ارتباط تنگاتنگی بین خرافات و تئوری توطئه وجود دارد.
“آنچه انسان را عقلگریز میکند، هراس است. ترس آن ریشهای است که خرافات از آن بر میرویَد، میپاید، و تغذیّه میشود.مردم تا آنجا که مغلوبِ ترس باشند، آمادهیِ زودباوری اند” باروخ اسپینوزا
تئوری توطئه در توضیح عامیانه خود این است که دسیسه های پشت پرده توسط افراد قدرتمند و دولت ها وجود دارد که باعث اتفاقات اطراف ماست.
احمد اشرف ترجمه فارسی توهم توطئه را برای این واژه در جامعهشناسی پیشنهاد دادهاست. چرا که توطئه دربرداشت علمی نظریهای فرض میشود قابل اثبات یا رد اما در برابر توهمباوری است که در اثر اعتقاد راسخ و جزمی به درست بودن توطئه شکل میگیرد و لذا قابل رد یا اثبات نیست.[منبع در ویکی]
تئوریهای توطئه در دورههای اضطراب، عدم اطمینان یا سختی گسترده، مانند جنگها و رکودهای اقتصادی و پس از بلایای طبیعی شیوع پیدا می کند.
بخش عمده دیگری از دلایل پدید آمدن تئوری توطئه می تواند بی اعتمادی به دولت ها و صاحبان قدرت باشد.
آنچه انسان را عقلگریز میکند “هراس” است.
کنترل شرایط همیشه باید در دست ما باشد و در دایره ای امن زندگی کنیم، حال وقایع طبیعی است که این وضعیت را تهدید می کند و برای مقابله با اتفاقات جدید و ناآشنا، این تئوری های توطئه هستند که شرایط را در فرض ذهنی ما قابل کنترل می کند. توضیح برای چیزهای ناشناخته!
پدیده های طبیعی یا غیرطبیعی که کنترل اتفاقات را برای ما از بین می برد و ما برای آنها تعریف یا راه حل خاصی نداریم؛ بهترین اتفاقات برای پدید آمدن تئوری های توطئه هستند.
تئوری های توطئه بهترین گزینه برای نادیده گرفتن واقعیات و باور ندانستن های ما هست. چیزی که به ساده ترین شکل ممکن ما را قانع می کند.
چیزهایی نظیر اینکه :
یک نقل قول از پادکست استرینگ کست، قسمت تئوری توطئه
جوزف ویتریول، روانشناس اجتماعی و سیاسی در دانشگاه استونی بروک در نیویورک می گوید: جامعه میتواند از این ایده سود ببرد که اشتباه کردن اشکالی ندارد
تئوری های توطئه معمولا توسط رسانه ها مهم یا افراد سرشناس و یا با هزینه های تبلیغاتی زیاد می تواند گسترش پیدا کند و در ادامه به چند مورد از معروف ترین تئوری های توطئه می پردازیم.
بزرگ ترین مساله تئوری توطئه، مرز کوتاه بین واقعیت و دروغ است. هر کجا که برچسب تئوری توطئه زده شد “نه باید قبول و نه باید رد کرد” بلکه باید تحقیق کرد.
روش تحقیق صحیح این است که منابع مختلفی از گفته های دو طرف داستان را باید بررسی و همینطور سوابق طرفین را مدنظر قرار داد.
سیمور مایرون هرش یک روزنامه نگار معروف آمریکایی و برنده جایزه ادبی پولیتزر است که دستاوردهای انسان دوستانه خبری زیادی دارد.
افشای شکنجه در زندان ابوغریب و کشتار می لای در جنگ ویتنام از مواردی است که باعث معروفیت این روزنامه نگار شده است.
سیمور هرش یک نویسنده معروف و برنده جایزه ادبی پولیتزر است که در سال های اخیر، مصاحبه های جنجالی با رنگ و بوی تئوری توطئه زیادی دارد.
اما آقای هرش شاید دیگر به هیچ خبری که به دست او می رسد “نَه” نمی گوید و رسانه ها نیز اِبایی از بیان کردن خبرهای ایشان ندارند که به چند مورد آن اشاره می کنیم.
اساساً چیزی به اسم بمب حاوی گاز کلر وجود ندارد! بله این چیزی است که آقای هرش گفته است اما انسان های زیادی با این این بمب کشته شده اند.
“گاز کلر فقط یک گاز است، شما آن را بو می کنید و فرار می کنید” و این را برابر استفاده نظامیان سوری علیه مردم گفته است.
حملات متعدد کلر در سوریه مستند شده است و به گفته بازرسان سازمان منع سلاح های شیمیایی، این ماده شیمیایی “به طور سیستماتیک و مکرر” استفاده شده است.[منبع]
در گزارشی که کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد روز چهارشنبه (۶ سپتامبر / ۱۵ شهریور) در ژنو درباره وضعیت حقوق بشر در سوریه منتشر کرد، آمده که نیروهای ارتش سوریه ضمن حملات هوایی خود در روز ۴ آوریل به شهر خان شیخون در استان ادلب واقع در شمال غربی سوریه از گاز سمی سارین استفاده کرده و بدین وسیله باعث مرگ بیش از ۸۰ نفر شدهاند.[منبع ویکی پدیا]
منبع ناشناس سیمور هرش ادعا کرد که هیچ حمله شیمیایی صورت نگرفته است! آیا رسانه ها در صورت ادعای یک شخص معروف، بدون ذکر منبع و بررسی مستندات باید به انتشار ادعای این افراد بپردازند؟
اما در اینجا نیز آقای سیمور هرش گفته که “این حادثه زمانی رخ داد که ارتش سوریه با یک بمب معمولی به اشتباه یک فروشگاه کود و مواد ضدعفونی کننده را هدف قرار دادند که باعث اثراتی شبیه به گاز سارین شد” و بعدها تحقیقات بین المللی بی طرف و نتایج آزمایشگاهی دقیق، وجود گاز کشنده سارین را تایید کرد.[منبع خبرگزاری العرب]
مهرداد بیگلو، پژوهشگر شبکه های اجتماعی و فعال آموزشی در این پست اینستاگرام خود با ترجمه و زیرنویس کردن ویدئوی زیر، یکی از معروف ترین مناظرات جنجالی دروغین یا راست بودن سفر به ماه را به اشتراک گذاشته است.
مناظره ای که نمایندگان تئوری توطئه سفر به ماه بدون مستندات علمی و بیشتر بر اساس تحلیل های ذهنی خود به دروغ بودن سفر انسان به ماه پافشاری دارند.
مهرداد بیگلو در توضیحات پست اینستاگرام خود اینطور می نویسد:
نظریههای توطئهٔ فرود بر ماه یا نظریهٔ جعلیبودن فرود بر ماه با اشاره به نکات مبهم برنامههای تبلیغاتی آمریکا در دوران جنگ سرد به این نتیجه میرسد که همه یا برخی از سری مأموریتهایی که در بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ میلادی به عنوان پروژهٔ آپولو شناخته میشوند وجود خارجی ندارند و ساختگی هستند.
.
علل اینکه هنوز هم تعدادی از مردم معتقد به جعل بودن فرود آمدن به ماه اند، به ارزیابی های علمی نیاز دارد.آغازگر این بحث کتاب عجیبی از بیل کیسینگ، نویسندۀ امریکایی می باشد. این کتاب در سال ۱۹۷۶ زیر عنوان “ما هرگز به ماه نرفته ایم” به چاپ رسیده بود.
کیسینگ نه دانشمند علوم بود، نه متخصص فنی، او یک نویسنده بود که در مورد زراعت، آشپزی و یا صرفه جویی در پرداخت مالیات می نوشت.
مایک هیوز از طرفداران معروف تئوری زمین تخت بود و اعتقاد داشت ناسا و دیگر سازمان های فضایی دروغ می گویند و در یک دوره زمانی ۶ ساله سعی کرد با ساختن موشک توسط افرادی که به او باور داشتند به لبه فضا برسد تا چشم خودش تخت بودن زمین را ببیند و تصویربرداری کند.
به دلیل محدودیت های امکانات در آخرین تلاش خود سعی کرد به ارتفاع ۱۵۲۵ متری برسد و آخرین رویداد وی از شبکه Science نیز پخش شد.
یکی از چندین دلیلی که باعث معروفیت مایک هیوز شد، مخالفت مسئولان حکومتی برای پروازهای وی به دلیل استاندارد نبودن موشک ها و نگرانی بابت سلامت جانی وی در پرتاب بود که با تبلیغات طرفداران وی به عنوان جلوگیری از افشاگری توسط دولت بین مردم این گمانه زنی را ایجاد کرد که حرف وی صحیح است و دولت آمریکا می خواهد جلوی افشای حقیقت را بگیرد.[منبع]
این موشک به دلیل ترس انفجار منبع سوخت در سکوی پرواز با تکنولوژی موتور بخار برای رسیدن به لبه فضا یعنی ۱۰۰ کیلومتر بالاتر از سطح زمین که نیاز به رسیدن به سرعت ۷.۸ کیلومتر بر ثانیه دارد (حدود ۱۷۵۰۰ مایل در ساعت) طراحی شد که عملا این موضوع با تکنولوژی های استفاده غیر ممکن و نیاز به احتراق جامدات دارد.
اما با فرض رفع مشکلات علمی و تکنولوژیک او به حداقل یک مخزن ۳۰ متر مکعبی نیاز داشت! اما کو گوش شنوا و در نهایت در ویدئوی زیر که آخرین تلاش مایک هیوز بود از موشک ساخته خودش سقوط و جانش را برای این موضوع از دست داد.
هیوز در یک مصاحبه می گوید “ایلان ماسک یک کلاهبردار است” و این طرز فکر طرفداران تئوری توطئه است! کلاهبردار خواندن کسی که دستاوردهای علمی بسیار و خدمات عمومی بیشماری برای جهانیان داشته است.
ویدئوی آخرین پرتاب موشک مایک هیوز برای دیدن تخت بودن زمین و سقوط او از موشک که به مرگ مایک ملقب به “مایک دیوانه” منجر شد.
اگر به گذشته مایک هیوز، این طرفدار تئوری توطئه نگاه کنیم تعدادی شیرین کاری و اقدامات جسورانه ی پُر از آدرنالین را خواهیم دید که بعضی از آنها کمی از عقلانیت فاصله دارند.
سال ۱۹۷۴ و ثبت طولانی ترین پرش با لیموزین به طول مسیر ۳۱.۳۹ متر در کالیفرنیا که وسیله مناسبی برای پرش از درّه نبود در رکوردهای گینس به ثبت رسیده و هنوز این رکورد در اختیار “مرحوم مایک هیوز” است. البته خدمات پارک ملی به خاطر نداشتن ایمنی های لازم این ایده را ممنوع، سپس با اضافه کردن چتر نجات به خودرو این رکورد ثبت شد که بنا به گفته منابع، همین چتر نجات باعث شد در آن ثبت رکورد آقای مایک هیوز کشته نشود. [منبع در سایت گینس]
این ایده قبل از موفقیت چند بار با شکست مواجه شد و طبق گفته خود مایک هیوز، زمانی که در یوتیوب پرش های اتومبیل را مشاهده می کرد با جستجوی Flat Earth یا زمین تخت در ایالت کانزاس (البته زمین مسطح برای ثبت رکورد لیموزین) با ایده زمین تخت در یوتیوب آشنا می شود.
برخی از این ویدئوها مدعی هستند زمانی که شما در هواپیما انحنای زمین را می بینید به این دلیل است که پنجره های قطور و عدسی شکل هواپیما باعث خطای دید یا چشم ماهی می شود؛ از همین جا بود که هیوز درخواست کرد کسانی که به دولت تعلق ندارند به او بپیوندند و کمک کنند تا با ساخت موشک به فضا برود و این دروغ بزرگ ناسا را بر ملا کند.[منبع]
“من به علم اعتقادی ندارم. من در مورد آیرودینامیک و دینامیک سیالات و نحوه حرکت اشیا در هوا، اندازه معین نازل های موشک و رانش می دانم. اما این علم نیست، فقط یک فرمول است. هیچ تفاوتی بین علمی و علمی تخیلی وجود ندارد.” مایک هیوز
یکی از اسپانسرهای آقای مایک هیوز، رستوران های زنجیره ای خوان پولو بود که مالک آن آقای اوکورا در یک مصاحبه پس از حادثه گفت می دانستم که این پروژه در صورت موفقیت یا عدم موفقیت در یوتیوب و دیگر رسانه ها بسیار دیده خواهد شد.
نام و لوگو خوان پولو روی باله پایین موشک آخر مایک هیوز نوشته شده است و با توجه به گفته های اسپانسر می توان نتیجه گیری کرد که در خیلی از این پروژه های تئوری توطئه، افراد همراه و اسپانسرها لزوما موافق چنین طرز تفکری نیستند بلکه به دنبال رسیدن به اهداف و منافع خودشان اند حتی به قیمت جان دیگر انسان ها. [منبع]
همین مدعا باعث شد جنبشی راه بیافتد که یک لیموزین سوار ماجراجو، بدون هیچ گونه دانش مرتبط با فیزیک به نفر شماره ۱ تئوری زمین تخت تبدیل شود و گواهی مرگ دردناک خود را امضاء کند!
مطلب در سایت livescience که به بررسی ۱۳ تئوری توطئه معروف می پردازد. [منبع خبر]
یک تئوری توطئه قدیمی وجود دارد که می گوید ایدز توسط دولت آمریکا برای کشتن همجنس گرایان و آمریکایی های آفریقایی تبار به وجود آمده است.
تحقیقات نشان داده که: هر چقدر باور مردان آفریقایی به این تئوری توطئه قوی تر باشد، استفاده آنها از کاندوم کمتر است و هر چقدر که استفاده از کاندوم کمتر می شود، احتمال آلوده شدن به ویروس ایدز بیشتر می شود و چون این تئوری توطئه در خصوص آفریقایی ها نشر پیدا کرد، این اتفاق (استفاده کمتر از کاندوم و بیشتر مبتلا شدن) در آفریقا افتاد که میزان ابتلای به ایدز افزایش یافت و باور عمومی تئوری توطئه ای که ذکر شد افزایش پیدا کرد. [منبع، دانشنامه بریتانیکا]
منبع اصلی این مطلب (پیدایش فیک نیوز توسط KGB) از یک مستند ۳ گانه در نیویورک تایمز است
در سال ۱۹۸۳ در دهلی نو (هند) یک مقاله ساده اما مهم در یک مجله انگلیسی زبان محلی به چاپ رسید که ادعا می کرد ویروس ایدز توسط دولت ایالات متحده به صورت بیولوژیکی برای کشتن همجنس گرایان و سیاه پوستان تولید شده است.
