ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا زائری
محمدرضا زائری
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

مراقبت بهداشتی با عقيده دینی منافات دارد؟


اين روزها به اقتضای كرونایی شدن فضای عمومی كشور چالش جدی و دامنه داری هم در ارتباط با مراكز دينی و مجامع مذهبی به وجود آمد و حواشی فراوان و گسترده‌ای ايجاد كرد.

پرسشهای الهياتی و كلامی صريحی مطرح گرديد، دوست و دشمن هر كدام از منظر خود به اين مسئله پرداختند و موضوع حضور زوار در بقاع متبركه مخصوصا حرم مطهر حضرت ثامن الحجج و حضرت معصومه عليها السلام باعث اختلاف نظرهایی شد.

به طور طبيعی لازم بود كه رعايت دقيق و كامل اصول مراقبت های بهداشتی در فضای نورانی حرم مطهر مورد توجه قرار گيرد و به اقتضای حكم عقل و دستور شرع جايی كه احتمال خطر وجود دارد از آسيب پرهيز شود.

اين مراقبت ها و مراعات ها مثل لغو مراسم تجمع عمومی، دست ندادن بعد از نماز جماعت، استفاده از مهر اختصاصی، روبوسی نكردن با افراد بعد از زيارت و ... هيچ منافاتی با اصل اعتقاد ما به حضور معنوی امام معصوم و طهارت قدسی مصجع نوراني او ندارد، چنان كه در عقيده ما به دارالشفا بودن حرم مطهر ايشان خللی وارد نمی‌سازد.

تصرف معنوی و لطف روحانی و تصرف غيبی آنها با آثار طبيعی روابط مادی زوار فرق می‌كند و هر كدام از اينها در جای خود بايد ديده و فهميده شود.

عنايت قدسي آنها قطعا مرده را هم مي تواند زنده كند ولي مناسبات طبيعي و آثار مادي مسايل هم سر جاي خودش هست، آنها با اذن و اراده الهي كار خودشان را مي كنند و ما هم وظيفه داريم به اقتضاي زندگي دنيا كار خودمان را بكنيم.

مراجعه به طبيب براي درمان، يا استفاده از معمار براي بناي ساختمان بخشي از ضرورتهاي طبيعي زندگي است و اولياي خدا هم در چارچوب همين قواعد زندگي كرده اند و در هنگام مرگ يا شهادت نيز با همين مناسبات جان داده اند و مثلا چنين نبوده كه تيزي شمشير بر بدن مطهرشان اثر نكند يا آسيب زهر بر خون پاكشان تاثير نداشته باشد.

براي خود حضرت امير عليه السلام هم در بستر شهادت پزشك يهودي آوردند و آن حضرت كه ما براي همه حاجت ها از جمله شفاي بيمار به ايشان و وفرزندانش توسل مي كنيم مسير طبيعي درمان و معالجه را طي كرد.

پناه بردن ما به آستان مقدس خاندان رسالت نه براي لقمه اي نان يا بهبود يافتن از بيماري هاي جسمي است -گرچه خداوند با وساطت و اشاره آنها همه چيز را تحقق مي بخشد- بلكه پيش و بيش از هر چيز توسل ما به اميد سفره هاي نور براي گرسنگي جان ما و درمان معنوي براي بيماري هاي روحي ماست.

مناسبات مادي و طبيعي زندگي دنيا قواعد و قوانين مشخصی دارد كه سر جاي خودش هست و در عين حال باور و عقيده ما به نقش جدي آن ذوات مقدسه در تغيير امور عالم هم در جاي خود محفوظ است.

ما از سويي به ضرورت قوانين زندگي براي معالجه به پزشك مراجعه مي كنيم و از سوي ديگر براي اثربخش بودن تجويز پزشك دست به دعا برمي داريم و از اولياي خدا شفا و درمان كامل را مي خواهيم زيرا باور داريم كه پزشك بايد دوا دهد و خدا بايد شفا را عنايت كند.

چنان كه براي افزايش رزق و بركت مال خود مشغول دعا و توسل و ذكر مي شويم، اما در همان حال به كاسبي و كار و تلاش اقتصادي و كارآفريني و توليد مي پردازيم زيرا معتقديم كه هم بايد به ظاهر امور در ساحت مادي توجه داشته باشيم و هم نبايد از باطن امور در ساحت معنوي غافل شويم.

از ديرباز در فرهنگ عمومي جامعه ديني ما اين دوگانه كاملا تبيين شده بود و عباراتي نظير " از تو حركت، از خدا بركت" يا "دوا از طبيب و شفا از حبيب" به همين مفهوم اشاره دارد.

دیندواشفاکرونا
محمدرضا زائرى ، توهين به غير خودم =بلاک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید