اپیزود سیزدهم، با موضوع مالکیت فکری، با قصهی یه سرقت ادبی بزرگ در دهه سی شمسی شروع شد.
دههی سی، شاعری به اسم «کاظم غواص» با غزلهای لطیف و نغزش، حسابی تو محافل ادبی مشهور و محبوب شد.
این شهرت تا به حدی بود که نیما یوشیج کلی ازش تعریف کرد. شهریار، در ستایشش شعر گفت و همیشه توی ستون روزنامهها و مجلههای ادبی، غزلی از غواص منتشر میشد.
اوایل دهه چهل، محمدرضا شفیعی کدکنی، یه جوون ۲۰ ساله بود و وقتی توی کتابخونه آستان قدس، مطالعه میکرده، به دیوان حزین لاهیجی میرسه.
دیوان حزین رو هر چه بیشتر میخونه، بیشتر شگفتزده میشه؛ چون کاظم غواص با تغییر تخلص از «حزین» به «غواص»، تمام شعرها رو کپی و به اسم خودش منتشر میکرده.
محمدرضا شفیعی کدکنی بعد از فهمیدن این ماجرا توی چندتا مقاله داستان رو تعریف میکنه و پرده از یه سرقت ادبی بزرگ در دهه سی شمسی برمیداره. دههای که شاعرها و نویسندههای مطرحیرو به جامعه ادبی ایران معرفی کرد و البته، کاظم غواص، در بین اونها غرق شد.