زحنع
زحنع
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

تو یادت رفته که توی چه حالی، کنارت بودم و زخماتو بستم

خیال کن روزگارم رو به راهه
خیال کن رفتی و دلم نمرده
خیال کن مهربون بودی و قلبم!
کنار تو ازت زخمی نخورده
خیال کن هیچی بین ما نبوده
خیال کن خیلی ساده داری میری
خیال کن بی‌خیال بی خیالم!
شاید این‌جوری آرامش بگیری!
گذشتی از منو ساکت نشستم
گذشتی از منو دیدی که خستم
تو یادت رفته که توی چه حالی
کنارت بودم و زخماتو بستم
خیال کن که سرم گرمه عزیزم
خیال کن بی‌تو هیچ دردی ندارم
خیال کن زمستونه ولی من
توی شب‌هام شب سردی ندارم
خیال کن قلب من شکستنی نیست
خیال کن حقمه تنها بمونم
خیال کن عاشقم بودی ولی من
شاید قدر تورو هرگز ندونم


گذشتی از منو ساکت نشستم
گذشتی از منو دیدی که خستم
تو یادت رفته که توی چه حالی
کنارت بودم و زخماتو بستم
کنارت بودم و زخماتو بستم

هیچ‌گاه دوست نداشتم ناشناس بنویسم اما وقایعی بر من رفت که سنگ صبوری برای تسکینش ندارم. حال امروز من حال یک باخته است باخته‌ای که در نگاه خیلی‌ها یک پیروز است و فقط خودش می‌داند که در دلش چه می گذرد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید