تست مامان مجموعه ایی از قوانین ساده است که بتونیم باهاش سوالات خوب بسازیم، طوری که حتی مامان مون هم نتونه تو پاسخ دادن دروغ بگه.
چرا میگیم دروغ؟ چون هیچ کس وظیفهی اینو نداره که حقیقت رو به ما بگه معمولا بخاطر شرایطی که مصاحبه شونده داخل ش هست، سعی میکنه طوری پاسخ بده که شما از اون پاسخ ها خوشتون بیاد. مثلا اگر بگید میخوام محصولی بسازم که فلان ویژگی رو داره آیا میخری؟ اینجاست که دچار خطا شدید چون اگر مصاحبه شونده بگه آره، اصلا به این معنا نیست که در آینده واقعا بخره.
کار اول اینکه از اطلاعات بد اجتناب کنیم. ۳ نوع اطلاعات بد داریم:
۱.تعریف و تمجدید
۲.سخنان انتزاعی یا غیرواقعی
۳. ایده ها
تعریف و تمجیدها
تعریف و تمجید یعنی زمانی که مصاحبه شونده سعی داره از ایده شما تعریف کنه و اونو تحسین کنه این تحسین ها غالبا دروغه( مگر اینکه از سمت یه متخصص اون صنعت باشه)
بهترین راه برای جلوگیری از این تعریف ها اینکه ایده خودمون رو بیان نکنیم و سعی کنیم از روی سبک زندگی و پی بردن به رفتارهای مصاحبه شونده، نظرش رو در مورد ایده پیشبینی کنیم.
سخنان انتزاعی
سخنان انتزاعی فریبندهاند مثل این ۳ دسته: من معمولا... ، من حاضرم بعدا خریداری کنم...، احتمالا فلان کار رو انجام میدم.
باید سعی کرد با پرسیدن سوالات درست، این جواب های انتزاعی رو دقیق کرد.
مثلا اگر مصاحبه شونده میگه من معمولا زیاد کتاب میخونم. با پرسیدن اینکه اخرین کتابی که خوندی کی بوده و چقدر طول کشیده تموم بشه میتونیم جواب دقیق تری بدست بیاریم.
ایدهها
غالبه آدمها برای اینکه سعی میکنن نظر شهص مقابل رو جلب کنند و برای اینکه دوست ندارن شما رو ناراحت کنند معمولا در مقابل ایده شما جوابی میدند که شما رو تایید کنن.
به جای بیان ایده اصلی سعی کنیم از سبک زندگی و موارد مشابه ای که وجود داره از شخص سوال کنیم و ببینیم آیا موارد مشابه رو استفاده میکنه یا نه.
به طور مثال اگر ایده شما بهبود یک محصول خاص هست، به جای اینکه از ایده صحبت کنید سعی کنید از محصولی که الان وجود داره و مشکلاتی که کاربر باهاش درگیر هست صحبت کنید.
باید سوالاتی بپرسیم که از پرسیدنش میترسیم، این سوالات که سوالات ویرانکننده نام گذاری میشن ممکنه جواب هایی بدن که نشون بده ایده شما اصلا غلط هست برای همین تو هر مصاحبه باید حداقل یک سوال ویرانکننده طراحی کنید.
سعی کنیم یک تصویر بزرگ از ایده ببینیم و از پرداختن به جزئیات صرف نظر کنیم.
این نتیجه حاصل شده که اگر خیلی زود ایده رو بیان کنیم، احتمال بیشتر ممکنه مصاحبه شونده تصور کنه، ما بدنبال تایید خودمون هستیم، برای حل این موضوع مصاحبه رو به ۳ قسمت تقسیم میکنیم اول درباره مشتری و مشکلاتش، دوم در مورد راه حلی که ارائه میدید و سوم در مورد فروش محصول.
پیشنهاد میشه مصاحبه رو با افرادی شروع کنیم که رابطه نزدیک تری با اونها داریم. چون این افراد ممکنه اطلاعاتی به ما بدن که بتونیم از اونها در مصاحبههای بعدی استفاده کنیم. البته در این صورت هم باید مراقب خطاهای ممکن در مصاحبه بود.
جلسه نباید بیش از اندازه طولانی بشه، یک گپ سریع و خودمونی نسبت به یک جلسه رسمی و طولانی، شناخت بهتری در مورد یک مشتری و مشکلاتش به ما میده.
سعی کنیم از جلسه مصاحبه يادداشت برداری کنیم. این کار برای این مفید هست که بعد از جلسه مصاحبه نتونید به خودتون دروغ بگید. برای این کار نقل قولهای مهم شخص رو یادداشت کنید و آنها رو داخل کوتیشن بزارید تا بعدها بدونید این جملات، کلمه به کلمه توسط مصاحبه شونده گفته شده.
لیستی از نمادها برای خودتون بسازید که بتوانید موارد زیر رو در هر سوال و جواب یادداشت کنید:
احساسات: برای هر احساس مهم مثل هیجان زده، عصبانی، خجالت زده، سردرگم و... یک علامت تعریف کنید.
زندگی: برای هر بخش زندگی مثل درد، هدف، مانع و ... یک نماد تعریف کنید.
جزئیات ویژه: موارد ریزی مثل اشاره به یک محصول خاص، شخص خاص، پول و بودجه و... را در نظر بگیرید و برای هر یک از اونها یک نماد تعریف کنید.
تمام موارد گفته شده از کتاب "تست مامان" نوشته راب فیتزپاتریک است. میتوانید برای جزئیات بیشتر به کتاب مراجعه کنید.