زانا کوردستانی
زانا کوردستانی
خواندن ۴ دقیقه·۱ روز پیش

گونتر ویلهلم گراس شاعر آلمانی

آقای "گونتر ویلهلم گراس" (به آلمانی: Günter Wilhelm Grass)، نویسنده، مجسمه‌ساز، نقاش و از اعضای برجسته‌ی گروه آلمانی چهل و هفت، زاده‌ی ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ میلادی، بود.


وی در گدانسگ لهستان که در آن دوره، حکومتی خودمختار داشت، از پدری پروتستان و مادری کاتولیک دیده به جهان گشود. او تحت تربیت و مذهب مادر به خدمت در کلیسا پرداخت و در مراسم نمازگذاری کلیسا شرکت می‌کرد. پانزده ساله بود که برای گریز از فقر خانواده و شرایط دشوار معیشتی که با آن دست‌به‌گریبان بودند خدمت در ارتش هیتلری را پذیرفت، که در هفده سالگی به لشکر دهم توپخانه‌ی اس‌اس فراخوانده شد.

خدمت در ارتش هیتلر و آن‌هم در نوجوانی هیچ‌گاه گریبان این نویسنده‌ی شهیر آلمانی را از انتقادات بسیار رها نکرد. او در بیستم آوریل زخمی شد و روز هشتم ماه می که روز تسلیم رسمی آلمان نازی بود توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و نزدیک به یک سال را در بازداشتگاه به سر برد. او هنگام بازداشت به همکاری در ارتش نازی اعتراف کرد، اما بعدها همیشه این مهم را به عنوان یک راز نزد خود نگاه داشت و آن‌ را افشا نکرد تا این‌ که در سال ۲۰۰۶ میلادی در رمانی که به شکلی رمانی خودزندگی‌نامه‌ای است، با عنوان «در حال پوست‌ کندن پیاز» از این گذشته مخفی‌ نگاه‌ داشته‌ شده، پرده برداشت و اعتراف کرد که در هفده‌ سالگی برای ارتش نازی کار کرده است.

بسیاری از رسانه‌ها به انتقاد از گراس پرداختند که چرا در این‌ همه مدت در این مورد سکوت کرده است. او که همواره به عنوان نویسنده‌ای اخلاقی و با فضیلت شناخته می‌شد، مورد هجوم فراوان انتقادات قرار گرفت. گونتر گراس با شهامت اخلاقی‌ای که داشت هیچ‌گاه به توجیه گذشته‌ی خود برنیامد بلکه آن گذشته را به عنوان گذشته‌ی ننگ‌آلود خود نام برد، که همواره بابت آن شرمگین بوده است و از همین‌ رو به افشای آن پرداخته است.

او از هم‌ عصران خود خواست که شرایط ویژه‌ی آن زمان او را درک کنند: «ما در دنیای بسته‌ای زندگی می‌کردیم و راه دیگری در برابر خود نداشتیم، مگر این‌ که در خانواده‌ای زندگی می‌کردیم که والدین خطر می‌کردند و دست‌کم در چارچوب خانه فرزندان خود را با مقاومت آشنا می‌کردند.»

گونتر گراس تنها یک رمان‌نویس نبود. او در دوره‌ی نوجوانی یک دوره سنگ‌تراشی را نیز در شهر دوسلدورف آلمان گذراند و در سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۲ در آکادمی هنر دوسلدورف به تحصیل طراحی و مجسمه‌سازی پرداخت. او هم‌چنین به مدت چهار سال نیز در مدرسه‌ی عالی هنرهای تجسمی برلین به این آموختن ادامه داد.

هنگامی که گوراس در پاریس اقامت گزید برای مدت حدود سه سال مجسمه‌سازی را به نفع نویسندگی رها کرد. البته تا سال ۱۹۹۵، دو بار طرح‌ها و مجسمه‌های پلاستیکی خود را در آلمان به نمایش گذاشت.


کتاب "طبل حلبی" نخستین و معروف‌ترین اوست، که حاصل سال‌های اقامت این نویسنده در فرانسه است. او ۳۲ سال سن داشت که این رمان انتشار یافت (۱۹۵۹)، و پس از انتشار این اثر مهم او جایگاهی ویژه و ممتاز در ادبیات آلمان پیدا کرد و از مهم‌ترین نمایندگان ادبیات آلمان در جهان شناخته شد.

گونتر گراس ۴۰ سال پس از انتشار رمان «طبل حلبی» توانست جایزه‌ی نوبل را از آن خود کند. در سال ۱۹۹۹، کمیته‌ی جایزه‌ی نوبل او را شایسته‌ی جایزه‌ی نوبل در رشته‌ی ادبیات دانست. فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد هنگام اعلام نام او، داستان‌هایش را تصویرگر چهره‌ی فراموش شده تاریخ خواند.

در همان زمان برخی به این جایزه‌ی نوبل به خاطر گذشته‌ی نوجوانی ِ گراس انتقاد کردند. کمیته‌ی نوبل در تقدیم‌نامه‌ی جایزه به شکلی پاسخ منتقدان را نیز داد که گونتر گراس «با رنگ‌های سیاه و زنده چهره‌ی فراموش‌شده تاریخ را نشان داده است… از زمان توماس مان تاکنون هیچ نویسنده‌ی آلمانی با چنین قدرتی از وجدان آزاد بشری سخن نگفته است. در زمانه‌ای که خرد به خواب رفته، این نویسنده هم‌چنان با جدیت سرگرم روشن‌گری است.»

گونتر گراس در سال ۲۰۱۳ از سوی مجله سیسرو به عنوان روشن‌فکر شماره‌ی یک آلمانی‌زبان شناخته شد.

رمان "طبل حلبی" که نمونه‌ی برجسته‌ی سبک رئالیسم جادویی در اروپا به شمار می‌آید، توسط "سروش حبیبی" به فارسی ترجمه شده است.

از رمان‌های مشهور دیگر گراس، می‌توان به «سال‌های سگی» اشاره کرد که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد. رمانی که به تلفیق واقعیت و تخیل شهرت دارد.

از آثار دیگر گراس می‌توان به «موش و گربه»، «از دفتر خاطرات یک حلزون»، «کفچه ماهی»، «ماده موش» و «آخرین رقص» اشاره کرد.

گونتر گراس، روز دوشنبه ۲۴ فروردین‌ماه، برابر با ۱۳ آوریل ۲۰۱۵ میلادی، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. خبرگزاری آلمان به نقل از سخن‌گوی موزه‌ی خانه گونتر گراس علت مرگ را ابتلا به عفونت اعلام کرد.



گردآوری و نگارش:

#زانا_کوردستانی




مردی گمنام عاشق لیلا و رها...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید