قصهی دهسالهی زرینپال، از همان قصههایی است که همه شنیدهاند، اما جزئیاتش را نمیدانند؛ حال و هوای این روزهای ما از سالهای گذشته خیلی بهتر است. آنقدر خوب که علاقه داریم هر لحظهی این حال را با شمایی که در همراهی با ما کم نگذاشتید، به اشتراک بگذاریم تا بدانید با تمام توان در لحظه لحظهی این حال خوب، به فکر حال شما هم هستیم. مدتی پیش دوستانمان در ماهنامه پیوست سری به دفتر زرینپال زدند و گزارشی تهیه کردند؛ روایت آنقدر شیرین و دلنشین است که دوست داشتیم شما هم این روایت را بخوانید و اگر حرفی دارید حتما با ما در میان بگذارید. در ادامه این مطلب، میتوانید زرینپالگردی ماهنامه پیوست را با روایت بهارک محمودیحنارود بخوانید:
بازی در زمین بزرگان همیشه برای قهرمانان جوان داستان کاری پرپیچ و خم و همراه با فراز و فرود بوده است. قهرمانان جوانی که هنوز از یک خان عبور نکرده، باید برای کُشتن غول مرحله بعد فکری به حال خود کنند. الگوی داستانیِ تولد و رشد و بلوغ کسب و کارهای جدید نیز چندان بیشباهت با همین داستانهای افسانهای نیست. داستان بازیگران کوچکی که برای برداشتن کوچکترین قدمها باید با قویترین غولها بجنگند و آنها را به زانو درآورند. جالب اینجاست که این داستان مواجهه کوچک و بزرگان، فقط روایتگر تاریخ «زرینپال» نیست بلکه ماهیت کسب و کارشان را نیز توضیح میدهد. چرا که نه تنها خودشان در این ۱۰ سالی که از حضورشان در بازار فناوری میگذرد، مجبور به عبور از خانهای بیشماری بودند که اصولاً ایدهشان نیز کمک کردن به کسب و کارهای کوچک و تازهای بود که با غولی مثل پرداخت دست به گریبان بودند. حالا که نزدیک به ۱۰ سال از عمر این کسب و کاری که دیگر کوچک نیست میگذرد، ما هم هوای گشت و گذار در لایهها و بخشهای مختلف آن به سرمان زد که در آغاز یک روز نهچندان سرد زمستانی اتفاق افتاد.
روز از آن روزهایی بود که هم آفتاب از آسمان میبارید و هم سوز سرما تا عمق جان نفوذ میکرد. اینگونه بود که در کشاکش باد و آفتاب به یکی از ساختمانهای مجموعه «زرینپال» رسیدیم که شباهتی به یک ملک تجاری نداشت و بیشتر به ساختمانی مسکونی میمانست که مدتی بعد از لابهلای گفتوگوهایمان روشن شد ملک پدری برادران امیری است و دلیل حضورشان در آن جغرافیای نهچندان شبیه به یک شرکت.
از مدیر روابط عمومی مجموعه شنیدیم که اینجا تنها مقصد ما نیست و پس از انجام گفتوگو با چند تن از مدیران مجموعه باید به سمت ساختمان دوم «زرینپال» حرکت کنیم که در حوالی میدان سلماس قرار داشت.
صمیمیت و جمع و جوری فضای ساختمان یوسفآباد نشان میداد همچنان روحیه استارتآپی در میان اعضای این مجموعه حضور پررنگی دارد. کمااینکه هرچند سالهاست زرینپال از نقطه سر به سری عبور کرده، اما همچنان ضرورتی نمیبیند که از فضای تجربهگرا، شجاع و جمع و جور استارتآپی خود بیرون بیاید.
علی امیری همبنیانگذار و رئیس هیاتمدیره زرینپال برایمان از روزهایی گفت که تنها هدف خالقان زرینپال کسب درآمدی حداقلی برای پرداخت حقوق تنها یک کارمند بود: «سال ۸۹ بود که من و مصطفی برای پر کردن برخی از خلأهای موجود در بازار در ارتباط با درگاههای پرداخت، به فکر ایجاد کسب و کاری افتادیم که اگر خیلی هم سودمند نباشد، حداقل با تواناییاش در پرداخت حقوق یک کارمند در بخش پشتیبانی، کسب و کار ضرردهی به شمار نیاید.»
