بعدازاینکه وارد سفر تغییر مسیر شغلی شدم و دورههای لازم را گذراندم، احساس کردم برای تجربهی بیشتر و همچنین کمک گرفتن از منتورهای باسابقه نیاز به کار کردن در کنار یک تیم حرفهای رادارم. این شد که شروع به جستوجو در پلتفرمهای کاریابی کردم.
یک روزاتفاقی تصمیم گرفتم که چرخی در لینکدین هم بزنم. اصلا قصه آشنایی من با دوره کارآموزش پروکسیما ازهمانجا شروع شد.
به خاطر دارم یکشب که دیروقت بود و من کاملاً اتفاقی پست آغاز ثبتنام دوره کارآموزش را دیدم.افرادی که توانایی لازم را داشتند به کارآموزی میپذیرفتند و قدمبهقدم تا مسیر حرفهای شدن همراهشان بودند.
خلاصه لینک را دنبال کردم و به فرمی رسیدم که فراتر از پر کردن صرفاً یک سری اطلاعات تکراری دربارهی درخواستکننده بود.همه نوع سؤالی داشت از معرفی خلاقانه فرد گرفته تا توضیح شغل کارشناس محتوا به مادربزرگ محترم اش و سؤالهایی که برایم جالب بود.
سرتان را درنیاورم دل به دریا زدم و فرم را پر کردم. به خودم آمدم دیدم ساعت از 3 صبح هم گذشته و من بالاخره دکمه ارسال را زدم. اما مگر خواب به چشمانم آمد؟
وارد سایت شدم و شروع به خواندن تجربهی دیگران در دورههای گذشته کردم.بعد از آن دیگر تقریباً سؤال بیجوابی نداشتم.گفته بودند تا دو هفته دیگر نتیجه را خبر میدهند.
زمانی که تماس گرفتند تا وقت مناسب برای مصاحبه تنظیم کنم. واقعاً هیجانزده بودم.مصاحبه برای آشنایی بیشتر با شیوا شریفی عزیز شروع شد. در طول مصاحبه سعی کردم فارغ از هر تظاهری خودم باشم ودر حرفهایم اغراقی نداشته باشم.
برایم جالب بود که حتی از من درباره سابقه کاری یا دورهای که گذراندم چیزی نپرسیدند.انگار معیارهای متفاوتی داشتند.نکتهای که در آخر مصاحبه هم به آن اشاره کردم. سؤالهای مصاحبه اما جالبتر از فرمی که ارسال کردم بود.حتی باعث شد چیزهای بیشتری درباره خودم بفهمم.خصوصا وقتی دربارهی واکنشام به موقعیتهای خاص در محیط کار از من سوال شد.
بعد از بازه یکهفتهای که از شانس فوقالعاده من به تعطیلات هم خورده بود ایمیل تبریک برای قبولی را گرفتم .خوشحال و سرشار از انگیزه برای شروع یک چالش جدید آماده شدم.
بله دوستان امروز که این نوشته را میخوانید من در آستانه شروع هفته سوم دورهی کارآموزش پروکسیما هستم.همراهان دوستداشتنی و پرتلاشی دارم.این را از همان روز اول، زمان جلسهی معارفه متوجه شدم.
طبق تقویم دوره منظم و دقیق مباحث را پیش میبریم. آموزشها کاملاً بهروز و کاربردی هستند.لحظههایی میرسد که از شدت هیجان لبه صندلی مینشینم. ابهامات و سؤالهایم با دلیل و منطق برطرف میشوند.
و چقدر اسم کارآموزش برازنده است.ما هم آموزش میبینیم و هم کارها را بهصورت عملی انجام میدهیم . همه تمرینها توسط منتوری صبور در جلسه گروهی بررسی میشوند و پیشنهادهایی برای اصلاح تمرینهای ارسالی میگیریم.
این دوره تا به الان برای من نویدبخش اتفاقات خوبی در تجربه مسیر شغلیام بوده است.هرچقدر که جلوتر میرویم انگیزهام برای یادگیری و انجام چالشها بیشتر میشود و من چقدر خوشحالم از اینکه شانس حضور در این سفر را داشتم.