ویرگول
ورودثبت نام
Zahra Seyed
Zahra Seyed
خواندن ۲۰ دقیقه·۳ ماه پیش

گزیده‌هایی از کتاب خودت باش دختر که باید بخوانیم و بدانیم

تو و فقط خود تو مسئول آدمی هستی که می‌شوی و همچنین مسئول میزان شادی و رضایتی که از زندگی داری این مفهوم اصلی کتاب خودت باش دختر است.

کتابی که با تعریف صدها داستان خنده دار، عجیب، خجالت‌آو، غم‌انگیز یا مسخره که تمام این داستان‌ها به یک حقیقت ختم می‌شوند، می‌پردازد؛ «زندگی تو به خودت بستگی دارد.»

اما برای این که این حقیقت برایتان قابل درک باشد، در هر فصل یک دروغ که بر سر راه این حقیقت هستند را معرفی می‌کند.

نویسنده باور دارد تا زمانی که به جایی که الان ایستاده‌اید آگاه نباشید نمی‌توانید به جای جدید بروید و تبدیل به آدم جدیدی شوید.

و این شناخت برای باور آنکه واقعا چه کسی هستید بسیار ارزشمند است.

زندگیتان قرار است سفر از یک مکان منحصر به فرد به مکانی دیگر باشد؛ قرار نیست مثل یک چرخ و فلک باشد که شما را مدام به همان نقطه قبلی برگرداند.

به راستی اگر باور داشته باشید تنها کسی که زندگیتان را کنترل می‌کند خودتان هستید آن وقت بلند شده و دوباره تلاش می‌کنید.

نکته جالب این است که ریچل هالیس مسیحی اعتقاد دارد #خداوند کنترل همه چیز را به دست دارد و برای زندگی انسان‌ها #برنامه_ریزی کرده است.

و نکته‌ی قابل توجهی که در مقدمه قرار دارد، این است که نویسنده اعتقاد دارد، شما بیش از آنچه که تاکنون شکل گرفته‌اید، هستید. پس با این آگاهی می‌توانید به تمام کارهایی که انجام می‌دهید کنترل داشته باشید.

این کتاب ۲۰ فصل دارد که من فقط درباره ۹ فصل که خودم این روزها شدیداً نیاز داشتم بشنوم یا بخوانم، در این یادداشت می‌نویسم.

واقعا نیاز داشتم یک نفر بنشیند کنارم مثل یک دوست و تمام حرف‌هایی که ریچل در این ۹ فصل زده بود را به من بزند و برای من از همه‌ی فصل‌ها مهم‌تر، فصل ششم بود که به دروغ «نه» جواب نهایی است، پرداخته بود.

با تک تک جملات این فصل طوری همذات پنداری می‌کردم که انگار خودم نویسنده بودم و همه آن حرف ها را واقعا شنیده بودم. اولش باورم نمیشد یک نفر در یک جایی از جهان تجربیاتی داشته باشد که درست مثل من باشد ولی بعد یک حس خوشحالی را تجربه کردم که من تنها نیستم و افراد بسیاری در دنیا هستند که برای رسیدن به آرزوهایشان تلاش می‌کنند شکست را تجربه می‌کنند نه می‌شوند و این سیکل بارها و بارها برایشان تکرار می‌شود تا در جای درست خودشان قرار گیرند.

ویژگی همه این انسان‌ها یکسان نیست یعنی خیلی‌ها وقتی به مشکلاتی سر راهشان برمیخورند عقب نشینی می‌کنند و کم می‌آورند اما ریچل به همه یک پیشنهاد می‌دهد که جا نزنید.

من بخش‌هایی از هر فصل که برایم الهام بخش بود را در این مقاله می‌نویسم و امیدوارم به عنوان یک #دوست بتوانیم برای #دوستانمان نقش یک ریچل را ایفا کنیم و به تمام افرادی که قصد تغییر مسیر دارند امید و انگیزه بدهیم تا رویاهایشان را دنبال کنند.

