استاد "احمد منصوری" شاعر بوشهری، زادهی در سوم شهریور ۱۳۳۷ خورشیدی، در خورموج است.
ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در شهر خورموج و دورهی دبیرستان را در شهر بوشهر گذراند و با گرفتن مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۴ خورشیدی، وارد دانشسرای راهنمایی و در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، به عنوان دبیر علوم تجربی استخدام آموزش و پرورش شد.
در سال ۱۳۷۰ خورشیدی، موفق به اخذ مدرک کارشناسی و در سال ۱۳۸۶ خورشیدی، بازنشسته شد.
سرودههای این شاعر، بیشتر محلی و به زبان و گویش مردم دشتی و خورموج با مضامین مذهبی و با درون مایه طنز است.
کتاب "شعر و شور دشتیاتی" مجموعهای از اشعار ایشان با موضوعیت شعر محلی دشتیاتی است، که در سال ۱۴۰۰ خورشیدی، با تیراژ ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات نگاه آشنا به بازار کتاب عرضه شد. این کتاب ۱۸۴ صفحه و شامل ۶۸ عنوان شعر در قالب دوبیتی، غزلیات، چارپارهها، قطعه، قصاید، مثنوی و مسمط میباشد.
◇ نمونهی شعر محلی دشتیاتی:
(۱)
[گلگشت بهارون]
بهار اندن نه تو باغ و گلستون
که تا فرش سکونچه نیش ایوون
نیسن جی پا که رچ هونی تو جی رچ
گلن اینجا و اونجا بس فراوون
کشیدن سفره کش تا کش تو صحرا
خلایق واین امرو همه مهمون
چشوک واکش چتن زهره تراکی
پس کرچاله دهکش خوت ملرزون
هوا شکر خیا مث دهن میشن
یه اسمی شن فقط چله ی زمستون
بیو ری تمپلویی سیکو صحرا
کمی دست سی بُرمت که سیه بون
نویمو بوورت تا خوت نوینی
دیارن خوش نه پیشارو نه پنهون
چه واین کنگل و چرم و چت و چیت
در و دلوال و چاک و اهن و اوگون
هزار و هفت رنگاین مسیله
کلون، سرخ و سفی و زرد و الوون
بهار اندن کر دیوار و بُرگی
تو اورو کن تو اوشی حلق نودون
زمیکاره که تا دیگ بی سوخ زار
هلا هن چار کنجش حجله بندون
دومن تا بال سوزن سی تماشا
تل و تپار و چال و دشت و بستون
کف دسّی بیو بشمار تهنا
نکه اصلا شماره ویمو آسون
تو صحرا تش برک از دس چش گا
و خندل ره بنک چندین و چندون...
(۲)
خشن بای و خشن تیفون دشتی
خشن دمباز نخلسون دشتی
میشو هر سرزمینی شعر فایز
همونجا هن سر و سامون دشتی.
◇ نمونهی شعر فارسی:
(۱)
رأی شما بر چشم دشمن تیغ شمشیر
رأی شما گلبانگ تکبیر شهیدان
رأی شما سرسبزی گلزار ایران
رأی شما پیروزی و آزادی ماست
روز نزول آیهی انّا فتحناست
رأی شما مشت درشت آسمانکوب
بیگانگان را میکند در جنگ منکوب
جان شما و جان این صندوق آرا
تا گل کند یک انتخاب ناب زیبا
با انتخاب یک رئیس از بین جمهور
مردانه مردی پاکدل نور علی نور
خصم وطن بار دگر ناکام گردد
هر روز ما شیرینترین ایام گردد
برخیز جان من نه هنگام درنگ است
برخیز ای جان برادر وقت تنگ است
برخیز ای جان برادر شو مهیا
مردانگی باید کنی امروز معنا
خصم وطن از رأی ما شرمنده بادا
خورشید حق تا جاودان تابنده بادا.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
سرچشمهها
www.boushehr.farhang.gov.ir
www.tolooedashti.ir
www.irna.ir
و...