در این باره چندتا نظر مختلف وجود داره؛ اول اینکه شاید ما فکر می کنیم راه اون آدم اشتباهه؛ درصورتی که شاید با قوانین خانواده و یا طرز تفکر شخصی خودش این مسیر، مسیر اشتباهی نیست. پس سعی نکنیم که به دیگران تحمیل کنیم که راهی که شما می روید الزاما به بن بست منتهی میشه ... شاید اون بن بست از نظر اون آدم گلستان باشه و در دیدگاه ما بن بست!!!
دوم اینکه اگر کسی احتیاج به کمک داشته باشه، میاد و میگه لطفا کمکم کنید!!!!
پس مادری ها و پدری هاتون را برای فرزندان خودتون نگه دارید....
البته شاید فرزندانتون هم نیازی به این مدل پدری یا مادری کردن نداشته باشند.
سوم اینکه آدم ها گاهی دوست دارند بعضی مسیر ها را تجربه کنند و اگر آن راه را نروند و به شکل کاملا تجربی آن مسیر را لمس نکنند احساس خوبی نخواهند داشت و تا پایان عمر با خودشان زمزمه خواهند کرد که اگر فلان کار را در فلان زمان انجام می دادم،
می توانستم موفقیت های زیادی را به دست بیاورم؛ پس اجازه بدهیم حتی گاهی سر اطرافیانمان به سنگ بخوره ، ممکنه یه مقداری دردآور باشه اما تجربه خوبی خواهد شد...
در بسیاری از موارد تجربه یک شکست بسیار بهتر از احساس ناکامی و نرسیدن به مطلوب است .
چهارم اینکه اگر بیشتر تمرکزمان را معطوف زندگی خودمان کنیم می توانیم بهره وری بیشتری از زمان داشته باشیم و خودمان را در هرزمینه ای که مدنظرمان هست در مسیر رشد قرار بدهیم.
من به ایرانی سعادتمند؛ بی تعصب و آزاداندیش فکر می کنم .....
به همدیگه کمک کنیم تا راحت تر بتوانیم در هرجایی خودمان (بی نقاب) باشیم و ترسی از قضاوت عزیزانمان نداشته باشیم!
7/9/1397