فصل اول

دروغ: چیز دیگری مرا خوشحال خواهد کرد

همه‌ی ما گاهی شکست می‌خوریم و کم می‌آوریم. من بعد از هر شکست، دوباره و دوباره شکست می‌خورم اما اجازه نمیدهم که این شکست من را از حرکت دوباره باز دارد. باز هم هر روز از خواب بیدار می‌شوم. گاهی اوقات احساس می‌کنم به هدفم نزدیک شده‌ام و گاهی اوقات برای شام پنیرخامه‌ای می‌خورم. هدیه‌ی زندگی این است که روز بعد شانس دوباره‌ای برای رسیدن به هدفمان خواهیم داشت.

گاهی اوقات در طول مسیر اطلاعات غلط به زنان داده می‌شود یا بهتر بگویم آنقدر اطلاعات غلط به ما داده می‌شود که کاملا کنار می‌کشیم و از هدفمان دست برمی‌داریم. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که می‌گویند یا باید همه چیز داشته باشی یا هیچ نیستی بنابراین هر فردی با خودش می‌گوید، من یا باید بی عیب‌و‌نقص به نظر برسم و بی‌عیب‌و‌نقص رفتار کنم و حرف بزنم، یا این که شکست را قبول کنم و دست از تلاش بردارم.

زندگی همیشه نباید شما را محصور کند و شکست دهد. زندگی نباید به معنای زنده ماندن باشد بلکه باید به معنای زندگی کردن باشد. شرایط و موقعیت‌ها ممکن است به ناچار از کنترل شما خارج شوند اما لحظاتی که احساس غرق شدن و شکست می‌کنید باید کوتاه و گذرا باشند. نباید کل وجود و هستی شما را فرا بگیرند!

زندگی با ارزشی که به شما بخشیده شده مثل یک کشتی‌ست که در حال عبور از اقیانوس است و شما باید ناخدای آن باشید. قطعا لحظاتی هست که طوفان کشتی را به تلاطم می‌اندازد و باعث می‌شود سطح کشتی پر از آب شود و بادبان از وسط دو نیم شود؛ اما این لحظه‌ایست که شما باید بجنگید و آب سطح کشتی را سطل به سطل تخلیه کنید و بیرون بریزید. این همان لحظه‌ایست که باید بجنگید و سکان را دوباره به دست بگیرید. این زندگی شماست. شما باید #قهرمان زندگی خودتان باشید.

این به معنای خودخواه بودن و دست کشیدن از ایمان و باور به وجود نیرویی برتر از خودتان نیست بلکه به معنای پذیرش مسئولیت زندگی و خوشبختی خودتان است.

اگر شما بدبخت هستید تقصیر خودتان هست. وقتی میگویم بد بخت منظورم ناراضی بودن، بی اراده بودن، ناامید بودن، عصبی بودن است و داشتن هر احساسی که باعث شود به جای استقبال از زندگی با آغوش باز، از آن دوری کنیم. انسان‌های شاد، آن‌هایی که از ۹۰ درصد اوقات زندگیشان لذت می‌برند واقعا وجود دارند. در واقع شما در حال خواندن کتابی هستید که توسط یکی از همان آدم‌ها نوشته شده است.

(البته نویسنده در بخشی از کتاب می‌گوید اگر زندگی‌ای بهتر از آنچه در آن متولد شده بودم می‌خواستم، ساختنش به خودم بستگی داشت. چون در کودکی شرایط زندگی خوبی نداشته است.)

باید به یاد داشته باشید جا به جا شدن، آنچه که هستید را تغییر نمی‌دهد بلکه فقط منظره بیرون پنجره‌یتان را تغییر می‌دهد. شما باید انتخاب کنید که #شاد ، #شکرگزار و #راضی باشید. اگر هر روز همین را انتخاب کنید دیگر مهم نیست که کجا هستید یا چه اتفاقی در حال رخ دادن هست، در هر صورت شاد خواهید بود.

وقتی انتخاب می‌کنید که از زندگیتان لذت ببرید دیگر مهم نیست که کجا هستید یا رک بگویم، دیگر مهم نیست چه حرف‌ها و نظرات منفی‌ای در موردتان گفته می‌شود. در این صورت باز هم شادی و خوشبختی را پیدا می‌کنید چون شادی به این که کجا هستید ربطی ندارد، به کسی که هستید مربوط می‌شود.

فصل دوم

دروغ: از فردا شروع می‌کنم

  • اگر واقعا قرار باشد به عهدی که با خود بسته‌اید وفا دار باشید همان لحظه، شروع خواهید کرد.
  • وقتی چیزی را بخواهید راهی برای به دست آوردنش پیدا خواهید کرد اما وقتی از ته دل خواستار چیزی نباشید برایش بهانه جور می‌کنید.
  • تنها چیزی که بین من و دستیابی به اهدافم قرار دارد توانایی به وجود آوردن یک موفقیت قبلی است.
  • اگر باور کنید که قول‌ها و کلماتی که استفاده می‌کنید دارای قدرت هستند و تعهداتی که می‌دهید وزن سنگینی را با خود حمل می‌کنند آنقدر راحت به خودتان قول نمی‌دهید و عهد نمی‌بندید.

فصل سوم

دروغ: من به اندازه کافی خوب نیستم

  • من یک معتاد به کار هستم اگر بخواهم به خودم کمی لطف کرده باشم می‌گویم، من یک معتاد به کار در حال ترک هستم. و این کلمات را با همان شرم و خجالتی به زبان می‌آورم که اگر هر نوع اعتیاد دیگری داشتم احساس می‌کردم.
  • بخشی از دلیل کاری که انجام می‌دهم ساده است: من عاشق شغلم هستم. نه، به شدت عاشق شغلم هستم.
  • بدن انسان ساختار فوق العاده‌ای دارد می‌تواند کارهای باور نکردنی انجام دهد. او دقیقا همان چیزی را به شما می‌گوید که آرزوی شنیدنش را دارید اما اگر گوش ندهید و بدون استراحت، یکسره کار کنید قطعا از کار می‌افتد تا خودش به آنچه نیاز دارد دست پیدا کنند.

در این بخش از کتاب نویسنده درباره سرگیجه‌ای که به خاطر استرس تحمل می‌کرد و باعث شده بود به روش‌های مختلف به درمان آن بپردازد صحبت می‌کند و در نهایت با یک روان‌درمانگر با تخصص سرگیجه آشنا می‌شود. در ادامه توصیه‌های رواندرمانگر را آورده‌ام.

  • به خانه برو و هیچ کاری انجام نده. بنشین، تلویزیون تماشا کن و کل روز را روی کاناپه بگذران. تا این که به این درک برسی که دنیا بدون تو منفجر نخواهد شد. سپس روز بعد هم بلند شو و همین کار را تکرار کن.

کارهایی که ریچل بعد از جلسه با مشاور انجام میداد

  • شرکت در کلاس رقص هیپ‌هاپ
  • کم کردن مصرف کافئین
  • افزایش زمان برای روابط دوستانه و خانوادگی
  • قدر دانستن برای سخت کوشی‌ها و دستاورد‌های شرکتش و رسیدن به این درک که اگر روزی هر دوی آنها را از دست بدهد باز هم حال و روزش خوب خواهد بود.
  • رسیدن به این دانش الهی که من #با_ارزش، #دوست_داشتی و #به_اندازه_کافی_خوب هستم.

فصل چهارم

دروغ: من از تو بهترم

در ابتدای این فصل ریچل درباره اتفاقی در مدرسه صحبت می‌کند که تا همین امروز وقتی به یادش می افتد خودش را بازخواست میکند که چرا چنین کاری انجام داده است. آن هم #مسخره_کردن یکی از همکلاسی‌هایش است درحالیکه خودش همان مشکل را دارد.

بعد به زمانی اشاره می‌کند که به قضاوتی درباره یک خانواده که یک بچه شلوغ دارد می‌پردازد. بچه ای که خانواده اش را کلافه کرده بود ولی ریچل اول فکر می‌کرد که این خانواده نسبت به رفتار کودک‌شان بی تفاوت هستند ولی بعد که دقت می‌کند متوجه کلافگی و خستگی خانواده نسبت به رفتارهای پر جنب‌و‌جوش کودک‌شان می‌شود و می‌فهمد که قضاوت نادرستی داشته است.

و بعد با توجه به رسالتی که ریچل درباره زنان برای خودش در نظر گرفته به پاسخ دادن به سوال ذیل میپردازد.

زنان در زندگی به دنبال چه هستند؟

اولین چیزی که بیش از هر چیز درباره‌اش ایمیل دریافت کردم و برایش نظرم را خواستند #دوستی بود

اینکه چه طور دوست پیدا کنند؟

چطور دوستشان را حفظ کنند؟

چه طور آن را ارتقا دهند و قدرش را بدانند؟

  • از اول شروع می‌کنیم و به خودمان یاد می‌دهیم که ذهنی باز داشته باشیم. با سلام یا دست دادن شروع می‌کنیم و از تصمیمات غیر واقعی خودداری می‌کنیم.
  • دنبال نقاط مشترک می‌گردیم نه تفاوت‌هایمان. به مدل مو، لباس، وزن، نژاد، مذهب، وضعیت مالی و طبقه اجتماعی یکدیگر توجه نمی‌کنیم.
  • مواردی چون شخصیت، احساس، منطق و تجربه یکدیگر را در نظر می‌گیریم. بله ممکن است کار راحتی نباشد اما به شما قول می‌دهم ارزشش را دارد.

دوستان شما منتظرتان هستند و اگر هنوز آنها را پیدا نکرده‌اید از شما می‌خواهم تا این نکات را در نظر بگیرید که شاید دوستان شما به شکلی #متفاوت از آنچه #انتظارش را داشته‌اید در کنار شما ظاهر شوند.

نکات این فصل

  • مسئول یکدیگر بودن از عشق برمی‌خیزد.
  • قضاوت کردن از ترس، تحقیر و حتی تنفر نشئت می‌گیرد.
  • بر قضاوت هایتان لباس مسئولیت بپوشانید تا وجدانتان آسوده شود.
  • قضاوت و غیبت کردن از عدم اعتماد به نفس نشئت می‌گیرد.

فصل پنجم

دروغ: «نه» جواب نهایی است.

موضوعی که می‌دانم آن‌را خیلی خوب بلدم؛ نه گفتن است. تا به حال به شکل های مختلف از افراد مختلفی نه شنیده‌ام. گاهی حتی از خود زندگی هم نه شنیده‌ام. من متخصص رد کردن هستم، یا اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، من متخصص #برگشتن، #جنگیدن و #ادامه_دادن راه به سمت هدفم بعد از نه شنیدن هستم.

اگر بخواهم به خاطر خواندن این کتاب به شما #هدیه ای بدهم، هدیه‌ام این است که «نه» فقط یک جواب است، امیدوارم هدیه‌ام را بپذیرید.

بعد از نقل مکان به لس آنجلس دوستان تاثیرگذار زیادی در صنعت پیدا کردم. من و Paris Hilton تبدیل به دوستان بسیار صمیمی شدیم که همین موضوع باعث شد در رده افراد مشهور قرار بگیرم.

موفقیت من به سحر خیزی‌ام، سخت کوش بودنم، درخواست کمک کردن، بارها شکست خوردن و تلاش مداوم برای پیشرفت خودم و کارم مربوط می‌شود.

افرادی که به دنبال رویایشان رفتند و به #مانع برخوردند، وقتی قبولشان نکردند یا به آن‌ها نه گفته شد…. گوش کردند. موفقیتی کسب نکردند.

من موفق شدم چون #نه را به عنوان #جواب قبول نکردم. من موفق شدم چون هرگز قبول نداشتم که رویاهای من توسط فرد دیگری به سرانجام می‌رسد. قسمت باورنکردنی رویای شما این است: کسی نمی‌تواند به شما بگوید رویایتان چقدر بزرگ است.

وقتی پای رویاهایتان وسط است، «نه» جواب محسوب نمی‌شود. کلمه «نه» دلیل تسلیم شدن و کنار کشیدن نمی‌شود. به جایش این «نه» را نشان یک #تغییر_مسیر یا مسیر فرعی در نظر بگیرید. «نه» یعنی با احتیاط حرکت کردن. «نه» به شما یادآوری می‌کند که از سرعت خودتان بکاهید و جایگاه واقعی خود را پیدا کنید و ببینید آیا موقعیت جدیدی که در آن قرار گرفته‌اید می‌تواند شما را برای رسیدن به مقصد آماده کند یا نه.

به معنای دیگر اگر نتوانستید از #در وارد شوید، از #پنجره وارد شوید. اگر پنجره قفل بود از مسیر #دودکش استفاده کنید. «نه» به معنای متوقف شدن نیست بلکه به معنای تغییر مسیر به سمت مقصد است.

اگر «نه» و مخالفت را به عنوان پایان راه قبول نکنید می‌توانید ادراک خود را تغییر داده و کل زندگیتان را به طور اساسی دگرگون کنید.

تک تک لحظات زندگی شما؛ #قدرشناسیتان، اینکه چه طور استرستان را کنترل می‌کنید، اینکه چقدر با دیگران #مهربان هستید، اینکه چقدر خوشحال و #راضی هستید؛ می‌تواند با یک تغییر کوچک در ادراکتان دگرگون شود.

در انجیل آمده «دیگر در انجام کارهای بیهوده تاریکی شریک نباشید، بلکه ماهیت آنها را در برابر نور آشکار سازید.» وقتی مسائل در تاریکی باقی بمانند، وقتی از حرف زدن درباره آن‌ها بترسیم، به ترسمان قدرت بخشیده‌ایم. تاریکی باعث می‌شود این ترس به سرعت رشد کند و به مرور زمان بیشتر و قوی‌تر شود اگر ترستان را بیرون نریزید و با آن مواجه نشوید پس چه طور می‌خواهید آن‌را از بین ببرید؟

در این بخش دلایلی که بعضی از افراد از رویاهایشان دست می‌کشند را آورده‌ام

  • چون صدای مقتدری به آن‌ها حکم می‌کند که این کار را بکنند
  • شاید رئیس شما باشد که می‌گوید شما برای شغل رویاییتان مناسب نیستید و شما هم حرفش را باور می‌کنید.
  • شاید یکی از والدین باشد که از روی عشق یا ترس، احتیاط یا دلایل شخصی خودش به شما می‌گوید دست از تلاش بردارید.
  • شاید همسر یا شریک زندگیتان یا دوستتان باشد که از آینده رابطه‌تان در صورت پیشرفت کردنتان می‌ترسد و به همین خاطر می‌خواهد تا همین کسی که هستید بمانید و دست از تلاش بیشتر بردارید.
  • شاید این صدای مقتدر خودتان باشید. شاید حرف‌های منفی خودتان باشد که در کل زندگی مدام در ذهنتان تکرار می‌شود.
  • شاید تمام متخصصان و کارشناسان بگویند شما فرد مناسب نیستید.

2. دلیل دیگری که مردم دست از رویاهایشان بر میدارند این است که به دست آوردنش #مشکل است یا خیلی #طول می‌کشد.

این را می‌دانم که به دست آوردن اهداف و رویاها دشوار است در واقع به دست آوردن آن‌ها از آنچه فکر می‌کنید دشوارتر است. شاید هر بار فقط ذره‌ای در راه رسیدن به هدفتان پیشرفت کنید؛ شاید در همین فاصله دوستتان ترفیع شغلی گرفته باشد، خواهران ازدواج کرده باشد و احساس کنید شما هنوز در نقطه شروع مانده‌اید و همه دارند از شما جلو میزنند. روزهایی هست که آنقدر احساس نام امیدی می‌کنید که دلتان میخواهد گریه کنید.

این کار را انجام دهید، گریه کنید.

مثل عزادارانی که در انجیل آمده جامه بدرید و ضجه بزنید. خودتان را تخلیه کنید. بعد اشک‌هایتان را پاک کنید، صورتتان را بشویید و به راهتان ادامه دهید. فکر می‌کنید این کار سخت است؟ بله سخت است. خوب که چه؟ کسی نگفته این کار راحت است.

به من نگویید که چنین قدرتی برای به دست آوردن رویاهایتان ندارید. به من نگویید مجبورید تسلیم شوید چون رسیدن به آن دشوار است. اینجا هم پای مرگ و زندگی در میان است. این است تفاوت بین زندگی کردن در زندگی‌ای که آرزویش را داشتید و نشستن کنار جنازه‌ی کسی که قرار بوده باشید. دست کشیدن از یک رویا برای من همچین حسی دارد.

تنها چیزی که از تسلیم شدن بدتر است این است که آرزو کنید کاش تسلیم نمی‌شدید.

فکر می‌کنید رسیدن به رویایتان خیلی طول کشیده است؟

  • ده سال طول کشید تا جولیا چایلد کتاب «یادگیری هنر آشپزی فرانسوی» را بنویسد. کتاب او سبک آشپزی مردم در سرتاسر دنیا را عوض کرد و تبدیل به شغلش شد.
  • پانزده سال طول کشید تا جیمز کامرون آواتار را بسازد و این فیلم تبدیل به یکی از موفق ترین فیلم های تاریخ سینما شد
  • سوم ژانویه ۱۸۷۰ مردم باور داشتند که ساختن پل بروکلین احمقانه است. این پروژه ده سال طول کشید و در این مدت بسیاری از کارکنان این پروژه فوت کردند. اما ببینید که پل بروکلین به عنوان نمادی از نیویورک هنوز پابرجاست و بعد از گذشت ۱۳۵ سال هر ساله چهل و پنج میلیون اتوموبیل از روی آن به سمت منهتن یا از منهتن به بروکلین عبور میکنند.

می‌بینید؟ هیچ کار با ارزشی به سرعت به دست نیامده است. دستاورد های هیچ کسی یک شبه نبوده بلکه حاصل سالها تجربه بوده است.

اگر خوش‌شانس باشید دستاوردهایتان ماندگار خواهد شد.

3. اتفاق وحشتناکی سر راهشان می‌افتد. فاجعه آخرین بهانه‌ایست که می‌توان آورد.

بگذارید مطلبی را به آن دسته از شما که در حال کنار آمدن با مبارزه با اتفاقی دردناک هستید بگویم: این یک معجزه است که شما صحیح و سالم هستید. شما دارید تمام تلاششان را می‌کنید تا راهتان را از میان این اتفاق باز کنید و ادامه دهید. شما یک جنگجو هستید. اما حق ندارید فقط به این خاطر که به دست آوردن هدفتان سخت و دردناک بوده قدرت و توانی را که به دست آورده‌اید هدر بدهید.

دوستان یادتان باشد؛ موضوع هدف یا رویایی که دارید نیست موضوع آدمی است که در راه رسیدن به هدف تبدیل به آن می‌شوید. هستید. اما حق ندارید فقط به این خاطر که به دست آوردن هدفتان سخت و دردناک بوده قدرت و توانی را که به دست آورده‌اید هدر بدهید.

#حق_ندارید_جا_بزنید.

هیچ کس به اندازه خودتان به رویای شما اهمیت نمی‌دهد. هرگز.

چه بخواهید وزنتان را کم کنید

یا

یک کتاب بنویسید

یا

تبدیل به یک چهره تلویزیونی شوید

یا

با تور دور دنیا سفر کنید

شما مسئول رویای خودتان هستید!

رویایتان هرچه که هست کوچک یا بزرگ، با شکوه یا ساده هیچکس مثل خود شما به آن اهمیت نمی‌دهد.

حتی اگر پشتیبانی خانواده را داشته باشید، حتی اگر بهترین دوستان کره زمین را داشته باشید، حتی اگر شریک زندگیتان طرفدار شماره یک شما باشد و مدام تشویق و ترغیب تان کند… حتی در این صورت هم، آن‌ها به اندازه خود شما به رویای شما اهمیت نمی‌دهند.

رویای شما شب‌ها آن‌ها را بی‌خواب نمی‌کند. رویای شما باعث شور و شوق وجودشان نمی‌شود.

