زکیه پاکدامن·۷ سال پیشدعوا یا اعادهی حق یا اعتراض یا جدل یا بحث یا بروز احساسِ لعنتی. یکی از همهی اینهاامروز با استاد دعوا کردم. دعوام شد یعنی. هفتهی پیش گفت سه نفر برای هفتهی بعد فصل چهارم کتاب را ارائه بدهند. رو کرد به من. یادم هست. حتی با انگشت بهم اشاره کرد که خانم فلان لطف کن پاورپوینت بساز برای ارائه. گفتم باشد. این هفته اما آنقدر حرف نامربوط زده شد سر کلاس که نوبت به من نرسید. ساعت کلاس تمام شد. همه خسته شده بودند. گفتند ما دیگر گوش نمیدهیم. کسی که ارائه داشت...
زکیه پاکدامن·۷ سال پیشپِرِزِنتیشن در دِه.لحظهای که مینیبوس گروه ایستاد. زهرا از روی سکوی مسجد میان ِروستا بلند شد و آمد سمت ما که پیاده میشدیم. از کلهی بزرگ و چشمهای بادامی و لپهای گلبهیاش خیلی زود فهمیدم سندرم داون است. روزهای بعد در بین گفتوگو پیش آمد که بچه ها از زهرا گفتند؛ پرسیدند چه چیزی را میفهمد و چه چیزی را نمیفهمد. خودشان مثال زدند که مثلاً ببینید چقدر خوب...
زکیه پاکدامن·۷ سال پیشهمه نویسندهایم. [زوم روی زنان.]نوشتن به خودیِ خود کنش [عمل] است. فردی که سواد نوشتن داشته باشد میتواند بنویسد. سواد خواندن و نوشتن حق شهروندی است و از وظایف اصلی و بدیهیِ نظامهای آموزشی محسوب میشود. بنابراین، به شرط داشتن سواد خواندن و نوشتن، ما همه نویسندهایم! فضای مجازی امکان نوشتن را برای همه را فراهم کرده است؛ فرصت بروز و خلق. قبل از آن افراد به جایی برای نوش...