چند سال پیش وقتی فارغ التحصیل شدم بر اساس علاقه ای که داشتم وارد بازار کار برنامه نویسی شدم. من با عنوان شغلی توسعه دهنده وب سرویس وارد محیط کار شدم. زیر ساخت شرکت مبتنی بر توسعه اندروید و آی او اس بود و سرمایه گذاری بر روی توسعه وب سرویس نشده بود. تنها دانش موجود کتابخانه ای برای ارتباط با پایگاه داده بود و یک قالب برای پیاده سازی بر اساس پروتکل soap در asp.net بود.
اولین پروژه ای که پیاده سازی کردم اپلیکیشن انتخابات بود که برای چند نفر از کاندیدهای مجلس سال 94 طراحی شد و من در همان پروژه فهمیدم که دانش موجود اصلا جواب گوی نیازهای بروز نیست و به مدیران سازمان منتقل کردم.
پروژه بعدی که در اختیار من قرار گرفت پروژه ای بود به نام شهر من. این پروژه نسخه اندروید داشت و برای مدیریت محتوای درون آن نیازمند یک پنل بودیم که این کار با استفاده از asp.net mvc 5 انجام دادم. دقیقا یادمه که برای اتصال به پایگاه داده یه روش عجیب اختراع کرده بودم و بعدا فهمیدم که یه چیزی به نام Entity Frame Work وجود دارد. ;) دقیقا یادم نیست که Bootstrap رو کی باهاش آشنا شدم ولی فکر می کنم در جریان همین پروژه بود.
اولین وقتی که فهمیدم جاوا اسکریپت چقدر مفید هست در جریان همین پروژه بود. حیف که سورس اون پروژه را دیگه ندارم. وگرنه بهتون نشون می دادم که چقدر بعضی کارها را به سختی انجام می دادم چون با گستره توسعه وب آشنا نبودم. جاوا اسکریپت و جی کوئری موضوعاتی بود که جرقه اش توی این پروژه برام خورد ولی کاربرد و استفاده اش توی پروژه بعدی بود.
چنتا نکته می خوام بیان کنم و بقیه مسیر یادگیریم رو توی مقاله بعدی می گم.
نکته ها:
1- وقتی که برای مصاحبه استخدام رفتم ازم پرسیدند که MVC بلدی. خب بلد نبودم ولی خب بخاطر کارهایی که توی زمان دانشجویی کرده بودم بهم اعتماد کردند. منم از این اعتماد استفاده کردم و نه تنها MVC که خیلی چیزها یاد گرفتم و به دانش شرکت اضافه کردم.
2- واقعا روی کارتون ارزش مالی نذارید و برای پول کار نکنید. منظورم این نیست که کاری بکنید که پول توش نباشه. ولی اگه یه شرایطی پیش اومد که نتونستید پول در بیارید بازم کار کنید و سعی کنید بهتر کار کنید از گذشته چون براتون فرصت می سازه.
3- شجاعت و درایت برابر است با موفقیت.
4- همیشه نقطه بهتری هست سعی کنید بسازیدش حتی شده تنهایی چون کسی شما رو به جایی که ساخته راه نمیده اگه هم بده شما استقلال ندارید توی اون محیط.
خب بقیه حرفا بمونه برای مقاله بعدی...