اولین ثانیه های اولین دیدارها با افراد جدید از همیشه مهم تر خواهد بود و این حس خوب یا بد شما به خاطر سیگنالای زبان بدنیه که بی وقفه دارن دریافت و یا ارسال میشن.
این لحظات که اغلب تو سکوت و یا با مکالمات کوتاه مثل "سلام" میگذرن همون لحظاتیه که زبان بدن غوغا میکنه.
قبل از شروع نکات لازم بگم و تاکید کنم که همواره و همواره استثناها وجود دارن و باید بر اساس مجموعه ای از علائم نتیجه گیری کنیم.
درواقع باید مجموعه ی حرکات رو مثل قطعات پازل کنار هم بچینیم و در نهایت با یه شناخت درست ، عکس العمل مناسبی بدیم و ارتباط خوبی برقرار کنیم.
میتونیم این اصول و نکات رو در موارد زیر دسته بندی کنیم:
1) مفهوم دست دادن ها
2)مفهوم نشستن ها
3)مفهوم نگاه ها
متداول ترین نوع دست دادنه و حس برابری و احترام رو منتقل میکنه.
به این معنی که شما درست به اندازه ی خوتون برای طرف مقابل احترام و ارزش قائلین.
یه جورایی بیان کننده ی حس تمایل به ارتباطه با یک فشار ملایم دست و اگه یکم محکم تر بشه میتونه به معنی به دست گرفتن کنترل رابطه باشه.
در این حالت فردی که کف دست اش رو به زمین است سلطه را بر دست گرفته و برای خود ارزش بیشتری قائل است.
برای مقابله با این دست دادن و باز پس گیری قدرت 3 تا راه حل داریم:
اولی : اگر فرد مقابل دستمون رو خیلی محکم نگرفته بود میتونیم آروم دستشو بچرخونیم تا به حالت نرمال برسیم.
دومی: در صورتی که دستمون رو محکم گرفته باشه یک گام پای راست رو جلو میبریم و همزمان دستش رو میچرخونیم.
اینجوری با کمترین فشار دست به حالت تساوی میرسیم.
سومی: در این حالت مچ دست فرد رو میگیریم و کاملا کنترل پس میگیریم و در حالتی که قدرت طرف مقابل زیاد است و احتمال میدیم که محکم دست خواهد داد این روش موثر و کوبندست.
بعد از باز پس گیری قدرت کاملا واکنش طرف مقابل رو حس میکنین ، حتما امتحانش کنین.
این حالت به دست دادن متواضعانه معروفه و فردی که کف دستش رو به بالاست حس اطاعت رو منقل میکنه و خواسته های طرف مقابل رو ارجعیت میده به خواسته های خودش.
مثلا در رابطه با یک کارفرما اگر میخوایم بگیم که گوش به فرمانشیم میتونیم ازش استفاده کنیم.
این سبک از دست دادن به دست دادن سیاستمدار معروف است و فرد سعی میکنه حس اعتماد و صداقت رو به طرف مقابل القا کنه و این تاثیر رو در مواردی داره که به خوبی فرد مقابل رو بشناسیم در غیر اینصورت تاثیر معکوس داره و میتونه فرد مقابل رو محتاط و معذب کنه.
در نوع از دست دادن که دستان شل و اغلب سرد هستن احساس ضعف و عدم اعتماد به نفس منتقل خواهد شد و از کسل کننده ترین انواع دست دانه.
جالبه که عده ای از این نوع دست دادن استفاده میکنن و کاملا از مفهوم اون بی اطلاعن.
در این حالت که فرد دست طرف مقابل رو به شدت فشار میده و نشانه ی انسان های متجاوز ، مهاجم و خشنه ،هدف اصلی سلطه گری و دور نگه داشتن فرد مقابل و راه ندادن اون به حوزه ی صمیمیت شخصیه.
متاسفانه راه مقابله ی موثری برای این نوع از دست دادن وجود نداره و بهتر که از این افراد دور بمونیم.
این حالت وقتی رخ میده که فرد حس تمایل به ارتباط با فرد مقابل رو داره و برای اون ارزش قائله اما اعتماد به نفس کافی نداره.
هدف از دست دادن با دو دست ، نشان دادن صمیمیت ، اعتماد و عمق احساسه که در اون میتونیم دست چپ رو روی کمی پایین تر از آرنج ، بازو و یا سرشونه ی طرف مقابل بزاریم.
این موارد در بین دوستان صمیمی و اقوام رایجه و نباید در مقابل فردی که به خوبی نمیشناسیمش استفاده بشه چرا که با قرار دادن دستمون بخشی از بدن فرد در واقع به حریم شخصی اون وارد شدیم و میتونه تاثیر منفی بزاره.
این قسمت با به پایان رسیدن انواع دست دادن ها تموم شد منتظر بخش های بعدی باشین.
-