در اون زمانی که آدما هنوز با اسب و شتر و قاطر و الاغ(!) اینور اونور می رفتن، نحوه رسوندن ابلاغیه های دادگاه به طرفین اینطوری بود که مامور محترم دادگستری هِلِک و هِلِک( دوستان یکی اعلام کنه بالاخره املای درست این لعنتی چطوریه!!!) پا میشد میرفت در خونه ی طرفین دعوا و برگ اخطاریه دادگاه رو حضورا بهشون می داد. هرچند این روشِ خبررسانیِ دوران عباسقلی خان(!) هنوز منسوخ نشده و همچنان بسیاری از ابلاغیه های دادگاه به همین روش به دست آدما میرسه(که بهش میگن ابلاغ واقعی یا قانونی) ولی بالاخره مستحضرید که در قرن بیست و یک زندگی میکنیم و زندگی در عصر ارتباطات باید یه فرقی با عصر کمبوجیه و ناصرخسرو داشته باشه! اخیرا( یعنی طی چند سال اخیر) قوه قضائیه تمهیدی اندیشیده که این بحث اطلاع یافتن ارباب رجوع از اقدامات و تصمیمات دادگاه، در کمترین زمان و به راحت ترین شکل و از مطمئن ترین راه ممکن صورت بگیره. به همین خاطره که چندسالیه چیزی به اسم «ثبت نام الکترونیکی» رو راه انداخته و احتمالا تا چندسال دیگه این ابلاغ واقعی کمرنگ و کمرنگ و کمرنگ تر از همیشه بشه( مخففش میشه "ثنا" و همه این وروجک رو با این اسم مخففش میشناسن)
امروزه دیگه حتی اگه بخواین فقط یکی دو دقیقه برید داخل دادگستری و یه قورت آب از آب سرد کن بخورید و برگردید ، همون جلوی در با چک کردن کارت ملی تون بررسی می کنند که آیا ثبت ثنا دارید یا نه؟ و اگه نداشته باشید به دادگستری راهتون نمیدن و شما باید برید و سماق بمکید! خوبی این ثبت ثنا اینه که وقتی فعالش می کنید تمامی ابلاغیه ها و آراء و اقدامات مربوط به پرونده تون در دادگاه به صورت پیامکی برای گوشیتون sms میشه و دیگه خیالتون راحته که از چیزی بی خبر نمی مونید. خب اگه از این برادر کوچیکتون حرف شنوی دارید، به نظرم همین روزا به یکی از دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی شهرتون مراجعه و ثبت ثناتون رو فعال کنید. شاید با خودتون بگید که خب چه نیازیه به این کار؟ ما اصلا تا حالا سروکارمون با دادگاه نیفتاده که! ببینید قبول دارم. اصلا دعا هم میکنم که انشا.. هیچ وقت سروکارتون به دادگاه نیفته( هرچند به نظرم این دعاییه که خیلی کم در معرض استجابته! من میگم باید دیدگاهمون رو نسبت به دادگاه ترمیم کنیم. همه که به خاطر قتل و دزدی و غارت و طلاق به دادگاه نمیرن که! بالاخره همه ی ما آدمیزادیم و ممکنه فردا روزگار مثلا سر یه قطعه زمین یا سر یه معامله ای با یه نفر به اختلاف بخوریم و مجبور بشیم برای حل و فصل شدن اختلافمون به دادگاه مراجعه کنیم و این اصلا هم چیز بدی نیست! آیا کسی میتونه با قطعیت بگه که من تا آخر عمرم از رفتن به مطب دکتر بی نیازم؟دادگاه هم همینطوره. عجب داخل پرانتز طولانی ای شد! از بحث دور نشیم .داشتم میگفتم حتما برید ثبت ثناتون رو فعال کنید) ولی اگه این کار رو نکنید ممکنه بعدا براتون دردسر درست بشه. چجوری؟ بهتون میگم.
فرض کنید فردا یه نفر اومد و به یه دلیلی از شما یه شکایتی کرد(دیگه شما خواننده محترم از بس گفتم متوجه شدید که منظور از شکایت این نیست که حتما باید شما مجرم باشید که ازتون شکایتی بشه) و اون بنده خدا آدرس و شماره تلفن شما رو هم نمی دونست و در دادخواست خودش، جای آدرس شما رو کلمه ی «مجهول المکان» نوشت. اونوقت به نظرتون دادگاه برای اطلاع رسانی شما چیکار میکنه؟ در اینجا دادگاه میاد از روشی استفاده می کنه که بابای رضاخان در اون زمانی که پسرش هنوز توی اسطبل پادشاهی کار می کرد، به کار می بست: انتشار اخطاریه در روزنامه های کثیرالانتشار! حالا به من بگید. چند نفر از شما امروزه اهل روزنامه خوندنید؟ اصلا اسم 10 تا روزنامه کثیرالانتشار رو نام ببرید ببینم! اونایی تون که اهل مطالعه روزنامه هستید، باز کدوماتون حال و حوصله دارید که برید قسمت اخطاریه های دادگاه رو بخونید؟ حالا ادامه اش. اگه اون بنده خدایی که ازتون شکایت کرده، اونقدری دلایل و مدارک و مستندات ارائه کنه که دادگاه قانع بشه ایشون در اون پرونده ذی نفعه، دادگاه غیابی بر علیه تون حکم میده و شما حتی بدون اینکه بتونید از خودتون دفاعی کنید، بر فنا میرید! بعد اون دم انتخابات که احساس تکلیف کردید و رفتید برای ریاست جمهوری ثبت نام کنید، یهو میبینن که دارای سابقه محکومیت هستید و ثبت نامتون نمی کنند و اونوقت یه ملت در داغ عدم حضور شما در انتخابات عزادار میشن! (البته من خودمم انتقاداتی به این شیوه خبررسانی دارم. قوه قضائیه میتونه بسترهای مناسب تری رو برای اطلاع عموم در موارد حاد فراهم کنه. باشه انشا.. اگه خدا قسمت کرد یه روزی به کارشناسان این امر میگم این پیشنهاداتو)
خب پس لطف کنید هرچی زودتر برید ثناتون رو فعال کنید و خیال خودم و خودتون رو راحت کنید(به هرحال من برای خوانندگان این مطالب اهمیت زیادی قائلم! من یه وظیفه ای در برابر شما دارم و امیدوارم بتونم رسالت خودم رو به بهترین وجه انجام بدم. اووف! چیش گوفتوم!) حالا چون من خیلی دوستتون دارم و راحتی شما رو میخوام و نه سختی و مشقت و زحمتتون رو! اگه خواستید برید ثناتون رو فعال کنید لطف کنید همون اولِ وقت(حول و حوش ساعت 8 صبح) برید که کارتون زود راه بیوفته و مثل من دهنتون! ببخشید دچار رنج و تعب و عسر و حرج زمانی نشوید.(چقدر من آدم باتربیتی هستم!) یه دوازده و نیم هزار تومن هم پول همراهتون باشه که باید اونجا پیاده بشید. زودترم برید که این آقای علی برکت الله(!) با بی ارزش کردن هرچی بیشتر پول ملی، این دوازده و نیم رو دو و سه برابر نکنه.
من همون روزای اول که رفتم ثنا رو فعال کنم، اونقدری معطل شدم، اونقدری وقتم توی صف تلف شد، اونقدری دهنم!( لااله الا الله، شما منو ببخشید!) که اگه یکم دیگه اونجا معطل میشدم، ممکن بود از آرمان های انقلاب برگردم و از قطار انقلاب پیاده بشم!(شوخی میکنم! خدا نکنه ما از قطار انقلاب پیاده بشیم) ولی واقعا میگم یکی از جاهایی که مردممون رو از حکومت عصبانی می کنه همین معطل شدن های بیخودی و حوصله بر در راهروهای ادارات است. البته این روزا دیگه اوضاعم فرق کرده. اون سرباز جلوی در دیگه منو میشناسه و میدونه که کارآموز شعبه سوم هستم و هر روز صبح به جای چک کردن کارت ملی ام، با سلام و لبخند به استقبالم میاد. اَی حال میده ها...:)