Younes Shokrkhah
Younes Shokrkhah
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

کنکاش در توییتری شدن

▫️یونس شکرخواه

وقتی توییتر در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار کرد چیزی نبود جز یک وبلاگ مینیاتوری.

تا پیش از بروز وبلاگ‌ها، این سایت‌ها بودند که میدان‌دار فضای اینترنت بودند. واحد سایت‌ها؛ صفحه بود و واحد وبلاگ‌ها پست. توییتر که آمد با همان واحد پست آمد؛ اما در قالب یک پست بسیار کوتاه‌تر: ۱۴۰ کاراکتر.

هنوز هم مراکز اکادمیک ارتباطات در جهان؛ توییتر را به سبب تکیه بر پست‌های کوتاه یک سیستم میکروبلاگی تعریف می‌کنند.

توییتر سه سال پس از آغاز به کار (۲۰۰۹) به هشتگ (#) و ریتوییت رسید و در عین حال استراتژی اطلاعاتی- ارتباطی و خبری خود را از عبارت "چه‌کار می‌کنی؟" به عبارت "چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟" تغییر داد و هفت سال بعد هم به بورس پیوست و این نشان می‌داد که این رفتار میکروبلاگی که در عین حال به گونه‌ای از گفتگوهای موجز تبدیل شده بود؛ کار و بارش سکه شده است: رونق گرفتن آگهی‌ها و ارائه سهام در بورس.

اما ۱۴۰ کاراکتر دوای درد صاحبان محصولات و خدمات نبود و در واقع آگهی دهندگان نمی‌توانستند با ۱۴۰ کاراکتر کل ماجرای خود را برای کاربران توییتر تعریف کنند. پس به کام آگهی دهندگان و به نام کارابران، امکان انتشار عکس و ویدئو و این اواخرا صدا هم در دستور کار توییتر قرار گرفت. در همین حال؛ دستی هم به سر و صورت پروفایل‌های کاربران کشیده شد و در کل ۹ سال هم طول کشید (۲۰۱۵) تا توییتر بگوید می‌خواهد محدودیت ۱۴۰ کاراکتر را بردارد. این وعده رفع محدودیت کاراکترها در سال ۲۰۱۷ عملی شد و سقف کاراکترها به ۲۸۰ حرف در هر توییت رسید.

حالا در سال ۲۰۲۰ با اینکه توییتر با هشتگ‌ها توانسته است غلظت موضوعی ایجاد کند؛ با ریتوییت‌ها توانسته است یک نظر یا خبر را تکثیر کند و از نظر مضمونی به ترکیبی از خبر فوری؛ طرفداری‌ها؛ از خود گفتن کاربران؛ شایعات و سلبریتی‌ها و ... برسد، آن را چه باید نامید: یک شبکه اجتماعی مثل فیسبوک؟ با چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی؟ آیا توییتر نوعی وبلاگ است؟ پلتفرم بیان همزمان خویشتن است؟ ارتباطات جمعی است یا تفریقی؟ تماشاگه واکنش‌های مردم جهان است؟ یا آزمایشگاه پی بردن به افکارعمومی؟

هرچه هست توییتر حالا دیگر فقط جیک جیک نیست، "چه‌کار می‌کنی؟" و "چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟" هم نیست. به عبارت بهتر پرنده از دوش "جک دورسی" بنیانگذار و مدیرعامل توییتر هم پرکشیده است

به گمان من "توییتری شدن" دارد از پایگاه ارسال خبرهای در حال وقوع به لابراتوار پژوهش‌های ارتباطی جامعه شناختی وارد می‌شود. دارد به داده‌های بزرگ (بیگ دیتا) درباره عرصه فکر و کنش تبدیل می‌شود و اگر قدرت پردازش هوش مصنوعی را هم در کنار این داده‌های بزرگ ببینیم؛ شاید بتوان گفت حالا توییتری شدن با چیزی چون "دارم به چه فکر می‌کنم؟" مترادف شده است.

به نظر می‌رسد طبقه بندی‌های رایج در اشاره به مواردی چون یاوه‌گویی، ستاره‌سازی، فیلسوف‌های مبل نشین، روزمرگی و ... همه زیرمجموعه‌های "دارم به چه فکر می‌کنم؟" هستند که بر یک نوع صف آرایی بر روی صحنه بزرگ در کنار سیاستمداران، محبوب‌ها، دوستان و دشمنان متمرکز است. نفع توییتری شدن الان صرفا نصیب صاحب صحنه می‌شود؛ اما این پایان توییتری شدن نیست. می‌توان گفت که نفع و ضرر دیگرصرفا متوجه صاحب صحنه نخواهد ماند، متوجه همه کسانی است که زندگی خود را به الگوریتمی در توییتری شدن تبدیل کرده‌اند؛ به الگوریتمی که باید دقیقا ۲۸۰ کاراکتر باشد.

توییترهوش مصنوعیروزنامه نگاری آنلاینشبکه اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید