سجاد حاجیان·۴ روز پیشبرای افسانه و علی تیما| شعربرای افسانه و علی و تمامی قربانیان فاجعه بندر رجاییشهر
سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱۶ روز پیشدوست داشته شدن| شعروقتی کم آوردم به جایم سخت جنگیدی من زهرهام میرفت و تو حتی نترسیدی گفتم که خوبم تو ولی حال بدم را باز از چشم من با یک نگاه ساده فهمیدی من…
سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۴ ماه پیشآخرین پرندهبنا نبود برای نفس کشیدنت حتی/ چنین تکیده و زخمی به قصد مرگ بجنگی