زانا کوردستانی
زانا کوردستانی
خواندن ۱ دقیقه·۹ روز پیش

غمگین خدر

آقای "غمگین خدر" (به کُردی: غەمگین خدر)، مشهور به "غمگین بولی" (به کُردی: غەمگین بۆڵی)، شاعر، نویسنده کُرد و کارمند دانشگاه سلیمانیه، زاده‌ی ۱۵ مارس ۱۹۸۴ میلادی در اربیل مرکز اقلیم کردستان است.



■□■



(۱)

پاییز نام دیگر خداست!

برای مردمان بی‌مهر و محبت،

تا که دریابند

آدمی هرچه‌قدر هم جوان و سرحال باشد

روزی فریاد کهولتش برخواهد خواست

همچون برگریزان درختان...



(۲)

هرگز سکوت نکن!

تا که شهد سخنان شیرینت،

قاطی چای تلخم شود!

چونکه صدایت،

سرسبزی و آبادی دل من است

باور کن،

ایامی که صدایت به مهمانی گوشم نمی‌نشیند

چنان دلتنگ می‌شوم

که چون پرنده‌ای غمگین

بی‌هدف و سرگردان،

به پرواز در می‌آیم

آنقدر که تمام آسمان

جوابگوی پر پروازم نخواهد بود.


(۳)

می‌دانم که روزی، باز می‌گردی،

تنها به صبر ایوب نیاز دارم تا آن زمان!

چونکه زمان، سکوت را از بین می‌برد

سخن‌ها را در خود پنهان می‌کند

سختی‌ها را پایان می‌دهد،

چون ذره‌ای هم گفتگو ارزش ندارد.



(۴)

از زمانی که تو رفتی،

از ابرهای آسمان هم،

سکوت می‌بارد!

باشد!

تو با من قهری،

پس این قهر و سکوت ابرها از کیست؟!



(۵)

ما گذشته شده‌ایم!

دیروز،

زخم امروزمان است!

عمیق و خونین!

بر پیکر فردایمان...




شعر: #غمگین_خدر

ترجمه: #زانا_کوردستانی



غمگین
مردی گمنام عاشق لیلا و رها...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید