تو اهل بهشتی یا اهل دوزخ؟؟
دوزخ شرری زرنج بیهوده ی ماست
فردوس دمی ز بخت آسوده ی ماست
برای من جهنم جایی بود که خودمو دیگرانو قضاوت می کردم اما بلاخره از جهنم زدم بیرون
یه جاهایی که تو مشکلات از سر خشم و نفرت زقتار می کردم و بدتر می شد
و به لطف فیلتر مغزم فقط خرابی ها و مشکلات زندگیم رو می دیدم
اما خدارو شکر که الان به این نتیجه رسیدم که تو جاده زندگیامون اگر چه دست انداز و چاله چوله هست اما در کنار جاده درختایی هم هستند که به خاطر فصل پاییز رنگشون زرد شده ، آسمون آبی پر از ابرای تپلی قشنگ هم هست
من تو زندگیم یه جاهایی مدام احساس ناراحتی، استرس ، ناکامی و بی انگیره گی رو تجربه می کردم
اونجایی که اون درد و ناراحتی رو لمس کردم تونستم با خودم کنار بیام که تو می تونی تجربت رو از زندگی عوض کنی ، کافیه سرت رو بچرخونی و مثبت ها و لذت های الانت رو هم ببینی
تا فضای امکانت گسترده تر بشه ، یه چیزایی رو تو زندگی میبینی که قبلا ندیدیش ، دوست من ببین آیا توم میتونی از جهنم بزنی بیرون....
این به معنی انکار مشکلات و ندیدن خرابی های زندگی نیست ، این دیدن همه ی واقعیت های زندگی درگنار همه چه مثبت چه منفی به قول دوستم شبیه اینه که یه هلی کوپتر سوار شی و از بالا زندگیتو ببینی نه فقط سمت مشکلاتت بشینی و بگی خداااا جووون این همه مشکل برا من باشه این عدالتههه؟؟؟
یا اینکه حس نمیکنی خدا یه نعمت هایی رو کنارت گذاشته که به این ناراحتیه نرسی و اونارو ببینی و حضورشو لمس کنی و دلت آروم بگیره ؟؟
اگه می خوای باهام همراه شو و مطلبم رو بخون تا ببینی که برنامه ی بیرون اومدن از جهنم چجوریه ؟؟؟