علی و مصطفی امیری که چندی بعد او را در ساختمان میدان سلماس ملاقات کردیم، هر دو با لبخند به پایه حقوقی اشاره میکردند که در آن روزها چیزی کمتر از ۴۰۰ هزار تومان بود و دستیابی به آن هدف اصلیشان در راهاندازی این کسب و کار به شمار میآمد. اما تا یادم نرفته از خلاء موجود در آن روزهای بازار بگویم که به گفته برادران امیری سختگیری بانکها در ارائه درگاه پرداخت به کسب و کارهای جوان باعث شکلگیریاش شده بود. علی امیری به این نکته اشاره کرد که: «در آن زمان بانکها برای ارائه درگاه به کسب و کارهای نوین راهکاری در اختیار نداشتند، چون یا باید تجارتی شناختهشده میبودید یا اجازهنامههایی در اختیار میداشتید که داشتن همانها خودش مراحل بسیاری میطلبید. همچنین لزوم ارائه ضمانت از طرف مشتریان بانک نیز خود مشکلی بود که به دشواریهای مواجهه با بانک برای دریافت درگاه میافزود.» مجموعه این سختیها در بازار کار برای امیریها سبب خیری شد در راهاندازی کسب و کار امروزشان که نیت ابتدایی آن پیادهسازی و توسعه درگاههای پرداخت در فضای وب بود: «هرچند این کار الان شاید خندهدار به نظر برسد اما در روزهای اول کار چندان سادهای نبود. از این رو ما آمدیم به سرعت ماژولها و نرمافزارهای مختلف را آماده کردیم و روی آزمایشگاه زرینپال قرار دادیم.»
و این همان لحظهای بود که کاربر زرینپال با تنوعی از کسب و کارهای نوپا و دیرپا، بدون سر و کله زدن با نظام بانکی میتوانستند درگاه پرداخت خود را از زرینپال دریافت کنند و به کسب و کار خود سمت و سویی متفاوت ببخشند: «اولین مشتریهای ما فروشندگان هاست و دامین بودند که از درگاه پرداخت زرینپال استفاده کردند و وجود چنین امکانی برایشان خیلی جذاب به نظر میرسید.»
نیاز و در واقع عطش موجود در بازار باعث شده بود توسعه ابتدایی زرینپال خیلی سریعتر از آنچه گمان میکردند اتفاق بیفتد. کمااینکه نه در چند ماه اول که در همان دو هفته نخست بود که اهداف اولیه بنیانگذاران زرینپال به سرانجام رسیده بود و بازار خبر از روزهای روشنی میداد. این روزهای روشن گره میخورد به وعدههایی که حضور برجام برای تمام کسب و کارها در ایران به ارمغان آورده بود. در همین حال و اوضاع بود که پای سرمایهگذار خارجی هم میان آمد و امید برای توسعه مجموعه پشتوانهای محکمتر یافت.
هنوز چند صباحی از پایین رفتن آب خوش از گلوی برادران امیری نگذشته بود که آمار موفقیتهایش، توجه به مجموعه را افزایش داد و همین نکته بود که شاخکهای حسی قانونگذار را فعال کرد. سرانجامِ برجام از یک طرف و حساسیتهای قانونگذار از طرفی دیگر، سرنوشت زرینپالیها و سرمایهگذار خارجیشان را به جدایی کشاند. مصطفی امیری که با لبخندی تلخ از آن دوران یاد میکرد مواجهه رگولاتوری با مجموعههایی چون زرینپال را اینگونه توصیف میکرد: «خب، به شکلی طبیعی ما همگی روند تغییر و تحولات فناوری را به چشم خود میدیدیم، اما این روند آنچنان که برای ما روشن بود گویا برای قانونگذار واضح و مشخص نبود؛ زیرا هرچند تا سالها همه ما را تحقیر و مسخره میکردند، اما کمی بعد که به موجودیت و تاثیرمان پی بردند، شروع به انکار ما کردند و از پس آن هم تقابلهای جدی به وجود آمد که فیلتر شدن در دو مقطع زمانی نتیجه همان تقابلها بود.»
اشاره مصطفی امیری به اسفند ۹۴ بود که در آن همه درگاههای واسط پرداخت یکشبه فیلتر شدند. هرچند زرینپال در آن شب فیلتر نشد اما اردیبهشت ۹۵ ظاهراً نوبت فیلتر آن هم فرا رسیده بود. علی امیری هم که به این خاطره اشاره میکرد از هفتههایی گفت که هر دویشان پشت در کارگروه فیلترینگ نشسته بودند تا کسی به آنها جواب بدهد: «واقعیت این است که فیلترینگ در مرحله رشد خیلی به ما آسیب رساند، به این شکل که هر وقت فیلتر شدیم، به میزان زیادی عقب افتادیم. اصلاً نمودار الکسای زرینپال را که ببینید هم این اوج و فرودهای ناگهانی کاملاً از آن پیداست.»
بدین ترتیب بود که سرمایهگذار خارجی زرینپال احتمالاً شبیه بسیاری از شرکتهای خارجی دیگر در آن روزهای ایران، کولهبارش را جمع کرد و فرار را بر قرار در این اوضاع بیثبات ترجیح داد. پس دادن پول به سرمایهگذار و جنگ تنبهتن با قانونگذار روزهای سختی را برای زرینپالیها رقم زده بود. روزهایی که به گفته مدیرعامل جوان روزهای نگرانی بابت فروش خانه و اتومبیل بود: «طبیعتاً فیلترینگ سرمایهگذار را ترساند و همکاریمان متوقف شد، ما هم تصمیم گرفتیم سهام آنها را بخریم و خودمان دوباره سهامدار شدیم. اما حقیقتاً روزهای سختی بود. سختی آن به امیدهایی بود که نیامده، از دست رفته بود. برنامهریزی کرده بودیم برای رشد و توسعه محصولات و بزرگ شدن شرکت، که ناگهان همه چیز بر باد رفت.»
البته ناگفته نماند در تمام مدتی که برادران امیری از آن روزها میگفتند، لبخند از لبانشان کنار نمیرفت. لبخندی که معلوم بود به پشتوانه موفقیت و توسعه این روزها هنوز وجود دارد. علی امیری میگفت: «از هر مرحلهای که عبور میکردیم، میگفتیم خدا را شکر این غول را هم شکست دادیم. ببینیم غول مرحله بعد چگونه است!»
کلیدواژه اهالی ساکن ساختمان یوسفآباد دو چیز بود: رگولاتور و قاضی. به این ترتیب که هر قصه و روایتی از مواجهه با رگولاتور آغاز میشد و با قانع کردن قاضی پرونده و دریافت رأی به پایان میرسید. علی امیری برایمان از گذشتهای نهچندان دور تعریف کرد که به تناسب شکل فعالیتهایشان، از جمله راهاندازی سایت کاربرمحوری چون آفتاببلاگ، در واقع از اولین گروههایی به شمار میرفتند که رفت و آمد به پلیس فتا را تجربه کرده بودند؛ یعنی همان دورانی که همه چیز تازه بود و حتی پلیس فتا نیز مثل امروز به نهاد کاملاً شناختهشدهای تبدیل نشده بود: «آن زمان هنوز تعریف مشخصی از جرم رایانهای وجود نداشت، به این ترتیب سهم زیادی از انرژی ما صرف این نکته میشد که به قانونگذار بقبولانیم ما متهم نیستیم و مرتکب عمل مجرمانهای نشدهایم. کاری که روزها و هفتهها به طول میانجامید.»
و اما نیما نورافشان، مدیر پشتیبانی و امور مشتریان، از دیگر افرادی بود که میشد اول و آخر سخنش را در یک کلام، آن هم قاضی پرونده، خلاصه کرد. او که در واحد امور مشتریان باید با تمام نارضایتیها و غر و لندهای مشتریان کنار بیاید، مهمترین دغدغهاش جلب رضایت دادگاه و قانع کردن قاضیان پرونده در شرایطی است که زبان کار بسیار تخصصیای است و پیدا کردن دادگاه متخصص بسیار دشوار. ناگفته نماند که در زرینپال بخش پشتیبانی و حقوقی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند. خلاصه که پس از عبور از فراز و نشیبهای بسیار، عقد پیمان و تفاهمنامه پرداختیاری به همت بانک مرکزی کار را برای زرینپال و بسیاری از شرکتهای مشابه آسان کرد و موافقتنامهای به دستشان داد که در پیشگاه هر قاضی و دادگاهی پاسخی قابل قبول باشد. مصطفی امیری با لبخندی از جنسی متفاوت، از در دست داشتن برگهای میگفت که مجوز عبور به دوران توسعه را برای زرینپال فراهم کرد. مجوزی که نشان گذر آنها بود از روزگاری تلختر از تلخ: «با مناعت طبعی که آقای حکیمی در بانک مرکزی داشتند این امکان به وجود آمد که دریچه نوآوری باز بماند. پرداختیاری هم تبدیل به چارچوبی شد که همه اعضای حاضر بتوانند از آن استفاده کنند نه اینکه بخواهند تکتک برای انجام هر مرحله از کار دنبال دریافت مجوز باشند.»
کارنامه زرینپال نشان میدهد پس از عبور از بحرانهایی که طی سالهای ۹۴ تا ۹۶ برایش پدید آمد، حرکت به دوران توسعه را با شیبی مثالزدنی طی کرده است. حرکتی که به گفته مصطفی امیری به دلیل نیاز موجود در بازار به شکلی طبیعی رقم خورد: «به هر حال بازار به پختگی رسیده بود، بازیگرهای زیادی به وجود آمده بودند که از فیلتر خارج شدن ناگهانی آنها به معنای جذبشان در عطش بازار و رفع نیاز آن بود. از این رو ما همچون کودکی بودیم که به اقتضای زمان مجبور میشود زود روی پای خود بایستد و شروع به راه رفتن کند.»
در ساختمان سلمان که کمی بزرگتر و شلوغتر از ساختمان یوسفآباد بود درباره روزهای توسعه میگفتیم. در ساختمانی که همه اعضای گروه بدون هیچ مرزبندی مشخصی دور یکدیگر نشسته و مشغول کار بودند. راست میگفت علی امیری که زرینپال هنوز ژن استارتآپی خود را از دست نداده است، کمااینکه از شواهد امر اینطور برمیآمد که حتی مدیران مجموعه نیز قصد نداشتهاند اتاق و فضایی ویژه برای خود در نظر بگیرند. مصطفی امیری در یکی از همین اتاقهای مجموعه از برنامههایی میگفت که تنوع بخشیدن به محصولات را نشان میداد: «در حال حاضر ما مشغول سرمایهگذاری روی محصولات متنوعی هستیم که گمان میکنیم آینده گردش پول در ایران را مشخص میکنند.»
او از آغاز تلاش برای حضور در عرصه رمزارزها میگفت و Crypto Currencyها و رمزارزها که چه بخواهیم و نخواهیم آینده بانکداری در ایران را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد: «الان دیگر کاملاً روشن است که آینده پول دست رمزارز و پدیدههایی مثل بیتکوین است که اگر جدی گرفته نشود، بدون شک بازار بزرگی از دست خواهد رفت.»
مصطفی امیری از تلاش مجموعه زرینپال برای نشان دادن سهم تجارت الکترونیکی در تولید ناخالص ملی کشور گفت و ادامه داد: «بی تعارف بگویم که حوادث اخیر نشان داد دکمه تمام آنچه تجارت الکترونیکی در ایران شناخته میشود به دست حاکمیت است. درست آن است که هزینه زدن این دکمه برای همگان آنقدر بالا برود که کسی به زدن آن فکر نکند. کمااینکه تا همین امروز هم معلوم است هنوز هزینه زدن این دکمه چندان برای کسی بالا نبوده است.»
او از تلاشهایی میگفت که منجر به توسعه فناوریهای مالی نه تنها در زرینپال که در تمامی کشور خواهد شد: «هدف غایی ما در زرینپال بزرگتر کردن کلیت تجارت الکترونیکی در کشور است، هدفی که به طراحی و تولید ابزارهای پرداخت محدود نمیشود. تمام تلاش ما این است که بتوانیم بازوی پرداخت و فناوریهای مالی در کشور به حساب بیاییم.»
همچنانکه اشاره شد زرینپال این روزها در آستانه ۱۰ سالگی است. از گفتوگو با مدیران مجموعه نیز معلوم بود که مسیر آینده زرینپال با آنچه در این ۱۰ سال تجربه کرده تفاوت خواهد داشت. یکی از مهمترین این تفاوتها نیز اضافه شدن دپارتمان مارکتینگ به مجموعه بود که تا پیش از این حضور چنین بخشی را کنار خود تجربه نکرده بود. حسین رستمی که روابط عمومی خوانده و کمتر از یک سال است که به مجموعه پیوسته، با اشتیاق از برنامههای ۱۰ سالگی زرینپال میگوید که نویدبخش دوران توسعه برای آن قلمداد میشود: «در کنار دیگر اهداف ثابت در واحد بازاریابی هدف مهمی که در بخش برندینگ تعریف شده، تغییر تصویر و برند زرینپال در روزهای پیش رو از جمله اهداف آتی دپارتمان مارکتینگ به شمار میرود که بتواند زرینپال را به عنوان بازوی توسعه فناوری مالی در کشور بشناساند. در واقع هدف ما این است که مخاطبان زرینپال را نه فقط در حوزههای مالی که به مثابه عرصهای برای راحتتر زندگی کردن بشناسند. حال این شناخت با تولید محصولاتی که در برنامه آینده مجموعه است اتفاق خواهد افتاد.»
او از تولید سرویسهای ارزش افزوده متفاوتی سخن میگفت که در کنار ریبرند شدن زرینپال و محصول زرینپلاس میتوانند به رقیبی جدی در حوزه پرداختهای خرد، B2B و B2C تبدیل شوند: «قصد ما تنها این نیست که بگوییم مثلاً بیایید با زرینپلاس کارت به کارت کنید یا شارژ بخرید. هدف ما این است که به آنها نشان دهیم با استفاده از سرویسهای مختلف زرینپلاس، مشتریانمان زندگی بهتری را از لحاظ مالی تجربه خواهند کرد.»
رستمی از محصولی میگفت که به قول خودش به عنوان یک بانک نوین (Neo- bank) عمل میکند و خدمات بانکی را در خود جای میدهد: «در واقع سعی و هدف ما این است که هر کس بخواهد در فضای مجازی و حتی فضای آفلاین پرداختی انجام دهد زرینپال اولین انتخاب او باشد.» این مدیر جوان که از تغییر Interface وبسایت و اپلیکیشن زرینپال تا پایان سال ۹۸ خبر میداد از ساختاری برای بازاریابی مجموعه سخن میگفت که میکوشد چرخش بر محوری جز خلاقیت نچرخد.
هرچند بخش عمدهای از گفتوگوهایمان با برادران امیری و مدیران بخشهای مختلف مجموعه به شنیدن چگونگی عبور از بحرانها و هنر ماندن و دوام آوردن در این بازار اختصاص یافته بود، اما هر گاه سخن به امروز مجموعه و محصولات تازه آن میرسید، گل از گل آنها میشکفت و صحبت به عرصههای تازه میرسید. یادم نمیرود تاکید علی امیری را که ماندگاری زرینپال در بازار را پیروزیاش دانست و مصطفی به پوستکلفتیشان خندید. اما محصولاتی هستند که رشدشان در سایه زرینپال برق شوق را به چشمان مدیران مجموعه آورد و با دقتی مثالزدنی دربارهشان سخن گفته شد. یکی از این محصولات «امینکارت» بود و دیگری «امتیاز» که دربارهشان خواهیم گفت.
میدانیم که انجام عملیات بانکی در ایران برای اتباع خارجی از جمله افتتاح حساب و دریافت کارت از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است که تحلیل چرایی و چگونگی آن در حوصله این نوشته نیست. اما آنچه این پیچیدگی را به ما مربوط میکند محصولی است به نام «امینکارت» که تصمیم گرفته این ماجرا را برای کسانی که قصد زیارت و سیاحت از ایران دارند تسهیل کند. مهدی خیاطیان مدیرعامل این شرکت در زرینپال به فقدانی در بازار ایران اشاره کرد که پر کردن آن میتواند به صنعت توریسم در ایران کمک شایانی کند: «واقعیت این است که یکی از مهمترین مشکلات حضور توریست خارجی در ایران اعم از توریست خاورمیانهای و همچنین گردشگران غربی مساله حمل پول نقد است که دشواریهای خاص خود را دارد. از این رو این محصول سعی دارد با ایجاد امکان تبدیل ارز و واریز آن در یک کارت مشخص که اتفاقاً قابل شارژ شدن هم هست بخش عمدهای از این مشکلات را برای اتباع خارجی در ایران حل کند.»
طبق گفتههای خیاطیان دایره توجهات امینکارت نه فقط محدود به توریستهای غربی که اتفاقاً معطوف به توریستهایی است که از کشورهای هممرز از جمله عراق و افغانستان به ایران وارد میشوند. توریستهایی که به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران در منطقه و همچنین امکانات زیارتی و درمانی کشور، تعداد قابل توجهی هم هستند و بازار بزرگی برای صنعت گردشگری در ایران به شمار میروند. او از مدل تجاری امینکارت گفت که بر اساس انتخاب و تعیین نمایندگان مجموعه در کشورهای همسایه و همچنین مرزهای مشترک این کشورها با ایران پیش میرود. به این شکل که اتباع خارجی یا در داخل کشور خود و از طریق نمایندگیهای این شرکت در آن کشورها با امینکارت آشنا میشوند یا اینکه از طریق دفاتر نمایندگی موجود در نزدیک مرزها. به این ترتیب آنها میتوانند پیش از ورود به ایران ارز خود را به قیمت روز تبدیل به ریال کرده و داخل کشور به راحتی از آن استفاده کنند.
