یادمه یک روز بعد از شرکت، همکارام حسابی از شیرینی صحبت میکردن. همه میگفتن که دلمون یه چیز شیرین میخواد. منم با همکار صمیمیم تصمیم گرفتیم بعد از کار بریم و از یکی از شیرینیفروشیهای شهر یه چیزی بخریم. مهم نبود چی، فقط میخواستیم یه چیزی شیرین بخوریم.
اما چون اون روز پنجشنبه بود و ما زودتر از معمول کارارو تموم کرده بودیم، ساعت ۲ بعد از ظهر که رسیدیم، دیدیم همه مغازهها بستهان. خیلی ناامید شدیم، ولی تصمیم گرفتیم هرطور شده یه شیرینی پیدا کنیم.
دوستم گفت: «چرا گز نخوریم؟ خیلی وقته امتحان نکردم.» منم قبول کردم. یکی طعم پسته سفارش داد، منم طعم بادام. سفارش رو از سایت گز عسلک دادیم و با پیک خیلی سریع برامون آوردن.
دقیقاً وسط شلوغی و گرمای میدون شهدا نشستیم و گز خوردیم. یکی از بهترین خاطراتم بود. درسته که از گرما آبپز شدیم، ولی طعم گز باعث شد همهچیز فراموش بشه.
با اینکه خیلی سر مزه گزها شوخی کردیم و کری خوندیم، ولی انصافاً مزه هر دوش خوب بود. بادومش یه طعم ملایم و دلچسب داشت، پستهاش هم یه مزه خوشمزه و کمی ترد که کاملاً با لطافت گز ترکیب شده بود.
اون روز، نه فقط طعم گز، بلکه لحظههای با دوستم بودن و وسط شلوغی شهر یه گوشه نشستن و لذت بردن از یه شیرینی خوشمزه، برام یه خاطره شیرین شد که همیشه یادش میافتم.
من که خودم عاشق گز بادومیم چون خیلی تردتر از پسته ایه، نظر شما چیه؟