کتاب بیشعوری: راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت نوشتهی خاویر کرمنت، با محوریت روانشناسی، خودشناسی و رفتارشناسی به شما کمک میکند که چگونه به خود بیایید و متوجه شوید که بیشعوری جزو خصوصیات بارز شخصیت شما شده است.
بیشعوری چیست؟
بیشعوری نوعی اعتیاد است که میتواند از الکل و اعتیاد به مواد مخدر هم بدتر باشد. بزرگترین مشکل این دسته از افراد این است که بیشتر آنان ذرهای از بیشعوری آگاهی ندارند؛ البته این همان چیزی بود که دربارهی خود خاویر کرمنت (Xavier Crement) هم صدق میکرد. او با کشمکشهایی که با خودش داشت به این ویژگی درونیاش پی برد و صادقانه بیان میکند که قبلا بیشعور بوده اما به درمان خودش پرداخته است.
امکان دارد که بیشعوری نوعی بیماری باشد و مانند تمام بیماریها برای پیشگیری و درمانش ابتدا باید آن را بشناسید. هر چقدر بیماری دردناکتر و مخربتر باشد، برای شناخت و مقابله با آن باید بیشتر تلاش کنید چه برسد به بیشعوری که از خطرناکترین عارضههای تاریخ بشریت میباشد!
اصلا این فکر را نکنید که بیشعوری حماقت است و بیشعورها آدمهای احمقی هستند، هرگز اینگونه نیست! بیشعورها نسبت به افراد عادی از هوش بالایی برخوددارند و خودخواهی، وقیح بودن، تجاور به حقوق دیگران که از خصوصیات اصلی بیشعوری هستند، از سمت کسانی است که از نظر موقعیت اجتماعی و مالی از مردم دیگر بهتر نباشند، بدتر هم نیستند. حقیقت بسیار دردآور اینجاست که در طول تاریخ، کسانی که بیشترین آسیبها را به جوامع بشریت زدهاند بیشعورها بودهاند.
تا به حال شده از اینکه همسایهتان زبالههایش را در خیابان میاندازد عصبانی شوید؟ یا برایتان پیش آمده که در ادارهای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعتها در رفت و آمد باشید تا نتیجه بگیرید؟ آیا احساس میکنید برخوردهای رئیستان با شما مناسب نیست؟ از هم مهمتر رابطه شما با همسرتان چگونه است؟ میخواهید از او جدا شوید و یا آنقدر مغرور و خودخواهید که حتی جرئت جدایی از او را ندارید؟
اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت میباشد، کتاب بیشعوری (Asshole no more) برای شما نوشته شده؛ زیرا شما با افراد بیشعور زیادی برخورد دارید و این اثر که از پرفروشترین عناوین در ایران و جهان به شمار میرود دربارۀ پدیدۀ بیشعوری در جوامع کنونی است و به شما یاد میدهد که چگونه با افراد بیشعور برخورد کنید اما اگر پاسخ شما به این سوالات منفی است، به احتمال زیاد خطر جدی شما را تهدید خواهد کرد و خودتان مبتلا به آن هستید!
خاویر کرمنت در این کتاب بیان میکند: آشکار کردن و پذیرفتن ضعفها و اشتباهات خود، برای هیچکدام از شما کار راحتی نیست. من تا مدتها از نوشتن این کتاب و حتی صحبت کردن درباره موضوعات آن میترسیدم، زیرا نمیخواستم تمام جهان متوجه شود که من قبلا آدم بیشعوری بودم!
چه خودتان بیشعور باشید و چه درگیر با آنها، با انتخاب این کتاب حداقل راهنمای خوبی انتخاب کردهاید و قطعا کمک زیادی به شما خواهد کرد. نام هیچ کدام از اشخاصی که در این کتاب آمده، واقعی نیست. هرگونه شباهت شخصیتهای کتاب و اشخاص واقعی غیرعمدی و تصادفی است.
جملات برگزیدهی کتاب بیشعوری:
- همه دوستان خوب من، به من ابراز علاقه میکنند؛ اما تا به حال هرگز نگفتهاند که بیشعور هستم. (وینیفرد)
- فکر نمیکردم که بیشعور باشم. فقط مثل یک فرمانروای زورگو بودم که فقط زمانی راضی میشدم که داشتم حرمت و شادمانی اطرافیانم را ضایع میکردم. (پریسیلا)
- بزرگترین راز خلقت این نیست که چرا خدا جهان را آفریده است؛ بلکه این است که او چرا بیشعورها را تا این حد گستاخ و منفور خلق کرده است. (دیوار نوشتهی پشت یک در، در کلیسای بوستون)
- بیشعوری برای تمام فصول در خیابان و در بیابان چه در سنگر، چه در بندر. (از دیوان اشعار زندگی با بیشعورها)
- گاهی اوقات نیمهشب از خواب میپرم و با تعجب از خودم میپرسم که آیا بیشعورها هم در همان زمانی که انسانهای دیگر تکامل یافتهاند، روی این سیاره بهوجود آمدهاند یا از سیارهی دیگری مثل اورانوس آمدهاند؟ (اریک)
در بخشی از کتاب بیشعوری: راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت میخوانیم:
امروزه اعتراض اجتماعی نسبت به بیعدالتی مد شده است. ابتدا شما خواهید فهمید که جامعه چگونه شما را از چه نظر محبوبش کرده است، روانشناختی یا اجتماعی!
سپس شما اعتراض کرده و اعلام میکنید که خواستار آزادی هستید.
اغلب مردم بهدنبال یافتن جواب منطقی نیستند. عجیب این است که آنها به تبلیغات و شعارهای خودشان هم باور ندارند و به همین دلیل بدون آنکه به آزادی برسند، به اعتراضهای خود ادامه میدهند؛ البته این با کاری که انجام میدهند، مغایرتی ندارد. در بسیاری از موارد «آزادی» در ضمیر ناخودآگاه بیشعور وجود دارد.
پیتر لیلی در مقالهی خود بهنام «فریاد بیشعورها» ریشهی فعالیتهای مدنی بیشعورها را از عربدههای انسان عصر جدید تا بمبگذاری
آنارشیستی قرن نوزدهم تا جنبشهای اعتراضی زمان حال دنبال میکند.
پذیرش اعتراضها بهعنوان حق مدنی میتواند تهدیدی بزرگ باشد که جامعه، در حال حاضر بیشعورها را پذیرفته است.
حقایق زیادی در این هشدار وجود دارد. گروه بسیاری از مردم پیش میآیند و اعلام میکنند: «من بیشعور هستم!»
آنها در تظاهرات اعتراضی سال 1960 قدم در مسیر بیشعوری گذاشتهاند...
خرید نسخه چاپی
خرید نسخه الکترونیک