زهرا جولایی
زهرا جولایی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

روز های به ظاهر معمولی !

بعد از 4 سال فشرده کار کردن و ای کاش گفتن ها برای اینکه یک روزی برسه که واسه خودت از خواب بیدار شی و برسی به برنامه و علایقت ، در کمال ناباوری نه یک روز بلکه بیش از 9 ماهه که هر روز واسه خودم بیدار میشم ، نمیگم به لطف این ویروس عجیب و غریبه که معلوم نیست سر و کله اش از کجا پیدا شد اما از حق نگذریم چه فرصت بزرگی هم در اختیار بشر گذاشته شد ! فرصتی که دیگه از آوردن هر بهونه ای برای انجام ندادن کارای عقب افتاده نمی تونیم استفاده کنیم.

دیگه سرم شلوغه و تایم ندارم و مگه چندتا دست دارم واسه اون قدیما بود ؛

فرصت خوبی برای شروع کسب و کار جدیدم بود پس انجامش دادم و اولین قدم ها رو هرچند کوچیک برداشتم البته برداشتیم :)

ورود به دنیای پر خطر کسب و کار چالش های عجیب و خاص خودش رو داره ، چیزایی که حتی بهش فکر هم نمی کنی که ممکنه واست مشکل ایجاد کنه میشن سد راهت و باید با هزار و یک ترفند دورشون بزنی و به مسیر خودت ادامه بدی ، اما وقتی یک هدف پیش روته دیگه حواشی اطراف ذهنت رو درگیر نمی کنه و همه توانت رو میزاری تا بتونی حتی شده یک قدم کوچیک در راستای رسیدن به خواسته ات برداری ...

شروع هر کاری سختی های خودش رو داره ، سردرگمی و مسیر خیلی واست روشن نیست انگار وسط یک توده ابری هستی و یک چراغ قوه دستته که فقط بخشی از مسیر رو واست روشن می کنه و تا زمانی که قدم بر نداری مسیر های دیگه خودش رو بهت نشون نمیده ، فقط باید حرکت کنی حتی شده با گام های کوچیک ...

حین راه ناامید میشی ، کلافه میشی و کلی موقعیت کاری خوب هم حتی بهت پیشنهاد میشه که با تمام وسوسه ای که واست ایجاد می کنه به راحتی ازشون میگذری چون هدف بزرگ تری پس روته...

وجود تکنولوژی و امکاناتی که به کمک اون تونستیم این روزا رو راحت تر بگذرونیم و ارتباطاتمون با دوستان و خانواده مون قطع نشه یکی از بزرگ ترین نعمت هایی بود و هست که واقعا واسه داشتنش خدارو بارها شکر کردم و از همه مهم تر اینکه پایه و اساس بیزنسم هست و تمام آنچه برنامه ریزی کردیم روی پلتفرم های آنلاین سواره و ما به کمک دیوایس های مختلف در حال تنظیم و مدیریتش هستیم ، هر روز صبح با باز کردن سرفیسم و کانکت شدن به اینترنت شروع میشه و به دنبالش فعالیت هایی که باید به صورت مستمر انجام بشه تا شاهد یک اثر مرکب باشیم !

چیزی که توی این روزها خیلی بهم کمک میکنه که یک روتین یکنواخت و خسته کننده ای نداشته باشم و انگیزه و حالم طوری باشه که بتونم به مسیرم ادامه بدم گوش کردن موزیک و راه رفتنه که انگار یک نفس دوباره بهم میده ، معمولا حوالی ساعت 4 و 5 عصر بدون هیچ وسیله اضافی و فقط هدفون و موبایلم و البته بدون هیچ مقصد مشخصی از خونه میزنم بیرون و حدود یک ساعت قدم میزنم ، فک می کنم و افکارم رو جمع و جور می کنم و دوباره برمیگردم خونه سرکارم ...

این روزای به ظاهر معمولی داره کلی تجربه های جدید بهمون میده و به نظرم داریم با یک شیب نسبتا تندی با تکنولوژی دوست میشیم و رابطه بهتری پیدا می کنیم ، کلاس های آنلاین شرکت می کنیم و با لباس راحتی و لیوان کافی چهارزانو میشینیم پشت میزمون یا درس میدیم یا درس گوش میدیم ! واقعا جذابه ، حداقل واسه من ...

همه این حرفا واسه این بود که این روزا و ثانیه هایی که داره میگذره یک روزی خواسته و آرزومون بوده که ای کاش موقعیتی پیش بیاد که بتونیم به زندگی مون و البته خودمون بیشتر رسیدگی کنیم و به جای سفر به گوشه و کنار دنیا یک سفر عمیق به درون خودمون داشته باشیم و استعداد ها نقاط پنهان وجودمون رو کشف کنیم و از لحظه لحظه اش لذت ببریم ...

شاید اگر این موقعیت پیش نمیامد من هنوز غرق در مشغله های خودم بودم و اصلا فرصت نمی کردم چند کلامی روی صفحه ای سفید از اینجا شروع کنید ویرگول قدم بزارم وبا تمام عشق و علاقه ام کلمات رو کنار هم بچینم و یک راوی برای روز هایی که گذشت و بیزنسی که از دل همین روز ها جوونه زد رو با شما به اشتراک بزارم.

و کلام آخر

با وجود شرایطی که پیش آمد و روز هایی که گذروندیم تنها چیز هایی که باعث شد از این حجم از تنهایی و دوری از جامعه ، جان سالم از لحاظ روانی به در ببریم گوشی همراه ، تبلت و سیستم هایی که پیش رومونه و همه این ها ابزاری شدن برای رشد کسب و کار هامون حتی توی روز هایی که کرکره مغازه و ها در شرکت ها بسته بود، صفحه بلاگر ها و وبسایت های محصول محور و خدماتی ها، با آغوشی باز در حال ارائه خدماتشون بودن و ما رو توی این مسیر تنها نزاشتن :)

امضا : خودم !

روایتگرباشکسب و کارتکنولوژیتجربهزهراجولایی
content production expert
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید