از افراد بپرسید که چگونه میتوانند تا موفقیت در کسب و کار را ایجاد کنند ، بسیاری از آنها به شما پاسخ خواهند داد که شما باید مهمترین عوامل را برای راه اندازی یک کسب و کار موفق در نظر بگیرد این یعنی حتما شما باید یک ایده اصلی را در ذهن داشته باشید.
روایتهای سرمایه گذاری به ما این موضوع را نشان میدهند که افرادی که توانسته اند موفقیت در کسب و کار داشته باشند، هرگز تا پیش از این ایده ی نداشته اند که بتواند مسائل بسیاری از مشتریان و کاربران را برطرف کند، بنابراین آنها سعی کرده اند که ایدههای خود را در مقیاس بزرگتر و سرمایه گذاری سودمندتری وارد کنند.
این میتواند یک داستان خوب باشد، همینطور برای بسیاری از نوآوران جواب خوبی باشد، اما آنها در واقع میتوانند تا اندازهی زیادی غیر واقعی باشد: شما واقعا به یک ایده اصیل نیاز ندارید تا بتوانید موفقیت در کسب و کار خود ایجاد کنید. برای این مورد تنها پنج مثال زیر را دنبال کنید:
گوگل Google : گوگل یک موتور جستجوی آنلاین است، و آن برای سالهای زیادی است که به این کار مشغول است، بسیاری از افراد به اشتباه باور دارند که این موتور جستجو اولین موتور جستجو موجود بوده است. به صورت واقعی، گوگل نسبت به موتورهای جستجوی دیگر قدیمی تر هست.
اگر واقعیت را بخواهید بدانید باید عرض کنم که اینطور نیست و این باور کاملا اشتباه است برای مثال موتور جستجوی Ask Jeeves که اکنون به عنوان Ask.com شناخته میشود در واقع با تعداد کاربران بسیار زیاد سالها قبل از گوگل شروع به فعالیت کرده است.
موفقیت های گوگل به خاطر آن بود که یک ایده موجود را گرفته و آن را بهتر کرده، و با ایجاد یک طرح بهتر توانست که موتور جستجوی بهتری را برای کاربران اینترنت فراهم آورد و نتایج مرتبط بیشتری را به دست آورده همینطور در نتیجه گوگل سبب توسعه یافتن تجربه های کاربری بیشتری شد. گوگل اولین موتور جستجو نبود، اما قطعا بهترین آنها بود.
فیسبوک Facebook : آیا شما سایت شش درجه را به یادتان می آید؟ آیا شما حساب شش درجه ای را به خاطر می آورید؟ من شک دارم اما من شرط می بندم که هر کسی که اکنون میشناسید و حسابی را در فیسبوک دارد احتمالا باید یک حساب کاربری را در MySpace داشته باشد. فیسبوک درواقع سعی کرده است که بزرگترین شرکت فناوری در این سیاره را ایجاد کند و قطعا آن بزرگترین پلتفرم رسانه اجتماعی نیز هست.
اما ایجاد کننده های این ایده ها سعی از استفاده از اینترنت برای اتصال با افراد دیگر کرده که قطعا مارک زاکربرگ موسس و خالق فیسبوک یکی از آنها نبوده است. در واقع، اولین رسانه جهان، سایتهای اعتباری بودند که میتوان به سایت شش درجه (Six Degrees) اشاره کرد که در سال ۱۹۹۶ ایجاد شده است. مسئله اینجا بود که سایت شش درجه در زمانی راه اندازی شده بود که اینترنت به اندازه کافی در اختیاار همه افراد نبود و یا علاقمندی چندانی در این زمینه وجود نداشت. این موارد به این معنی است که تمام اینها سبب افت این شبکه گردید.
پپسی Pepsi : شرکت کوکا کولا و پپسی دو نام بسیار مشهور در دنیا بخصوص آمریکا هستند که بیشتر مردم آنها را میشناسند زمانی که پپسی ایجاد شد آن یک چالش بزرگ برای کوکاکولا بود، و میتوان درک کرد که در دهه ۱۹۷۰ چقدر حضور این شرکت برای کوکاکولا دردناک بود، اینجا بود که جنگ فرهنگی نوشابهها در فرهنگ عامه مردم شکل گرفت.
در واقع، هر دو برند در دهه ۱۸۰۰ ایجاد شده بودند ولی کوکاکولا برای اولین بار وارد بازار شد و در این جا او توانست که میلیون ها گالن از محصولاتش را در طی سالها و پیش از آمدن پپسی به فروش برساند. با این حال، نوشیدنی های بدون الکل یک جایگزین به حساب می آمدند. این سبب شد که این دو شرکت بتوانند میلیون ها دلار را در هر روز به جیب بزنند.
فرش دایرکت FreshDirect : امروزه FreshDirect یکی از موفقترین شرکتهای سرمایه گذاری برای تحویل خدمات خواروبار فروشی ارزان قیمت آنلاین است، اما این شرکت هم اولین شرکت در این زمینه نبوده است و ایده اصلی آن در یک دوره طولانی شکل گرفته است. افتخار این کار به Webvan میرسد که یک استارت اپ ناموفق بود که سعی کرد که فروشگاه خواروبار فروشی خود را معرفی کند و در سال ۱۹۹۸ پیش از آمد این سایت ورشکست شد.
مانند شش درجه، این شرکت نیز زود راه اندازی شد، پیش از آنکه اینترنت به صورت همه گیر در آید و ابزاری مناسب برای استفاده کاربران باشد. آن ها سرمایه گذاریهای بسیار سنگینی کردند و نتوانستند که آنچه که میخواستند را ایجاد کنند.
آمازون Amazon : آمازون (Amazon) درواقع اولین سایت تجارت الکترونیک بود که رونق افسانهای در دنیای دات کام کسب کرد. در واقع در این زمینه هزاران سایت فروشنده وجود دارند که میتوان به boo.com یا eToys.com و یا Eve.com اشاره کرد که هرکدام از آنها در یک زمینه تخصص دارند. در اینجا به نظر میرسد که بهترین ایده آن بود که بتواند مشتریان را تنها و تنها در یک زمینه سرویس دهی کرد.
در حالی که آمازون سعی کرد مسیر متفاوتی را پیش بگیرد و همینطور سعی در آن کرد که تمام ایده های موجود سرمایه گذاری تخصصی را انجام دهد و در نهایت بزرگترین فروشگاه اینترنتی را ایجاد کند، که افراد میتوانستند هر چیزی را در آن جستجو و خرید کنند. در نتیجه ما میتوانیم درک کنیم که آخر این قصه به کجا رسید.
این واقعیت دارد که شما نیاز به آن دارید که خود را از دیگر رقبایتان جدا کنید، اما شما الزاما مجبور به آن نیستید که سعی کنید چرخ را از نو اختراع کنید. در این زمینه چند نظر و ایده وجود دارد :
سعی کنید یک ایده را بهبود ببخشید : شما میتوانید که یک کسب و کار بهتر را به وسیله کار کردن برروی ایده های موجود و بهبود آنها ارتقا دهید مانند اینکه آن را بهتر کنید و یا دسترسپذیر تر کنید و یا آنکه آن را کارآمدتر و سریعتر از گذشته نمایید همچنین تمام این موارد با همدیگر به کار ببرید.
ایده های تثبیت شده : شما میتوایند که راه آمازون (Amazon) را در پیش بگیرید و سعی کنید که چندین ایده تثیبت شده را با همدیگر و در یک صحفه مرکزی ارائه کنید.
ارائه یک جایگزین : شما میتوانید یک جایگزین را برای محصولات اصلی و یا خدمات ارائه کنید که این کار میتواند سبب رقابتی کردن آنها شود.
زمانبندی درست : گاهی از اوقات شکست تجاری در زمانی اتفاق میافتد که زمان بندی درستی در جریان نیست. اگر شما بتوانید زمانبندی درستی را در بازار کلی به دست بیاورید، میتوانید از شکستهای بعدی که در جریان کسب و کار شما وجود دارد جلوگیری کنید.
بازاریابی کار آمد : یک شرکت خوب با یک برند ضعیت و یا کمپینهای بازاریابی بد به زودی از بازار دفع خواهد شد. اگر شما بتوانید یک برند بهتر ایجاد کنید، در حالی که همان ایدههای قبلی را دارید، میتوانید که نسخههای بهتری را به دست بیاورید.
منبع : وبلاگ زرین توسعه