Ali zahedi nasab
Ali zahedi nasab
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

مصاحبه استخدامی و حسرت به دست‌آوردن!

?️صبح امروز برای مصاحبه دانشگاه فرهنگیانِ یکی از عزیزانم، گذرمان به این دانشگاه افتاد. فضای مصاحبه و چشم‌های نگران پدرها و مادرها و دانش‌آموزانی که پوشه‌ی مدارک به دست آمده بودند تا چه بسا شانس خود را برای قبولی در این دانشگاه محک بزنند؛ دیدنی بود. اندکی فکر باید تا حس نمود فضای آنچه را که امروز در بین خانواده‌ کنکوری‌های متقاضی تحصیل در دانشگاه وجود دارد. در این دو سه سال اخیر، هرساله حول و حوش زمان انتخاب رشته کنکور سراسری بوده‌اند دانش‌آموزانی که زنگ زده‌اند و در مورد رشته و دانشگاه از من تحقیق کرده‌اند. بی‌بروبرگرد دغدغه معیشت و آینده شغلی اولین و حتی مهم‌ترین سوالی بوده که درباره رشته و دانشگاه از من پرسیده‌اند. ایده‌آلیست‌هایی هم که هی صرف علاقه به علم و شوق به تحصیل را در بوق و کرنا می‌کنند خوب می‌دانند که امروز این دغدغه معیشت است که مولّد علاقه برای دانش‌آموزان ما شده است.

?️شوق استخدام رسمی و تعهد خدمت، امروزه نه فقط در تار و پودِ فکر و ذهن دانش‌آموزان ما رسوخ کرده که حتی علاقه‌ی بچه‌های ما را جهت‌دهی کرده است. صدالبته که حق هم دارند. یادم می‌آید آن ترم‌های اولی که سرِ کلاس حقوق اساسی نشسته بودم برخی اصول قانون اساسی بیشتر شبیه به جمله‌های ادبی قشنگی بودند که خواندنشان ناخودآگاه لبخندی بیخودی را روی لبت می‌آوردند. اصولی برای خواندن و لبخندزدن و سریع رد شدن! یکی‌اش همین اصل ۲۸ است که می‌گوید:"هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید." شما هم که الآن این اصل را خواندید فقط لبخند بزنید و بگذرید...

?️کسی چه می‌داند...همین اول انقلاب آنقدری شغل در این مملکت ریخته بود و آنقدری این ارگان و آن ارگان جذب نیرو داشت که خدا می‌داند. کم نبودند آن‌هایی که با مدرک دیپلم و بلافاصله بعد از اتمام دبیرستان جذب این ارگان و آن ارگان، شدند. گاهی با خودم به شوخی می‌گویم ما شانس نداشتیم و در بد دوره‌ای به دنیا آمدیم. پدران ما هیچ‌وقت اینقدر به اندازه‌ی ما دغدغه‌ی شغل و استخدام و مدرک نداشتند. نه دغدغه‌اش را داشتند و نه حتی به اندازه دانش‌آموزِ امروز ما سعی و تلاش می‌کردند برای استخدام شدن. این را من از خود نمی‌گویم. حاصل مطالعه هزاران صفحه مصاحبه معلمان دهه شصت و هفتاد همین سبزوارِ خودمان است. البته که آن‌ها هم مشکلات خاص خودشان را داشتند؛ منکر این موضوع نیستم.

?️ما نسلی شده‌ایم که برای استخدام این ارگان و آن ارگان له‌له می‌زنیم. آزمون‌های استخدامی که سال به سال سخت‌تر می‌شوند و ظرفیت‌هایی که کمتر، دمار از روزگارمان درآورده‌اند. اوضاع بازار و فضای کسب و کار آزاد هم جوری نابسامان است که هیچ‌گاه امنیت خاطر را به دانش‌آموز ما نمی‌دهد و اصلا کسی جرات نمی‌کند که به این وادی قدم بگذارد. کو سرمایه اولیه و کو حمایت از تولید و کسب و کار؟ حیف از این عمرها که حداقل تا بیست و چندسالگی، فقط دمخور بوده با استرس و اضطرابِ تیزهوشان و نمونه و کنکور و سربازی و استخدامی.

?️شما می‌گویید فرداها، فرزندان ما هم با این دغدغه‌ها قد می‌کشند یا امید است در آینده این در بر پاشنه‌ای دیگر بچرخد؟

#درد_دل

مصاحبه دانشگاه فرهنگیانآزمون استخدامی
نوشته‌های یک دانشجوی علاقه‌مند به نویسندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید