انتشارات یوشیتا
انتشارات یوشیتا
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

معرفی کتاب کفش باز

کفش باز
کفش باز

کتاب کفش باز زندگینامه فیل نایت یکی از تأثیرگذارترین مدیران و کارآفرینان تجارت در جهان و مؤسس برند نایکی است که فراز و نشیب‌های زندگی وی تا دست‌یابی به هدفش یعنی تبدیل برند نایکی به یکی از موفق‌ترین برندها را روایت می‌کند. این کتاب به عنوان بهترین کتاب مدیریتی سایت آمازون در سال 2016 انتخاب شده است.

کفش باز (Shoe dog: a memoir by the creator of Nike) روایت خود را با یکی از روزهای معمول زندگی فیل نایت شروع می‌کند. وی عاشق دویدن است و عادت دارد روزانه بدود. این مرد آرزو دارد که روزی ورزشکاری حرفه‌ای شود، اما این آرزویش محقق نمی‌شود و سرنوشت او به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد.

نایت در 24 سالگی با وجود اشتیاق و علاقه بسیارش به ورزشکار حرفه‌ای شدن، این آرزو را کنار می‌گذارد، اما باز هم این تمایل را دارد که در زندگی احساس ورزشکار بودن را داشته باشد. در همین ایام، ایده‌ی ارائه کفش دوندگی به کارخانه‌های تولید کفش ژاپنی به ذهنش خطور می‌کند.

زندگی فیل نایت (Phil Knight) به عنوان پانزدهمین فرد ثروتمند جهان نشان می‌دهد که چگونه یک انسان معمولی با تلاش و دست نکشیدن از آرزوها و هدف‌هایش به یکی از موفق‌ترین و مشهورترین افراد تبدیل می‌شود.

ماجرای زندگی او مصداق بارز خواستن و توانستن است که به شما نشان می‌دهد رسیدن به خواسته‌ها و آرزو‌ها امکان‌پذیر است؛ البته اگر به خودتان ایمان داشته باشید، استعداد خود را بشناسید و برای هدفتان تلاش کنید، بجنگید و تا محقق شدن آن دست از کوشش نکشید.

روایت جذاب و روان فیل نایت در کتاب کفش باز باعث می‌شود که شما با اشتیاق تمام داستان زندگی او را پیگیری کنید و امید و انگیزه را در زندگی خود نیز بیابید. از طرف دیگر با مطالعه‌ی این کتاب درمی‌یابید که با ناامید نشدن و دست نکشیدن از تلاش و کوشش می‌توان هر هدفی را هر چقدر هم که به نظر دست نیافتنی باشد، محقق کرد. این کتاب یکی از بهترین کتاب ها در زمینه‌ی کتاب‌های انگیزشی است.

بیل گیتس و وارن بافت از چهره‌های مشهور در کسب‌ و کار، کتاب کفش باز را از بهترین کتاب‌های سال 2016 دانسته‌اند، به گونه‌ای که بیل گیتس درباره‌ی این اثر گفته‌: «شما به عنوان خواننده در طول داستان مدام انتظار دارید که با شکست سنگینی مواجه شوید، در صورتی که امروزه در سراسر جهان، در هر خیابان مهمی که قدم بگذارید، لوگوی خاص نایک در حال درخشیدن است.» کفش باز بهترین کتاب در زمینه‌ی مدیریت شناخته شده است.

نکوداشت‌های کتاب کفش باز:

- داستانی حیرت انگیز. (Bill Gates)
- بهترین کتابی که در سال گذشته خواندم. (Warren Buffett)
- سرشار از خردی که سخت به دست می‌آید. (Portland Business Journal)

در بخشی از کتاب کفش باز می‌خوانیم:

چندین هفته مطالعه کردم و برای سفرم برنامه ریختم. مسافت‌هایی طولانی را می‌دویدم و همان طور که با غازهای وحشی بالای سرم مسابقه می‌دادم، جزئیات کارم را هم در ذهنم پردازش می‌کردم. پرواز غازها با آن طرح شکل هفت یکدست و منظم... جایی خوانده بودم غازهایی که در ردیف‌های آخر گروه پرواز می‌کنند بر اثر پدیدۀ بازافروختگی بیست درصد کمتر از غازهای ردیف جلو انرژی می‌سوزانند. دونده‌ای نیست که دربارۀ این مفهوم نداند. چون دونده‌ها به سختی تلاش می‌کنند و بیشتر از بقیه خطر می‌کنند.

مدت‌ها قبل از آن که موضوع را با پدرم در میان بگذارم، به این موضوع فکر کرده بودم که اگر هم‌سفری داشته باشم خوب می‌شود، و چه کسی بهتر از کارتر، هم کلاسی‌ام در دانشگاه استنفورد؟ گرچه کارتر در گذشته در تیم بسکتبال کالج ویلیام جول می‌درخشید، ولی هرگز به معنای واقعی یک ورزشکار حرفه‌ای نشد. با عینکی ته‌استکانی کتاب‌های خوبی می‌خواند. بلد بود کِی باید صحبت کرد و چه وقتی باید سکوت کرد، این ویژگی از او یک دوست خوب و یک هم‌سفر عالی می‌ساخت.

کارتر به ایده‌ام خندید. وقتی فهرست برنامه‌هایم را نشانش دادم، فهرست جاهایی را که می‌خواستم ببینم - هاوایی، توکیو، هنگ کنگ، رانگون کلکته، بمبئی، سایگون، کاتماندو، قاهره، استانبول، آتن، اردن، اورشلیم، نایروبی، رم، پاریس، وین، برلین غربی، مونیخ، لندن بالا پرید و قهقهه زد. بعد، همان طور که می‌خندید، گفت : «چه ایدۀ فوق‌العاده‌ای، باک!»

نگاهش کردم. کارتر به من نمی‌خندید، بلکه خنده‌اش از سر شادی بود، از خوشحالی نشأت می‌گرفت. متأثر شده بود. گفت شروع چنین مسیری واقعاً جسارت می‌خواهد. کارتر موافق بود.

چند روز بعد، رضایت والدینش را هم جلب کرد و مقداری هم پول از پدرش گرفت. کارتر هرگز آدمی نبود که وقتش را تلف کند. اول همۀ جوانب را ارزیابی می‌کرد و بعد عمل می‌کرد. چنین شخصیتی داشت. با خودم فکر کردم وقتی در حال چرخیدن دور کرۀ زمین هستیم، قطعاً چیز‌های زیادی از این آدم یاد می‌گیرم.

هر کدام وسایلمان را در یک چمدان و یک کوله پشتی جمع کردیم. قرار گذاشته بودیم فقط لوازم ضروری را برداریم. چند تا شلوار جین، چند تا تیشرت، کفش دویدن، پوتین ساق دار، عینک آفتابی و یک دست لباس خاکی که در سال‌های دهۀ شصت به آن سانتنز می‌گفتند.

من به جز این‌ها یک دست کت و شلوار شیک هم برداشتم. کت و شلوار سبز دو دکمه‌ای مارک بروکس برادرز، که اگر فکر و ایدۀ دیوانه‌وارم نتیجه داد، برای موقعیت‌هایی که برایم پیش می‌آمد آمادگی داشته باشم.

خرید نسخه چاپی
خرید نسخه الکترونیک

کفش بازفیل نایتکتاب مدیریتییوشیتاروانشناسی مدیریت
ناشر کتاب های رمان، روانشناسی و کودک www.yushita.com instagram: yushitapub
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید