تمام انسان های جهان با این رویداد مواجه بوده اند: روزهای ناگواری که افراد شغلشان را از دست می دهند، حقوقشان کاهش می یابد و از فقر و محرومیت آسیب می بینند. فردی نمی تواند بعد از اخراج از کار، اعتماد به نفس خویش را بازیابد. فردی پس از طلاق یا شکست در یک رابطه ی عاطفی، چندین سال از زندگی خود را از دست می دهد. بعضی از آنها، به سختی ناکام شده، در افسردگی غرق می شوند و برای همیشه اعتماد به نفسشان را از دست می دهند.
چرا برخی افراد با همه ی سختی هایی که در زندگی با آن روبه رو می شوند، دچار لغزش روانی یا جسمانی نمیشوند ؟ چگونه است که شرکت هایی زیر بار فشار خم می شوند؟ و چه چیز باعث می شود، برخی از ایشان ابتدا دچار لغزش شوند و در نهایت، به جای نخستین خود برگردند؟ چه نیرویی انسان را از این دشواری های زندگی می گذراند؟
پاسخ این است : انعطاف پذیری[1]
قبل از اینکه به توضیح این موضوع بپردازم در چند سطر علت نوشتن این مقاله را بیان می کنم. از اسفند 1398 که ویروس کرونا جهان را دربرگرفت، دغدغه ی اول ما معلمان دانش آموزانی بودند که از محیط شاد و فعالیتمحور مدرسه منع شده و مجبور به حبس در خانه ها شدند. محرومیت از حضور در زمین های بازی، پارک ها، رستوران ها و کافه ها، مهمانی ها و شاید مهمترین آنها مدارسی که دوستشان دارند، میتواند هر کودکی را دچار افسردگی و بحران کند. امید است شناخت این موضوع و آموزش آن به کودکان، بتواند در بهبود وضعیت روحی ناشی از این شرایط، یاری دهنده باشد.
و اما اینکه انعطاف پذیری چیست؟
انعطاف پذیری به فرآیندی اطلاق می شود که در آن فرد توانایی قرارگیری و تطبیق خود را در شرایط تنش زا و بحرانی در یک مدت معین و مشخص دارد و می تواند به وضعیت طبیعی خود بازگردد. یا در یک جمله می توان گفت: توانایی سازگاری با شرایط و غلبه بر استرس.
عوامل بسیاری بر سلامت روانی تاثیرگذار هستند که یکی از مهمترین آنها انعطاف پذیری است. انعطاف پذیری، همانند خلاقیت و مذهب، یکی از بزرگترین شاخصه های زندگی فرد محسوب می شود.
دین بکر[2]، مدیر ارشد شرکت سامانه های یادگیری انطباقی، در ایالت پنسیلوانیا، که برنامه هایی را در رابطه با آموزش انعطاف پذیری اجرا می کرد، اشاره می کند: «بیش از تحصیلات، تجربه و آموزش، سطح انعطاف پذیری فرد است که مشخص می کند چه کسی موفق می شود و چه کسی شکست می خورد. موضوعی که در رابطه با هر پدیده ای در جهان، مانند سرطان، المپیک و اتاق هیئت مدیره نیز، صدق می کند.»
بسیاری از نظریه های اولیه درباره ی انعطاف پذیری بر نقش ژنتیک در توانایی های فرد تاکید می کردند. اما شواهد تجربی نشان می دهد که در تمامی افراد همچون کودکان، نجات یافتگان اردوگاه های کار اجباری و کسب وکارهایی که از شکست رهایی می یابند، توانایی یادگیری انعطاف پذیری وجود دارد.
افراد انعطاف پذیر، در سه ویژگی مشترک هستند: پذیرش واقعیت، باور عمیق به معنای زندگی و آگاهی از نبوغ و بداهه پردازی. شما با داشتن دو خصیصه از موارد مذکور می توانید از سختی ها عبور کنید، اما شرط انعطافپذیر بودن داشتن همه ی این ویژگی ها است.
پذیرش واقعیت
باوری وجود دارد که میگوید انعطاف پذیری، یک ماهیت خوشبینانه است. البته تا زمانی که احساس حقیقیتان را تحریف نکند. به جای اینکه با انکار، سعی در مقابله با سختی ها کنید، به موقعیت خود نگاهی خردمندانه و از فراسوی باورها بیندازید.
برای نمونه فرمانده جیم استاکدیل[3]، بعد از زندانی و شکنجه شدن به دست ویتکنگ ها[4] (نیروهای نظامی که در جنگ ویتنام، علیه سربازان آمریکایی و ویتنام جنوبی می جنگیدند)، توانست زنده بماند، زیرا سعی کرد بپذیرد که امکان دارد برای مدت زیادی در آنجا نگاه داشته شود(او 8 سال زندانی بود). کسانی که نتوانستند جان سالم به در برند، در واقع، افرادی بودند که فکر می کردند در مدت کوتاهی رها می شوند. استاکدیل گفت: «من فکر میکنم همه ی آنها به دلیل قلب های شکسته شان مردند.»
در جستوجوی معنا
در پی مقصود بودن، به معنای راهی است که از سختی های امروز به فردایی زیباتر پل بزند. وقتی که دشواریهای گوناگون زندگی به شما هجمه ای وارد می کند، در مقابل هرگونه انگیزه ای که شما را قربانی نشان می دهد و به گریه می اندازد تا بگویید "چرا من؟" ایستادگی کنید. برای رنجتان ساختاری ایجاد کنید تا مفهوم آن را برای خود و دیگران دریابید.
به عنوان مثال: ویکتور فرانکل[5]، روانپزشک اتریشی و بازمانده ی آشویتس[6](بزرگترین اردوگاهی که رژیم نازی در جنگ جهانی دوم ساخت)، متوجه شد که برای زنده ماندن در اردوگاه، باید هدفی پیدا کند. او خود را بعد از جنگ، در حال ارائه ی سخنرانی درباره ی روانشناسیِ اردوگاه کار اجباری تصور کرد.
نبوغ
وقتی فاجعه به بار می آید، مبتکر باشید. از چیزی که دارید، بیشترین و بهترین بهره ببرید. از منابع در موارد ناآشنا استفاده کنید و احتمالاتی را که متصور می شوید دیگران قادر به دیدن آن نیستند، بیان کنید.
برای نمونه به این مثال توجه کنید: ریچارد فینمن[7](برنده ی جایزه ی نوبل فیزیک)، خودش را به متخصصی در زمینه ی رمزگشایی گاوصندوق ها تبدیل کرد. او گمان می کرد، فیزیکدانان نظری، قفل ها را با کدی تصادفی که ممکن است روزی آن را فراموش کنند، تنظیم نمی کنند؛ بلکه از رشته اعدادی با مبنای ریاضی بهره می برند. درنهایت، روزی مشخص شد که سه گاوصندوقی که تمام رازهای بمب اتم را دربرداشتند، با همان ثابت ریاضی e تنظیم شده بودند.
نکته ی امیدوارکننده این است که انعطاف پذیری را میتوانید بیاموزید. در واقع این فرآیند شامل پرورش تفکر، کردارها، رفتارها و مجموعه فعالیت هایی است که به شما کمک می کند از شرایط تنش زا و زخم هایی که بر پیکره ی روحتان وارد می شود، جان سالم به در ببرید.
در مقالات بعدی، راجع به این موضوع بیشتر می خوانیم.
[1] resilience
[2] Dean Becker
[3] Jim Stockdale
[4] Veitcong
[5] Viktor Frankl
[6]Auschwitz
[7] Richard Feynman