همیشه تستای هوشی که تو مدرسه میگرفتن من پایه ثابت نفرات اول بودم ولی تو امتحانا و نمره های کلاسی جزو نفرات آخر ، جدا از اینکه این سیستم آموزشی رو کلا همون موقع هم قبول نداشتم و الان که خودم دارم تو مدرسه کار می کنم به نتیجه رسیدم که واقعا غلط بوده اما این داستان چیزای دیگه ای هم به من یاد داد ...
یاد گرفتم واقعا این چیزی که ما بهش می گیم هوش هیچ اتفاق خارق العاده ای نیست فقط بعضی آدم ها از بعضی دیگه مسائلی رو تو زمینه های خاصی زودتر میگیرن ... همین، حالا شما بذار اسمشو هوش های چندگانه یا بیا اصلا دانش آموزان رو استعداد یابی کن ...
این کارا هیچ کدوم باعث نمیشه زندگی شاد و موفقیت لذت بخش رو آدمها تجربه کنن ...
تنها چیز و تنها چیز و تنها چیزی که باعث احساس رضایت و لذت میشه اینه که آدم دنبال چیزهایی بره که واقعا دوستشون داره ، مهم نیست کجا و کی و چی باعث شده شما عاشق هنر یا دکتر شدن یا فلان موسیقی و فلان شهر و غذا بشی، مهم اینه که تلاش کنی تا بهشون برسی و درواقع اون رسیدن نیست که احساس شادی ایجاد می کنه، اون لحظاتی که داری براش تلاش می کنی همیشه جذاب تر و ارزشمند تر و پر خاطره تر تو ذهن آدم می مونن...
حتما همه تجربه داشتیم وقتی خیلی با تمام وجود چیزی رو می خواستیم و برای بدست آوردنش تلاش کردیم ولی بعد از بدست آوردنش یه مدت طولانی شاید اصلا سراغش نرفتیم.
پس موفقیت با داشتن هوش و استعداد خالی بدست نمیاد و از اون بالاتر شادی توی موفقیت خشک و خالی نیست، شادی اون لحظه های رسیدن به علایق و حتما همه آدم ها می تونن با تلاش به علایقشون برسن.