"خروج" روایت بازگشت به اصالت انقلاب است. داستان طغیان صاحبان اصلی و حقیقی انقلاب است در برابر سیاستمدارانِ متوهمی که نگاهِ حال به همزن امنیتیشان، همهجا و همهچیز را فرا گرفته. ابراهیم حاتمیکیا به دیوارِ نامرئی قطوری که این روزها بین مردم و مسئولین کشیده شده، عینیت میبخشد."خروج" بغض فروخوردهی پینه به دستهاست!
.
ما امروز به "رحمت بخشیهای فرزندِ علیاکبر(!)" و "مهربانوهای عدلآبادی" نیاز داریم. همانهایی که به قول حضرت امام(ره) یک تار مویشان بر همه کاخنشینان ترجیح دارد. همانهایی که نماد تظلم خواهیاند در برابر ولنجکنشینانی که برای نشنیدن صدای خردشدن استخوان مستضعفین، خود را به کَری زدهاند!
.
بیشک بخشی از تحقق گام دوم، از گذرگاه بازگشت به اصالتها میگذرد. اصالتهایی که گاهی در مقابله با قانون، زبانشان کوتاه میشود و یا بعضا لگدکوب هوا و هوس عمامه به سرها و یقه بستههای پوشالی شدهاند. این اصالتها اگرچه زخمخوردهاند ولی هنوز زندهاند و نفس میکشند. خداقوتی جانانه به ابراهیم سینمای ایران، آرزو میکنم که همچنان "یک فیلمساز وابسته" بماند!
.
پ.ن:برای ارزش نهادن به هنر انقلاب، خروج را به صورت قانونی ببینید.