تازگیها بلاک چین سر و صدای زیادی بهپا کرده. بلاک چین چیه؟ بیت کوین همون بلاک چینه؟ این دوتا با هم فرق دارن؟ در این پست میخوام همون چیزی که خودم از بلاک چین یاد گرفتم رو به زبون ساده بازگو کنم.
برای شرح بهتر پایههای بلاک چین من یک شهر رو مثال میزنم، یک شهر خیلی قدیمی! قبل از بهوجود اومدن بانکها! توی این شهر قدیمی مردم برای بهدست آوردن کالاهی مورد نیازشون برای تضمین معامله و قرض و وام به هم قول میدادن. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه قولها شکسته شد و فساد رشد کرد.
اما وقتی بانک نبود چطور میشد این مشکلات رو حل کرد؟ یک سیستم غیرمتمرکز (شما بگید بلاک چین) ایجاد کردن!
توی بلاکشهر، مردم کالاها رو در قبال کالا از هم میگرفتن. شکر در ازای نمک، شیر در ازای مرغ و … .
همهی صد خانوار بلاکشهر معاملاتشون رو توی دفتر یک معتمد توی شهر ثبت میکردن، اسمش آرمان بود.
آرمان توی دفترچش رد معاملات رو میگرفت. حواسش به قول و قرار ها (دو سر معاملات) بود و در ازای این کارش یک درصدی از جنس معامله شده میگرفت.
آرمان خیلی شبیه بانک نیست بنظرتون؟ تمام معاملات یک جا ثبت میشن و همون یک جا/نفر مسئول نگه داشتن اطلاعات معاملات بوده!
اوضاع یک مدتی خوب پیشرفت و آرمان کم کم دارا شد از درصدی که میگرفت و حرص و طمع توی دلش زیاد شد.
مردم شهر به آرمان رشوه میدادن تا قولهایی که دادن رو نادیده بگیره و قرضهاشونو حذف کنه! یا بهش باج میدادن که معاملهها رو تموم شده ثبت کنه حتی اگر هنوز تموم نشده بودن!
این اوضاع پیش رفت و خود آرمان هم دیگه نمیدونست کدوم معامله واقعی بوده و کدوم نه! دفترش پر از اطلاعات اشتباه بود. دفترش (Ledger) آرمان تبدیل به یک فاجعه شد و اقتصاد شهر در شرف نابودی بود.
مردمی که بخاطر رشوههای دیگران به آرمان بهشون ظلم شده بود شروع کردن به اعتراض و دیگه به آرمان اعتماد نداشتند. مردم بلاکشهر مطمئن شدن که باید یک سیستم جدید رو برای معاملاتشون انتخاب کنن.
یکی از اعضای شهر یک پیشنهاد خوب داد، پیشنهاد داد که آرمان رو کنار بذارن و هرکسی خودش جداگونه توی دفتر خودش (Ledger) معاملات خودش رو ثبت کنه.
هر هفته، مردم بلاکشهر دور هم جمع میشن و معاملاتشون رو با چیزی که تو دفتر بقیه ثبت شده تطبیق میدن و تکمیل میکنن. و در حقیقت آماری کامل از کل معاملات انجام شده توی دفترشون ثبت میشه. (consensus)
این ابتکار باعث شد که دیگه نیازی به اعتماد داشتن به آرمان نبود.
فرض کنید دو هفته از این اتفاق گذشته و همهی ۱۰۰ خانوار بلاکشهر دور هم جمع شدند و دفترهاشونو در اختیار همدیگه قرار دادن.
از اونجایی که همه تمام معاملات رو در اختیار دارند، به راحتی قرضهایی که پرداخت شدند رو تایید میکنند و معاملات رو بهروزرسانی میکنند. و به یک تایید دستهجمعی میرسند.
اگر چند شهروند ناخلف توی شهر وجود داشت چی؟ اگر قصد داشتند که اطلاعات اشتباه توی دفتر (Ledger) هاشون ثبت کنن. وقتی همه شروع به چک کردن دفترهای همدیگه کنن، اون افرادی که اطلاعات اشتباه داشتن مشخص میشن و احتمالا سطح اعتبارشون پیش بقیه کم میشه! دیگه بهشون اعتماد نمیشه!
یکی از مزایای این روش این بود که بهجای اعتماد کردن به یک نفر، باید به حرف جماعت اعتماد کرد و از اونجایی که احتمال اشتباه بودن اکثریت (در این مورد) خیلی کمه، پس معاملات امنتر پیش میرن.
مادامی که این سیستم کار میکنه، نگرانیای وجود نداره. اینجاست که مفهوم بلاک چین بهوجود میاد. بلاک چین بخش کسب اعتماد دسته جمعی رو به صورت اتوماتیک پیش میبره و یک محیط بدون نیاز به اعتماد بهوجود میاره.
برای نتیجهگیری نهایی، ایدهی داشتن پایگاه دادهی غیر متمرکز به شکلی که هرکسی Ledger خودش رو داشته باشه و تمام اطلاعات توی اون به صورت اشتراکی ثبت شده باشه، طرز کار بلاک چین در سطح تکنیکال هستش.
برای اطلاعات بیشتر میتونید به اینجا مراجعه کنین.
خیلی سعی کردم این مبحث پیچیده که چند روزی طول کشید تا درکش کنم رو ساده یاد بدم. امیدوارم که موفق بوده باشم. خوشحال میشم نظرتون رو بدونم.