این مقاله محل این اتفاق را در ایالت مریلند در پادگان دیتریک معرفی می کند.
دو سال بعد این داستان در ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۵ در سراسر آفریقا پخش شد و یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۶ یک مقاله علمی توسط دو زیست شناس آلمان شرقی به نام جیکوب و آلیس سیگال چاپ شد که مدعی بود ویروس ایدز در آمریکا تولید شده است.
مجددا یک ماه بعد به دلیل داشتن پشتوانه علمی این موضوع (مقالات قبلی چاپ شده) مطالب و مقالات مشابهی در کنیا، بنگلادش، بلغارستان، کامرون، فنلاند، پاکستان و روزنامه دیلی اکسپرس انگلستان نیز به چاپ رسید.
و در آخر این شبکه دروغین اطلاعات در ۳۰ مارس ۱۹۸۷ با قرار دادن آخرین مهره کلیدی خود در شبکه CBS آمریکا که شبکه ای ملی در آمریکاست در گزارشی تلویزیونی در بخش خبر اعلام کرد یک مقاله چاپ شده در شوروی ادعا می کند:
ویروسی که باعث ایدز می شود از یک پایگاه نظامی در آمریکا که برای تولید سلاح بیولوژیکی آزمایش انجام می داده نشت کرده است.
تا پایان سال ۱۹۸۷، بسیاری از کشورهای دنیا این فیک نیوز را منتشر کرده بودند.
تفاوتی که بین واژه فیک نیوز و پروپاگاندا وجود دارد این است که اساس موضوع فیک نیوز وجود ندارد اما توسط حکومت ها یا بعضی جناح ها با یک سری عملیات پیچیده ی رسانه ای به وجود و به مردم القاء می شود اما پروپاگاندا این است که چیزی که وجود ندارد، درست یا غلط است.
سه کارمند KGB (سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) به آمریکا فرار و پناهنده شدند که اطلاعات زیادی از روش عملکرد این سازمان اطلاعاتی را افشا کردند.
بزمینوف می گوید ۱۵% درصد از زمان کاری کارمندان در این سرویس به عملیات میدانی (شناسایی، تخریب و عملیات فیزیکی) صرف می شد و باقی زمان کارمندان به تغییر و تخریب شرایط ایدئولوژیک و استراتژیک سایر کشورها تعلق داشت.
مورد گفتگوی این بخش به دوران جنگ سرد از سال ۱۹۴۷ (پایان جنگ جهانی دوم) تا سال ۱۹۹۱ (فروپاشی شوروی سابق) که اوج تنش های غیرنظامی بین بلوک شرق (شوروی و متحدانش) و بلوک غرب (ایالات متحده و متحدانش) باز می گردد.
در این روش، ماهرانه ترین و بزرگ ترین دروغ ها در داخل جوامع غربی توسط سرویس اطلاعاتی KGB در سطح وسیع، پرتکرار و دروغ های بیشماری در میان اطلاعات صحیح دیگر به شکلی منتشر می شد که غیرقابل تشخیص و غیرقابل کنترل و مقابله باشد.
بزمینوف می گوید: هدف از این کار این بود که شما نتوانید از خود، خانواده و اجتماع تان دفاع کنید!
یک دپارتمان در KGB وجود داشت به نام دپارتمان A که وظیفه آن به شرح زیر بود:
لاولفچنکو (نفر سمت چپ در عکس) می گوید این دپارتمان در آن دوران بودجه چند میلیون دلاری داشت و حدود ۱۵۰۰۰ نفر در آن شاغل بودند.
لاویتمن (نفر وسط) می گوید اولین عملیاتش احداث یک فاحشه خانه در آلمان شرقی بود تا بتواند سیاست مداران را به دام بیاندازد و از آنها فیلم و عکس تهیه کند.
این ها برخی از معروف ترین فیک نیوزهایی بود که توسط کا.گ.ب در آمریکا منتشر شد و لاویتمن می گوید هر عضو این سازمان باید روزانه ۲۵% از وقت خود را برای ایده های جدید دروغ می گذاشت و در پایان سال هر کارمند بر اساس تعداد و کیفیت دروغ هایی که توانسته منتشر کند ارزیابی می شد.
یکی دیگر از جاسوسان روسیه در مصاحبه ای می گوید ما همیشه در روزنامه های کشورهای جهان سوم اولین دروغ خود را منتشر می کردیم.
کشورهایی مثل هند یا تایلند، چرا که در این کشورها به راحتی می شد به خبرنگاران رشوه داد یا آنها را فریب داد.
مقاله ای که در سال ۱۹۸۳ در هند چاپ و منتشر شده بود در سال ۱۹۸۵ در یکی از معروف ترین روزنامه های روسیه چاپ شد و استناد شد به مقاله ای که ۲ سال قبل در هند چاپ شده بود.
جدیت این قضیه ۳ سال بعد از آغاز این دروغ در سال ۱۹۸۶ اتفاق افتاد.
اولین چهره های علمی که از این تئوری دفاع کردند، دکتر جیکوب سیگال و همسرش بودند. [منبع، نیویورک تایمز]
پس از بازنشستگی دکتر سیگال، او به کمپین طرفداری از این تئوری پرداخت و مشخص نیست که دقیقا چطور (با آگاهی یا فریب) به این کمپین پیوسته است اما به هر حال کا.گ.ب اطمینان حاصل کرد تا ۱۰۰ گزارش در رسانه های بیش از ۸۰ کشور دنیا این موضوع را پوشش خبری بدهند.
موضوعی که از سال ۱۹۸۳ توسط یک ارتش ۱۵۰۰۰ نفره آغاز شده بود در سال ۱۹۸۷ به اوج رسید و البته باوجود اینکه در وزارت خارجه آمریکا کارگروهی برای مقابله با این اخبار به وجود آمد ولی نتوانستند جلوی تولید خبر این تیم عظیم روسی را بگیرند و در نهایت با مداخله رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا و میخائیل گورباچوف آخرین رهبر شوروی، ادامه انتشار این فیک نیوز ظاهرا خاتمه پیدا کرد.
این عملیات شوروی با نام Operation Infektion شناخته می شود.. [منبع، ویکی پدیا]
واژه های Fake News و همینطور Disinformation تعریفی است مشابه و آن را با Missinformation اشتباه نگیرید! دو گزینه اول را می توان به عنوان اطلاعات دروغ و گزینه بعدی یا Misinformation به معنای اطلاعات غلط است.
آقای اد لوکاس تحلیلگر ضداطلاعات روسیه، خانم دکتر کلر والدوز متخصص تحقیقات اینترنتی در هاروارد و آقای کلین واتس افسر سابق ضداطلاعات اف بی آی و ارتش آمریکا در مصاحبه ای در همین مستند مراحل عملکرد کا.گ.ب را برای انتشار دروغ ها به شکل زیر توضیح می دهند.
داستانی که خواندید، پیدایش فیک نیوز توسط KGB بود که در یک مستند ۳ قسمتی توسط نیویورک تایمز منتشر شده است. [منبع، نیویورک تایمز]
همه پرندگان روی کره زمین، هواپیماهای بدون سرنشینی هستند که توسط ایالات متحده برای جاسوسی از مردم به وجود آمده و کنترل می شوند. [منبع، ویکی پدیا]
ابتدا “پرندگان واقعی نیستند” به عنوان یک جنبش تقلید آمیز برای مسخره کردن تعدادی از تئوری های توطئه که در اینترنت گسترش پیدا کرده بود توسط روزنامه نگاری به نام ریچل رابرتز توصیف شد که در آن هزاران نفر فعالیت داشتند.
پیتر مک ایندو نفر اصلی پشت این ماجراست. ۲۳ سال سن دارد، ترک تحصیل از دانشگاه آرکانزاس که برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ این ایده را مطرح و برای تبلیغ این کمپین به کشورهای زیادی سفر کرد.
مک ایندو در ویدئوهایی در ادامه می گوید که به آن چه گفته است اعتقاد دارد و تقلید یا تمسخر برای همراه کردن مردم در آغاز این کمپین بوده است.
جنبش پرندگان واقعی نیستند در وبسایت رسمی خود می گوید که “دهه ها پیش سازمان سیا همه پرندگان را کشت و پهپادهای جاسوسی را جایگزین آنها کرد”. [وبگاه پرندگان واقعی نیستند]
البته هر چقدر که این جنبش طرفداران بیشتری پیدا می کند، مک ایندو و همراهان وی نیز درآمدهای بیشتری کسب می کنند. این گروه با فروش محصولاتی از جمله پوشاک و سایر کالاها که با نشان ها و شعارهای این جنبش است از چندین کشور کسب درآمد می کنند.
اصولا تئوری توطئه یا توهم توطئه چیزی است که واقعیت ندارد و با تحقیق، مطالعه و بررسی منابع صحیح قابل شناسایی است.
متاسفانه تئوری توطئه در تمام جوامع پیشرفته، متوسط و با غنای علمی پایین دیده می شود و روش نشر در هر کدام از این جوامع متفاوت است.
یکی از این روش ها که بیشتر مورد توجه است و در کشورهای جهان سومی که جمعیت کلانی را هم دارند استفاده می شود روش زیر است.
کشوری مثل ایران را در نظر بگیرید که افراد کمی به زبان انگلیسی که زبان اصلی نشر اخبار در دنیاست تسلط دارند و اکثر خبرها برای ایرانیان در شبکه های اجتماعی، رسانه های دولتی و وبسایت ها با ترجمه، زیرنویس یا ترجمه خلاصه شده منتشر می شود.
ترجمه غلط یا نزدیک به مرز، از صحبت افراد معروف، سیاستمداران یا افراد تاثیرگذار دولت ها که به طور گسترده منتشر می شود و بینندگان هم ترجمه را به دلیل نداشتن آگاهی و علم نسبت به زبان اصلی، می پذیرند.
تئوری های توطئه در دوره های اضطراب جمعی، زمان های سخت مانند جنگ ها و رکود اقتصادی یا پس از بلایای طبیعی و همه گیری ها طرفدار و شیوع پیدا می کند.
گفته می شود بعضی از مردم در هتل ها اتاقی غیر از شماره ۱۳ را درخواست می کنند و این ارتباطی به سطح سواد، میزان ثروت و کشور منطقه سکونت ندارد.
یکی از مشترک ترین خرافه ها در دنیا، ترس و عدم پذیرش گربه های سیاه است.<br/>
همه این ها و بسیاری چیزهای دیگر که درباره گربه های سیاه رنگ گفته می شود فقط خرافاتی است که از دیرباز در بین مردم رایج بوده است.
فرض بگیرید تعداد زیادی گرفتاری در یک ماه برای یک خانواده به وجود می آید و آنها به جای جستجوی دلایل این گرفتاری ها که می تواند در محیط اطرافشان، ارتباطات اجتماعی و شغلی و همینطور تصمیم های خودشان باشد ذهنشان به این سمت می رود که احتمالا از روزی که به فلان گربه سیاه غذا دادند این اتفاقات برای آنها افتاد.
بله خرافات با یک تعریف ساده، اینطور عمل می کند.
روانشناسان دریافته اند که ارتباطی بین رویدادهای همزمان و البته غیر مرتبط با هم وجود دارد ؛ خرافه ها اینطور به وجود می آیند.
قسمتی از رساله ی الهی سیاسی – باروخ اسپینوزا
آنچه انسان را عقلگریز میکند، هراس است. ترس آن ریشهای است که خرافات از آن بر میرویَد، میپاید، و تغذیّه میشود. مردم تا آنجا که مغلوبِ ترس باشند، آمادهیِ زودباوریاند.تودهیِ مردم هرآنچه زیرِ نفوذِ ادیانِ جعلی میپرستند چیزی جز اوهام و خیالاتِ ذهنهایِ افسرده و ترسیده نیست؛ هر زمان که مملکتی بیشتر دستخوشِ بزرگترین پریشانیها بوده است، خرافاتیها و رمّالان بیشترین نفوذ را میانِ مردمِ عادی و بیشترین قدرت را در برابرِ حاکمان داشتهاند.هیچچیز به اندازهیِ خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست. همواره کوششِ فراوانی صرفِ آراستنِ مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیرهکنندهتر از هر چیزِ دیگری بیابد و از آن به شدیدترین درجهای از وفاداری تبعیت کند.بعید نیست که در حقیقت برترین رمزِ حکومتهایِ خودکامه، و آنچه مطلقاً لازمهیِ آنهاست، نگهداشتنِ مردم در وضعیّتِ فریفتگی، و پنهان کردنِ ترسی باشد که مردم را به این-سو-آن-سو میکشانَد، زیرِ عنوانِ فریبایِ مذهب. در نتیجهیِ این وضعیّت، مردم چنان برای بردگیِ خود میجنگند که گویی برایِ رستگاریِ خود میجنگند، و ریخته شدنِ خونِ خود را برای سَروریِ شخصِ واحدی، نهتنها خفّتبار نمیدانند بلکه آن را افتخاری عظیم میشمارند.
متاسفانه این موارد با وجود اینکه خیلی معمولی به نظر می رسد اما برای خیلی آدم ها می تواند باعث تصمیم گیری های خاص و سرنوشت ساز در طول عمرشان باشد.
حیوان آزاری یکی دیگر از تبعات خرافاتی بودن جامعه ایست که در آن خرافه حکومت می کند!
در جوامعی که افراد فکر می کنند مخلوق خاص خدا هستند و تمامی هستی و تک تک موجودات برای استفاده و لذت بردن آنان خلق شده، دریدن و سلاخی حیوانات و دیگر موجودات از نظر این جامعه کاری درست است.
خرافات در این افراد صرفا به قربانی کردن حیوانات تمام نمی شود، فی المثل معتقدند که باید دم یک روباه زنده را از بدنش جدا کنند و در خانه کنند تا خوش شانسی بیاورد.
هزاران مثال این چنینی وجود دارد که اعضای بدن حیوان را به دستور فلان رمال و دعانویس از بدنش جدا کرده، در فلان جا چال کنند یا در آب بیاندازند و حیوان بیچاره را در طبیعت رها می کنند تا بمیرد که فلان آرزو، حاجت یا خواسته شان مستجاب شود.
