ویرگول
ورودثبت نام
زانا کوردستانی
زانا کوردستانی
خواندن ۱ دقیقه·۷ روز پیش

ترجمه‌ی شعرهایی از خالد شیدا

آقای "خالد شیدا" (به کُردی: خالید شەیدا) شاعر کُرد، زاده‌ی ۱ ژانویه ۱۹۶۷ میلادی، در شهر اربیل عراق و اکنون ساکن هانوفر آلمان است.



▪ نمونه‌ی شعر:

(۱)

نرو، به دنبالت خواهم آمد!

هر کجا که بروی، من هم همان‌جا هستم،

هر راهی که قدم بگذاری، من هم خواهم آمد

و تا به تو نرسم، توقف نخواهم کرد،

اگر تو را هم، پیدا نکنم

و دیگر چاره‌ای نداشته باشم،

مجبورم که من هم گم و گور شوم.

تا کسی به دنبالم نگردد.

بسیار سخت است، کسی مرا بیابد

چون من در عشق تو سوختم و آب شدم،

در عشق تو گم و گور گشته‌ام.



(۲)

حرف‌هایم همه تار و مبهم‌اند!

سیاه پوشیده‌اند،

آسمان پرده‌ای فراخ به تن دارد

شعرهایم، بر خاکستر لاشه‌ی تو می‌رقصند

با مرگ شاعرها،

ستاره‌ها هم خودکشی می‌کنند

و اگر عشق شعله بکشد

جنگل‌های سیاه این سرزمین پهناور

به سوی عدم رهسپار می‌شوند

اما مرگ تو، به ما زندگی می‌بخشد!



(۳)

مدت‌هاست چشم انتظارتم

اما هرگز بازنگشتی به نزد من،

بخاطر فراق تو و تنهایی خودم،

دلم آتشدان غم شده است

دیگر تمامش کن این انتظار بیهوده را،

موهایم تمام سپید شدند،

همانند برف‌های نشسته بر قله‌ی آن کوه روبرویی...



(۴)

هرچە‌قدر به تو نگاه می‌کنم

آه ای دخترک زیبا،

از پنبه نرم‌تری،

از آب چشمه‌ساران روان‌تر،

و چون در کنارت می‌نشینم، و می‌بوسمت،

عطر تنت چنان بوی تن فرشته‌ها به مشامم می‌آید.



(۵)

باد در موسوم وزیدنش

درختان را به آغوش می‌کشد

درخت هم آرام و آهسته

میان بازوانش تسلیم می‌شود و آرام می‌گیرد

سینه و گریبانش را می‌گشاید.



(۶)

باد در کوچه‌های شهر

دخترکان را به آغوش می‌گیرد

و ناگهانی می‌بوسدشان

و خنده بر لب‌هایشان می‌نشاند.



شاعر: #خالد_شیدا

برگردان: #زانا_کوردستانی

مرگ زندگیخالد شیدا
مردی گمنام عاشق لیلا و رها...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید