مرحوم حاج آقا نصرالله شاه آبادی می گفت: یک وقت شخصی خدمت آسید عبدالهادی آمد و با خنده گفت: آقاسید محمود شاهرودی این ماه نتوانسته شهریه بدهد. آسید عبدالهادی ناراحت شد و اشک در چشمانش حلقه زد و دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! آبروی این سید بزرگوار را حفظ کن!
سپس به فرزندش آسید محمدعلی رو کرد و گفت: آسید محمدعلی، اگر پولی داریم، تقدیم آقا بکن تا این ماه بتواند شهریه اش را بدهد.
حاج آقا نصرالله می گفت: من به آن شخص رو کردم و گفتم: ببین تفاوت روحیۀ تو با آسید عبدالهادی چقدر است! او برای این قضیه گریه اش گرفت ولی تو خندیدی!
اینجا تردید دارم حاج آقا نصرالله این عبارت اخیر را به خود آن شخص گفت یا می گفت: با خودم گفتم.
آسید عبدالهادى شیرازى ازنظر علمى فوق العاده بود و از آن مهمتر، جنبه هاى روحى و اخلاقى ممتازى داشت. ایشان مرد نجیبِ شریف و گُلِ بى خار و در گذشت و بى هوایى ممتاز بود. رضوان الله علیه.