چون این رویای شماست.

آروزی شخصی شما، که قلبتان پیش از آنکه خودتان متوجهش باشید آن‌را ساخته است.

می‌خواهید شاهد به حقیقت پیوستن رویایتان باشید؟ بسیار خوب، برای این کار باید باور داشته باشید که کسی نمی‌تواند آن‌را از شما بگیرد و هیچکس وجود ندارد که به شما برای دستیابی به آن کمک کند، هیچ کس. (البته یکم اغراق آمیزه به نظرم چون دنیا بر مبنای همکاری و تعامل افراد باهم ساخته شده است. ولی خوب این نظر شخصی نویسنده است و برای من به عنوان خواننده کتاب قابل احترام)

باید برای دنبال کردن اصلی‌ترین رویاهایتان تصمیم بگیرید. مهم نیست چه هستند، مهم نیست چقدر ساده یا بزرگ‌اند، مهم نیست اگر به چشم دیگران مسخره یا راحت به نظر برسند… مهم نیست. آن‌ها رویای شما هستند و شما می‌خواهید به دنبالشان بروید؛ نه به خاطر این که شما خاص‌تر و با استعدادتر از بقیه هستید بلکه به خاطر این که شما لیاقت خواستن و داشتن چیزهای بیشتر را دارید.

از امروز شروع کنید. از همین الان و همین لحظه. به خودتان قول بدهید،اصلا به من قول بدهید که به اهداف و رویاهای بزرگان دست خواهید یافت.

آیا دوست دارید اتفاق بزرگی در زندگیتان رخ دهد؟

تا بله نگویید به هدفمان نخواهید رسید. قسمت آسان کار بله گفتن است. با تسلیم شدن در برابر «نه» شنیدن می‌توانید به هدفتان برسید.

مواردی که به من کمک کردند :

  • جسارت

گوش نکردن به حرف مردم و حتی متخصصین جسارت بسیاری می‌خواهد فکر می‌کنم همه می‌توانیم در برابر حرف دیگران کمی جسور باشیم. منظورم این نیست که اهل نزاع باشید یا به دیگران بی‌احترامی کنید، منظورم این است که به آنچه سر راهتان قرار می‌گیرد توجهی نکنید و تمام حواستان به هدفتان باشد.

  • راه های جانبی

از این که بعضی از افراد برای دست کشیدن از رویاهایشان به این توصیه گوش می‌کنند که «آنقدر بقیه را تحت فشار قرار بده تا به آنچه میخواهی برسی.» نگران می‌شوم. همه می‌دانیم که این کار راه به جایی ندارد. از جواب «نه» ای که می‌شنوید به عنوان نشانه‌ای برای تغییر مسیر استفاده کنید. (منظورش این است که وقتی از کسی نه شنیدی مجبورش نکن که به تو بله بگوید برای به دست آوردن چیزی که میخواهی مسیر دیگری را امتحان کن)

  • کاغذی که اهدافم را رویش نوشته بودم جایی گذاشتم که همیشه جلوی چشمم باشد.

وقتی برای شروع یک پروژه جدید هیجان زده هستید متمرکز ماندن روی هدفتان سخت می‌شود و وقتی زندگی در مسیر دستیابی مستقیم شما به هدفتان دخالت می‌کند،این تمرکز سخت‌تر هم می‌شود. بنابراین رویاهایتان را جایی که همیشه جلوی چشمتان باشد بچسبانید.

فصل ششم

دروغ؛ الان باید خیلی جلوتر از اینها می‌بودم

نکته مهم فصل؛ زمان بندی خدا حرف ندارد

فصل هفتم

دروغ؛ باید خودم را کمی کوچک کنم.

  • فکر کردن به دلایل رفتاری‌ام به عنوان یک انسان بالغ، کمکم می‌کند تا بر رفتار های نادرستم غلبه کنم.
  • رویاهایی که دارید احمقانه نیستند؛ آنها #نقشه_راهی هستند که شما را به مقصد الهی و کسی که مقدر شده باشید می‌رسانند!
  • از رویاهایتان دست نکشید اجازه ندهید #نظر_دیگران در مورد شما، #ارزشتان را تعیین کند. شانس زندگی فوق العاده‌ای را که پیش رو دارید را از دست ندهید.

فصل هشتم

دروغ؛ تنها یک راه درست برای زیستن وجود دارد

  • شما را دوست دارم و همانطور که هستید قبولتان دارم و دلم میخواهد برایتان وقت بگذارم و با شما دوست باشم.
  • نه فقط این بلکه فکر می‌کنم بودن در جمعی که از افراد مختلف که با من فرق دارند تشکیل شده من را قوی‌تر و تبدیل به نسخه بهتری از خودم می‌کند‌.
  • تلاش برای بودن در جمعی که ظاهرشان و باورهایشان شبیه شما نیست، با وجود این که گاهی اوقات راحت نیست، کمک می‌کند تبدیل به آدمی بهتر شوید.

صبح های یکشنبه کلاس هیپ هاپ دارم. همانطور که می‌دانید منظورم زومبا یا رقص کاردیو در باشگاه نیست، منظورم کلاس رقص با هشت حرکت سریع است.

الان به شما میگویم چرا در این کلاس شرکت می‌کنم: جدا از عشق و علاقه‌ای که به موسیقی دهه ۹۰ دارم، دوست دارم رقصنده بهتری شوم.

  • در واقع ترجیح میدهم کارهای سخت را امتحان کنم، از آن سر دربیاورم و سوال بپرسم و راهنمایی بگیرم تا این که یک گوشه‌ی آرام، جایی که زندگی اصلا سخت نیست و در آن رشد نخواهم کرد بنشینم.
  • مایا آنجلو می‌گوید « هر چه بیشتر بدانی، بهتر عمل میکنی.» و من هم میخواهم بیشتر بدانم تا بهتر عمل کنم.
  • راه های بسیار زیادی برای هر کس با هر سبکی در این دنیا وجود دارد. زیبایی زندگی در همین تفاوت‌هایش است.

فصل نهم

دروغ؛ من به یک قهرمان نیاز دارم.

اتفاقات بزرگ و کوچکی که به زندگیتان طعم بخشیده، دستاورد هایی که شما را تبدیل به کسی کرده که هستید؛ همه‌اش کار #خودتان بوده است.

#فقط_خودتان_هستید_که_قدرت_تغییر_زندگیتان_را_در_دست_دارید.

باور دارم که خالق من قدرت دستیابی به اهدافم را به من بخشیده است. اما خدا، شریک زندگیتان، مادرتان، بهترین دوستتان، هیچ کدام از آن‌ها نمی‌توانند بدون اراده خودتان، شما را وادار به انجام کاری (خوب یا بد) بکنند.

نباید منتظر رسیدن شخص دیگری باشید که این کار را برایتان انجام دهد. راه‌های تغییر کردن آسان نیست، هیچ حلال مشکلاتی در دنیا وجود ندارد. فقط خودتان، قدرت خدادادیان و میزان اشتیاقی که به تغییر کردن دارید می‌تواند کارساز باشد.

امیدوارم آرزو میکنم، دعا میکنم که اطرافتان را نگاه کنید و فرصت «قهرمان» خود بودن را پیدا کنید. هر زنی باید چنین افتخاری را احساس کند، اما اگر به دنبال تغییر هستید نباید آن را فقط بخواهید باید به آن احساس نیاز داشته باشید.

باید هدفی برای خودتان تعیین کنید و بعد تمام تلاششان را برای به دست آوردنش انجام دهید.

باید به خودتان ثابت کنید که قادر به انجام هر کاری که اراده‌اش را بکنید، هستید.

قدرت این کار را دارید.

از نو شروع کنید.

گزیده‌هایی از کتاب خودت باش دختر! نویسنده ریچل هالیس با ترجمه هدیه جامعی

رویاهای دست یافتنیمنِ قهرمانموفقیتزندگی
یک کتاب‌خوان که در میان کتاب‌ها به دنبال تفاوت اندیشه‌های نویسندگان با سایر مردم است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید