باید عبور کرد
جاده را مه گرفته است، فانوسی روشن کن . قدم در جاده بگذار ، باید رفت
باید عبور کرد
گاهی تند، گاهی کند، گاهی جاده هموار و صاف، گاه در سراشیبی یا سربالایی تند؛ گاه در مسیر پر است از چاله های بزرگ و کوچک ، به هر حال باید رد شد
باید عبور کرد
در جاده ای فرو رفته در مه ، شاید با وهم، شاید با ترس و شاید با امید، باید گذشت .
باید عبور کرد
نترس از جنگل غرق شده در مه، واهمه نداشته باش از مسیر ناشناخته، باید رد شد.
باید عبور کرد
کوله ات را خالی کن از غمها، نامیدیها، ترسها و دلهرهها، کوله ات را سبک کن، باید رفت
باید عبور کرد
از این جنگل ، از این مه، از این جاده خیس باران خورده، باید گذشت.
نگذار زیبایی این جنگل، آواز خوش پرندگان، بوی نای درختان تو را مسحور خود سازد، باید رد شد.
پشت این جنگل انبوه منظره ای زیباتر به انتظار تو نشسته است. باید عبور کرد.