خرافات و بی خردی باعث خودشیفتگی و در نهایت باعث سادیستی شدن او و جنایت در حق دیگر موجودات معصوم عالم می شود.
در چنین جوامعی هیچ راهی به جز از نقد بی رحمانه ی خرافه و خرفتیِ جماعت بیمار وجود ندارد. به همین جهت بود که ولتر گفت خرافات جهان را به آتش می کشاند و فلسفه این آتش را خاموش می کند.[نوشته ای از ابوذر شریعتی]
نوعی کج فهمی و لج بازی نیز وجود دارد که می گوید: “یعنی ما حق نداریم گوشت بخوریم؟” خب البته که پاسخ در ابتدای همین خط نوشته شده است.
اولین واکسن در سال ۱۷۹۶میلادی تزریق شد و بر خلاف اینکه واکسن ها یکی از بزرگ ترین دستاوردهای پزشکی مدرن برای نجات جان انسان است اما عده ای معتقدند که واکسن برای سلامتی ضرر دارد و هیچ گونه شواهد علمی برای گفته خود ارائه نمی دهند.
تئوری توطئه واکسن ستیزی برای اولین بار با شک به نیت شرکت های داروسازی و اینکه واکسیناسیون کاری غیرضروری و فقط برای سودآوری بیشتر در زمانی است که حتی مردم مریض نیستند و دارو مصرف نمی کنند به وجود آمد.
یک مقاله پزسکی در سال ۱۹۹۸ در ژورنال پزشکی لنست The Lancet توسط اندرو ویکفیلد منتشر شد که با یک سری داده ها و آزمایشات مدعی بود یک ارتباط مشخص بین بیماری اوتیسم و واکسینه شده ها با سه گانه سرخک، اوریون و سرخجه وجود دارد.
در تحقیقاتی که صورت گرفت مشخص شد که این پزشکی بریتانیایی، اطلاعات آزمایش خود را دستکاری و جعل کرده بود و سپس مقاله او از ژورنال پزشکی نیز حذف شد.
اما تاثیر منفی که این مقاله در مقاومت در برابر واکسیناسیون در جوامع جهانی گذاشت با وجود آزمایشات بعدی و مردود دانستن ادعای آن پزشک هنوز در شبکه های اجتماعی و بین مردم وجود دارد.
پس از ادعای این پزشک، میزان علاقه مردم به واکسیناسیون کم شد و میزان ابتلا به اوریون و سرخک در ایالات متحده، بریتانیا و آلمان و بسیاری دیگر کشورها افزایش یافت.
با ظهور شبکه های اجتماعی و بحث های آزاد، همینطور گسترش افکار غلط و غیر علمی در خصوص واکسیناسیون طی سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ میزان ابتلا به سرخک در سراسر جهان ۴ برابر افزایش یافته است!
آنتیوَکسرها یا ضدواکسنها یک تفکر قالب یکسان در همه کشورها دارند:
عضو کلیسا، مسجد یا یک فرقهاند، از جامعه واقعی ایزولهاند، خرافیاند، راستسنتیاند، طرفدار تئوری توطئه اند، بدبین ذاتی هستند.
مکانیزم تئوری توطئه خیلی جالبه. کوید که اومد، همه گفتن کار چینه. وقتی واکسن اومد، همه گفتن دولت می خواد چیپ به ما تزریق کنه. ولی الان که میگن اومیکرون می تونه در مقابل ورژن دلتا مقاومت ایجاد کنه، هیچکس نمیگه که اومیکرون رو مثلا دولت آمریکا طراحی کرده که کوید رو ریشه کن کنه. [دکتر علی شاهد – توییتر]
محتواهایی از جنس اخبار بالا در اتاق های پژواک به سرعت و با خشمگین شدن مردم بازنشر می شود، حتی توسط کسانی که نه با تئوری های توطئه آشنا هستند و نه اطلاعات علمی در این خصوص دارند.
چیزی که باعث بازنشر این اطلاعات می شود، ترس و آگاهی نداشتن است.
خواندن پست و مطالب کانال های تلگرامی و اینستاگرام به معنای تحقیق نیست و صرف اینکه مطلبی در شبکه های اجتماعی منتشر شد دلیل بر درست بودن آن نیست!
اتاق پژواک “محیطی است که در آن شخص فقط با اطلاعات یا نظراتی روبرو می شود که نظرات خود را منعکس و تقویت می کند. [ویکی پدیا]
اتاق های پژواک در شبکه های اجتماعی به دایره ای از ارتباطات گفته می شود که دیدگاه های مشابه را فالو کرده اید و بر اساس الگوریتم های آن پلتفرم، پست ها، دیدگاه ها و افراد مشابه با نظرات تان به شما پیشنهاد می شود و شما نیز به خاطر علاقه تان و همینطور تایید باورهای خودتان آنها را دنبال می کنید؛ پس از مدتی احساس می کنید که قوی ترین باور همان دیدگاه شماست که توسط افراد زیادی تایید شده است. جایی که باور مخالف حذف شده و دیده نمی شود اما وجود دارد…
الگوریتم شبکه های اجتماعی مثل یوتیوب، اینستاگرام، توییتر و … به شکلی طراحی شده اند که شما را ساعت های زیادی درون اپلیکیشن خود نگه دارند به این صورت که با در کنار هم گذاشتن محتواهای مشابه که شما به آن علاقه نشان داده اید.
امروز یک مطلب یا یک ویدئو درباره فلان رویداد می بینید، سپس روزهای بعد مطالب و محتواهایی از همان جنس به شما نشان داده می شود و صاحبان آن جنس محتوا را هم احتمالا دنبال خواهید کرد، بعد از مدتی فقط همین نوع محتوا را خواهید دید و فکر می کنید که این قوی ترین و بزرگ ترین باور عمومی است.
اتاق های پژواک می تواند اطلاعات نادرست را تداوم بخشند و بحث مخالف درباره موضوع را پیچیده و سخت کند.
اثر اتاق پژواک در شبکه های اجتماعی یک مشکل بزرگ دارد!
با ایجاد سوگیری تایید، باورهای فعلی افراد تقویت می شود و قطب بندی های سیاسی و اجتماعی را افزایش می دهد و در نتیجه افراط گرایی در افراد تشویق شده و آدم ها اطلاعات نادرست را با اطمینان خاطر بیشتری بازتاب می دهند.
سوال: آیا اتاق های پژواک در شبکه های اجتماعی اجتناب ناپذیر هستند؟
جواب: یافته ها نشان می دهد تا حدود اجتناب ناپذیر هستند اما تیم های الگوریتم شبکه های اجتماعی در حال ارائه روش هایی برای کاهش احتمالی اثرات اتاق پژواک هستند.
سوال: چگونه از شر اتاق های پژواک خلاص شویم؟
جواب: همیشه چندین منبع خبر را بررسی کنید، با دیدگاه های مختلف تعامل داشته باشید و به بحث های مخالف هم احترام بگذارید
و این موضوع را به یاد داشته باشید که “این که می خواهید چیزی درست باشد، آن را واقعی نمی کند”
اثر ماندلا به چیزی می گویند که پس از شنیدن یک خبر فکر می کنید “همه چیزی که درباره آن می دانستید را اشتباه به خاطر آورده اید”
این شکل از به یاد آوردن نادرست جمعی از رویدادها اولین بار در سال ۲۰۱۰ پدید آمد، زمانی که افراد زیادی در اینترنت به اشتباه به یاد آوردند که نلسون ماندلا مرده است. عموماً اعتقاد بر این بود که او در دهه ۱۹۸۰ در زندان مرده است. در واقع، ماندلا در سال ۱۹۹۰ آزاد شد و در سال ۲۰۱۳ از دنیا رفت!
یکی از دلایل این رخداد می تواند عدم دقت حافظه باشد که فرد نمی تواند تمایزی بین واقعیت و خیال ایجاد کند و دیگری نیز یادآوری نادرست است.
فردریک بارتلت در کتاب به یادآوردن (انتشار ۱۹۳۲) یک داستان عامیانه ی هندی کانادایی با نام “جنگ ارواح” را برای شرکت کنندگان می خواند و در می یابد که شنوندگان جزئیات ناآشنا را حذف می کنند و اطلاعات را تغییر می دهند تا برایشان قابلیت درک بهتری ایجاد شود.
این واقعه تلاش پس از معنا نام دارد و در موقعیت های واقعی نیز به وجود می آید.
خطاهای گزارش شده مکرر می توانند بخشی از واقعیت جمعی شوند و اینترنت می تواند این فرآیند را با انتشار اطلاعات نادرست تقویت کند.
اکثر اثرات ماندلا به خطاهای حافظه و اطلاعات غلط اجتماعی مربوط است.
البته اثر ماندلا از بُعد جهان های موازی نیز دارای تعاریفی است اما تا زمانی که وجود واقعیت های جایگزین ثابت شود، نظریات بالا بسیار محتمل تر است. [منبع مقاله]
حالا این سوال پیش می آید که:
از کجا معلوم اطلاعاتی که در بالا گفته شد، خود یک تئوری توطئه و فیک نیوز نباشد؟
جواب این است که شما به منابع نامحدودی از اطلاعات در اینترنت دسترسی دارید، من سعی کردم برای هر کدام از بخش ها لینک منبع همان خبر یا روایت را بگذارم؛ اما شما به همان هم بسنده نکنید و در مورد آن می توانید تحقیقات بیشتری در راستای آگاهی خودتان و همینطور سنجش درست یا غلط بودن اطلاعات این مطلب انجام دهید.