داستان نویس نیستم،اصلا نویسنده نیستم .
من؟
منم دیگه،ی دختر که از آرزو هاش دوره،ی مادر که از نصیحت کردن بقیه خسته شده،ی همسر که فکر میکنه زیبا نیست،شایدم ی آدم که سعی میکنه حداقل آدم باشه.
خیلی سخته بدونی توی دنیا جایی برات نیست ،نکنه قضاوتت کنن،نکنه مسخرت کنن و...
همین جور که گفتم من نه نویسنده ام نه داستان نویس ولی میخوام هر روز که نه، ولی هر هفته یا هر موقع که شد داستانی از خودم براتون بزارم.
شب بخیر
به انگلیسی ترجمه کنن