سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۹ روز پیشهمان همیشگیآن خطبهی کذایی پایان ماجرا نیست/ هر لحظه میکنم من با ذوق انتخابت
سجاد حاجیان·۱۶ روز پیشمرگ چیز سادهای نیستعمیق که باشی همه چیز کودکانه استحتی وقتی که زیر بار زندگی کمرت میشکند باز هم کودکانهای ما بازتاب رنجهایمان هستیم حتی لبخندهایمانحتی تما…
سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲۴ روز پیشبرای وقتی که عشق را در چشمهای سرباز وظیفه "م.ا" دیدم!بروی برجکم اما دلم کنار تو است عروس شهری و چشمم به انتظار تو استفدای تور سفید و گل و جواهر تو نشسته ریشهی امید من مجاور تو خوشا عروسی گرمی…
سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ ماه پیشاز راه که میرسی شعر نفس میکشدعشق داند که چه لیلا شدنی مانده تو را
سجاد حاجیان·۱ ماه پیشماه کامل یلدا-بیا دیگه بسه یلدا!-این دیگه آخریشهصدای شکستن چوب خشک زیر پای زنی لاغر اندام و قد بلند بلند میشود و پس از انداختن چوبها روی آتش مینشیند…
سجاد حاجیان·۱ ماه پیشاشتباه بعدیاز لای درز پنجره که نگاه کرد پچ پچی بین دوستش و خانمش دید. چیزی شبیه نگرانی در چشمهای زن بود و معلوم بود که همهی صحبت در مورد اوست. بیخیا…
سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ ماه پیشگیرنده: شیواسلام شیوا جون خیلی لطف کردیخوشحال شدم ایمیلتو دیدم امیدوارم توی شادیهات جبران کنم راستش خبر خاصی که نیست مثل هر روز میرم سر کار و برمیگرد…
سجاد حاجیان·۱ ماه پیشتنِ دو نیم| شعردی دید دختری که به کويی سر و صداست از هر طرف به جانب شیخی برو بياست از همرهان شیخ بپرسید قصه چیست؟ گفتند این یکی ز محبان و اولياست گفت…
سجاد حاجیان·۱ ماه پیشهمین دور و اطرافتکانهای شدید و گیج کننده به هوش آورده بودندش و چشم که گشود چیزی غیر تاریکی محض نمیدید. هر چقدر فکر میکرد که الان در چه حالتی است و اینجا…