اما اینطور که مشخص است قرار نیست امینکارت فقط یک کارت خرید باشد که قابلیت شارژ شدن داشته باشد. خیاطیان از تصمیم مجموعه برای توسعه این محصول گفت که بتواند در حوزههایی چون توریسم سلامت و همچنین انتخاب مراکز خرید، موزهها و رستورانها نیز به صاحبان خود کمک کند: «در تلاش برای شکل دادن چیزی شبیه باشگاه گردشگری برای امینکارت هستیم که بتواند نیازهای متنوع صاحبان خود را برطرف کند و حتی تخفیفهایی هم در بخشهای مختلف به آنها تعلق گیرد.» مدیرعامل امینکارت که به قابلیتهای مختلف آن اشاره میکرد و همچون پدری دلسوز از ویژگیهای مثبت فرزند خود میگفت، مهمترین دغدغهاش شناساندن این محصول در گستره بازار بود و معرفی درست آن به مخاطبان هدفش: «واقعیت این است که این روزها به خاطر مشکلاتی که در کشورهای همسایه وجود داشته و مرزهای زمینی برخی از آنها نیز بسته بوده، ما باز هم از عملکرد امینکارت رضایت داشتیم و این رضایت نشاندهنده آن است که برای چنین محصولی در بازار امروز نیازی واقعی وجود دارد.» خیاطیان بر این نکته تاکید میکرد که امینکارت خدماتی ارائه میدهد که برای توریست جذاب است و جوابگوی نیازهای او در کشوری ناآشنا.
از دیگر نورچشمیهای زرینپال «امتیاز» بود که به گفته مصطفی امیری، سازندگانش از رزومه قابل توجهی در عرصه فناوری برخوردار بودهاند. پویا رجامند مدیرعامل و موسس شرکت امتیاز که به گفته خودش در عرصه تبلیغات تجربیات بسیاری داشته، امتیاز را محصولی در حوزه فینتک معرفی میکند که به عرصه تبلیغات گره میخورد: «در واقع جذابیت امتیاز برای من این بود که ایدهای مخلوط از عرصه پرداخت و تبلیغات است. ایدهای که ما را به زرینپال متصل کرده. شیوه کار امتیاز هم به اینگونه است که به کاربران مجموعهای از آگهیها نشان داده میشود تا بتوانند با ورود به صفحه هر یک از آنها برای خود امتیاز کسب کنند. اینها همان امتیازاتی میشود که همین کاربران میتوانند با داشتن آنها در بستر زرینپال خرید انجام دهند.»
میشد حدس زد که مثلاً اگر کاربری در وبسایتی غذای آنلاین سفارش دهد، بابت این سفارش خود امتیازی دریافت میکند و این امتیاز را میتواند در درگاه دیگری برای خریدی مثل بلیت سینما یا تئاتر و حتی شارژ تلفن خرج کند. امتیاز که تا پیش از پیوستن به زرینپال سه ماه از تولیدش میگذشت، حالا تقریباً یکساله است و به گفته پویا رجامند حدود ۲۰۰ هزار کاربر دارد: «الان نزدیک به ۲۰۰ هزار کاربر داریم و نزدیک به ۲۰ هزار کاربر روزانه که از میزانی که فکر میکردیم امیدوارکنندهتر است. حالا هم تا رسیدن به مرحله آمادگی کامل از طریق تبلیغ دهان به دهان عمل میکنیم تا وجهه مورد نظر خود در بازار را به دست آوریم.»او همچنین از دلایل شراکت امتیاز و زرینپال گفت که به دلیل تخصصش در ارائه بسترهای پرداخت میتوانست آنها را به قول خودش بی دردسر به فروشگاههای مورد نظر وصل کند. بستری که تبدیل امتیاز به پول در آن میسر میشود.
چنانکه در آغاز ماجرا اشاره کردم، داستان زرینپال از زبان مدیرانش داستان شکست غولهای سرسخت برای رسیدن به مرحله بعد بازی بود. حالا که دیگر بازیگران این میدان به بلوغ ۱۰ سالگی خود رسیدهاند، باید منتظر ماند و دید چگونه اهالی زرینپال فرهنگ پرداخت نوآورانه در کشور را با محصولات خود تحتالشعاع قرار میدهند.